فرهنگ و هنر

گفت و گو با تینا پاکروان

نكته جالبي است كه تينا پاكروان در جشنواره سي و دوم هم كارگردان «خانوم» است و هم بازيگر «متروپل» كيميايي. خودش كه از اين بابت خوشحال است. چرا كه اعتقاد دارد اين تقارن كاري باعث ديدن توانايي‌هايش مي‌شود. پاكروان در اولين فيلمش سراغ يك روايت مدرن شهري رفته و طي آن فداكاري‌ها و از خود گذشتگي‌هاي زناني را به تصوير مي‌كشد كه براي زندگي‌شان مي‌ايستند. مجال گفت‌و‌گو با تينا پاكروان در دفتر كارش دست داد و من جداي مباحث كاري و سينمايي به عنوان يك فیلمساز زن برايش آرزوي موفقيت در اين دوره از جشنواره را دارم.
با وجود سن کم تان فعالیت های متنوع تان کمی عجیب است. در 18 سالگی سینما را با منشی صحنه فیلم «یاس های وحشی» شروع کردید و 18 سال بعد با انواع و اقسام تجربه های مختلف سینمایی اولین فیلم بلندتان را ساختید. چندین سال حضور در سینمای ایران را به عنوان دستیار کارگردان، چهره پرداز، برنامه ریز و… چطور ارزیابی می کنید؟
ـ در 18 سالگی که نه، در 16 سالگی فعالیت ام را با نوشتن در مطبوعات سینمایی (مجله «گزارش فیلم») و بعدها در «ابرار سینمایی»، «صدا، دوربین، حرکت»، هفته نامه «فکور» و… شروع کردم. در واقع بعد از کار در مطبوعات مشغول به تحصیل در رشته کارگردانی سینما شدم و از همان دوران دانشجویی هم کارم را آغاز کردم. سال اول دانشگاه منشی صحنه بودم، سال سوم دستیار آقای بیضایی در «سگ كشي» شدم و بعد فيلم كوتاه‌ام را ساختم. بعد از آن به آمريكا رفتم و درس خواندم و پس از بازگشت يكسري كار به عنوان برنامه‌ريز انجام دادم و ديگر وارد عرصه توليد شدم. البته در اين بين هم به عنوان چهره‌پرداز در فيلم «من و دبورا» آقاي دري هم حضور داشتم كه متأسفانه پخش نشد و در سريال‌هاي «سال‌هاي مشروطه» و «مسافر بهشت» هم بازي كردم. امسال هم علاوه بر «خانوم» به عنوان بازيگر در «متروپل» كيميايي حضور دارم…
از اين تقارن كاري (به عنوان كارگردان و بازيگر) در جشنواره امسال چه احساسي داريد؟
ـ خوشحالم كه توانايي‌هاي مختلف‌ام ديده مي‌شود و اينكه نظر بقيه نسبت به توانايي‌هايم چيست برايم جذاب است. دوست دارم پيشنهادها و انتقادهاي مختلف را بشنوم و آنها را در جهت بهتر شدن به كار ببرم. به نظرم كار كردن با آقاي كيميايي به عنوان بازيگر نعمت است. به اين دليل كه آدم واقعاً از ايشان ياد مي‌گيرد. كمااينكه بسياري از بازيگران سينماي ما نیز فعاليت‌شان را از فيلم‌هاي ایشان شروع كردند. من بازيگري را خيلي قبل‌تر آغاز كردم، اما كار با كيميايي تجربه بسيار مفيدي برايم بود. با اينكه نقش‌ام كوتاه است، اما از ابتدا تا انتهايش اتفاقي كه بايد براي آن كاراكتر بيفتد، مي‌افتد و شخصيت ابتر نمي‌ماند و من تمام تلاشم را كردم كه نقش را به درستي ايفا كنم.
برگرديم به ارزيابي‌تان طي سال‌ها فعاليت در سينماي ايران…
ـ ارزيابي از سينماي ايران خيلي كلي است و نمي‌توانم نظري در اين باره داشته باشم، اما ارزيابي از فعاليت خودم را در سينما قابل قبول مي‌دانم. من پله پله به سمت علاقه اصلي‌ام كارگرداني سينما حركت كردم و باقي فعاليت‌هايم همگي تجربه‌هايي شد براي كارگرداني‌ام. در كل به نظرم سينماي ايران در دهه 60 در اوج بود و چند سال گذشته در پايين‌ترين حد ممكن. امسال هم سينما در حال نفس كشيدني عجيب است كه اميدوارم ممتد باشد و نبرد.
معمولاً كسانيكه فيلم اول‌شان را مي‌سازند، سعي مي‌كنند در گام اول فيلمي استاندارد و اصطلاحاً شسته رفته تحويل دهند. يعني زياد از فضاي معمول خارج نمي‌شوند كه در ابتدا جايگاهشان به عنوان كارگردان تثبيت شود. آيا در مورد شما هم چنين ويژگي صدق مي‌كند؟
ـ نه چون كار من يك روايت مدرن شهري است. روايت مدرن شهري هم بيان سينمايي متفاوت مي‌خواهد و بنابراين يك ريسك است.
اين ريسك پذيري يا اعتماد به نفس از كجا مي‌آيد؟ نتيجه همان چندين سال حضور در سينماست يا به شخصيت خودتان برمي‌گردد؟
ـ به شخصيت‌ام برمي‌گردد. راستش اصلاً قرار نبود اين فيلم را الان بسازم. يكدفعه تصميم گرفتم. پيش توليدم 5 روز و فيلمبرداري 28 روز به طول انجاميد تا فيلم به جشنواره برسد. خود همين زماني كه براي توليد فيلم اولم داشتم يك ريسك است تا نوع روايت و فيلمي كه براي ساخت انتخاب كردم و اينها همه و همه از شخصيت‌ام می آید.
از نتيجه اين ريسك‌پذيري نگران نبوديد؟
ـ كسى كه اهل ريسك است، بى تفكر پشتش، نگران است. من با پشتوانه سالها تجربه ام ريسك كردم و نگران نيستم.
ايده «خانوم» از كجا آمد؟
ـ در ابتدا خانم ليلا لاريجاني پيشنهاد دادند كه فيلمي بسازيم در مورد زني كه در زندگي مي‌ايستد و در برابر مشكلات جاخالي نمي‌كند (اتفاقي كه آمار طلاق در اين روزها نشان مي‌دهد كه خيلي شايع است). بعد در نشست‌هايي كه همراه با كمك‌هاي آقايان جيراني و سيفي آزاد بود به اين نتيجه رسيديم كه زن را به زنان تبديل كنيم. يعني زناني كه در زندگي مي‌ايستند و… .
بيشتر آثار پرمخاطب اجتماعي بر اساس ايده‌اي واقعي شكل گرفته‌اند. داستان فيلم شما چطور؟
ـ بله واقعي و رئال است. كليت فيلم من 3 انتخاب از 3 طبقه مختلف است. 3 خانواده 3 معضلي كه دارند و روايت مان هم اصلاً اپيزوديك نيست. در واقع با يك روايت مدرن روبرو هستيم.
يعني اين 3 زن انتخابي شما ما به ازاي بيروني دارند؟
ـ بله. حتي مي‌توانند يك گستره ما به ازاي بيروني داشته باشند، نه يك شخص. يعني يك انتخاب از يك طبقه يا يك معضل كرديم. مثلاً در يك طبقه اجتماعي معضل ورشكستگي براي خیلي از آدم‌ها ممكن است اتفاق بيفتد كه بر همين اساس نحوه برخورد با آن متفاوت است كه ما يكي از آن برخوردها را انتخاب كرديم.
به نظرم در جامعه امروز تعداد طبقات اجتماعي از نظر ارزش‌ها، رويكردها، دارايي و… رو به افزايش است. بهتر نبود اين 3 انتخاب از 3 طبقه را حداقل به 5 انتخاب تغيير مي‌داديد؟
ـ بله، موقعيت‌ها و طبقات مختلف اجتماعي بسياري وجود دارد. منتها طبق تعريف جامعه‌شناسي 3 طبقه بالا، متوسط و پايين داريم كه البته خود اين طبقات هم به بخش‌هاي متعددي تقسيم مي‌شوند. مثلاً طبقه متوسط شامل طبقه متوسط تحصيلكرده، طبقه متوسط آرتيست، طبقه متوسط رو به پايين، طبقه متوسط رو به بالا و… مي‌شود كه هر كدام مي‌توانند دغدغه‌ها، مشكلات و قصه‌هاي جداگانه‌اي داشته باشند، اما اينكه يك فيلم بتواند به تمام اينها بپردازد قطعاً ابتر مي‌ماند. چون به هر كدام بايد 10 ـ 5 دقيقه سرك كشيد و بيرون آمد و بنابراين تماشاچي نمي‌تواند ارتباط درستي را با روايت برقرار كند. در مجموع ما براي يك فيلم سينمايي 3 نماينده از 3 طبقه اجتماعي كلي را انتخاب كرديم كه البته بررسي اين ديدگاه به شكل وسيع‌تر و در طبقات بيشتر مي‌تواند در قالب يك مستند يا يك سريال تلویزیونی محقق شود. اتفاقاً من همراه با گروهي 3ـ 2 سال پيش سريالي به سيما فيلم ارائه داديم كه هر قسمت به زندگي زنان مختلف از طبقات و معضلات مختلف مي‌پرداخت که متأسفانه پذيرفته نشد.
در طراحي نقاط ضعف و قوت زنان فيلم‌تان چقدر وام دار واقعيت بوديد و چقدر به نفع قصه‌ آنها را دراماتيزه و تمثيلي كرديد؟
ـ همين قصه راجع به حتي يك نسل بعد از ما دراماتيزه شده است، اما در مورد نسل خودم معتقدم كه كاملاً واقع بينانه بوده. به عبارت ديگر اين نسل را آخرين نسلي مي‌دانم كه ممكن است زنان‌اش چنين عشق‌ها، فداكاري‌ها و از خودگذشتگي‌هايي داشته باشند. اين را به عنوان ارزش يا غيرارزش تلقي نمي‌كنم. اينكه نسل بعد چون فاقد چنين ويژگي‌هايي است پس … . اين مسئله در حيطه بحث جامعه شناسي و روان‌شناسي است، اما هم نسلان زنان اين فيلم حتماً چنين ايستادگي‌هايي خواهند كرد. البته در اين نسل هم نگاهم به زن ايده‌آل و خانوم است. ما در اين فيلم راجع به خانوم صحبت مي‌كنيم.
اصلاً اسم فيلم «خانوم» از كجا مي آيد؟ از كتاب مسعود بهنود يا…
ـ قصه ما كاملاً متفاوت از كتاب آقاي بهنود است. هر چند كه اگر مي‌شد از آن كتاب فيلم ساخت قطعاً خيلي جذاب مي‌شد. اسم فيلم از نوع نگاه به زن ايراني مي‌آيد. از زناني كه هنوز برايشان مهم است خانوم خطاب شوند.
روابط و كنش آدم‌ها در موقعيت‌هاي خاص خيلي برايتان مهم است؟
ـ بله. مثلاً خودم وقتي تصميم مي‌گيرم فيلم بسازم پس تصميم‌ام در يك برهه زماني به اتفاق تبديل مي‌شود و فيلمسازي مي‌كنم. حالا اينكه شخصيت قصه‌ام در زندگي خانوادگي بر اساس اتفاقاتي كه مي‌افتد چه كنش يا واكنشی نشان مي‌دهد برايم جذاب است. از آن جهت كه عكس‌العمل‌اش را بايد تحليل كرد و به آن پرداخت. اساساً فكر مي‌كنم جهان بر اساس كنش و واكنش‌هاست و در حالتي كلي این چيزي نيست كه بتوان از آن گذشت.
هنگام ساخت «خانوم» فقط همين فيلمنامه را در دست داشتيد؟  فيلمنامه ديگري نبود كه در انتخاب مرددتان كند؟
ـ فيلمنامه‌هاي زيادي به دفترم آورده شده، اما از آنجا كه خودم اين فيلمنامه را كار كردم بعضي از تصويرهايش هنگام نوشتن برايم ساخته شده بود. دوستش داشتم به دليل اينكه راجع به زنان نسل خودم بود و فكر می کردم براي فيلم اول باید از كساني بگويم كه خودم يكي از آنها هستم. در واقع براي فيلم اول انتخاب خوبي بود.
چقدر طول كشيد تا فيلمنامه را نوشتيد؟
ـ فيلمنامه اوليه را در 3ـ‌2 هفته نوشتم و وقتي تصميم به ساخت‌اش گرفتم در 12 روز بازنويسي‌اش را انجام دادم.
در اين مدت كه مي‌گوييد روي قصه كار مي‌كرديد، فيلمنامه را در ذهن‌تان دكوپاژ هم مي‌كرديد و تصوري از نحوه‌ اجرايش داشتيد؟
ـ فيلمنامه را در ذهنم مي‌ديدم، اما فكر مي‌كنم دكوپاژ بستگي به لوكيشني كه انتخاب مي‌كنيم دارد. هميشه با ديدن لوكيشن است كه آدم به دكوپاژي كه مي‌خواهد مي‌رسد. البته به نوع دكوپاژ فكر كرده بودم، اما نوع اجراي آن با ديدن لوكيشن‌ها روي كاغذ آمد.
لوكيشن‌هايتان كجا بود؟
ـ از خيابان فرشته شروع شد و به خيابان راه آهن رسيد. يعني از بالا تا پايين شهر تهران.
روند انتخاب بازيگران چگونه بود؟ بر اساس چه معيارهايي اين بازيگران انتخاب شدند؟
ـ بازيگران زن را وقتي که مي‌نوشتم انتخاب كردم و همان‌ها هم شدند. بازيگران مرد را از بين 3 ـ 2 گزینه ای كه براي هر نقش در نظر داشتم انتخاب كردم و در حال حاضر مي‌گويم كه بهترين انتخاب‌ها بودند.
دورخواني هم داشتيد؟
ـ دورخواني نداشتيم و اصلاً به آن معتقد نيستم چون فكر مي‌كنم سر صحنه تمرين خيلي بيشتر از دورخواني جواب مي‌دهد. ما تمرين سر صحنه براي رسيدن به ميزانسن‌هاي خاص داشتيم ولي دورخواني نه.
شيوه كارتان با عوامل اصلي مثل فيلمبردار و بازيگر چگونه است؟ شما برنامه مي‌دهيد و آنها اجرا مي‌كنند يعني همه چيز را كنترل مي‌كنيد يا اينكه بين شما و آنها بده بستان وجود دارد؟
ـ به نظرم فيلمسازي در كارش موفق است كه بتواند نظر ديگران را بشنود و من مي‌شنوم. يك بازيگر ممكن است مقطعي در كار حضور داشته باشد و ندادند در كليت فيلمساز چه مي‌كند. اگر او پيشنهادهايي ارائه دهد كه براي پيش برد قصه جذاب و همسو با نظرات كارگردان باشد بايد از آن استقبال كرد، اما اگر پيشنهادهايي بدهد صرفاً براي ديده شدن خودش و كمكي به كليت اثر نكند نبايد به آن ترتيب اثر داد. در مورد فيلمبردار هم از آنجا كه من دكوپاژ دارم، بر اساس دكوپاژ من فيلمبردار حركت مي‌كند و اگر پيشنهادهايي در راستاي بهتر شدن فيلم داشته باشد قطعاً از آن استفاده مي‌كنم.
فيلم سينمايي بعدي‌تان به فضا و دنياي «خانوم» ربط دارد؟
ـ نه متفاوت است. در حال حاضر به 2 فيلمنامه براي اجرا فكر مي‌كنم كه هر دو كاملاً متفاوت از دنياي «خانوم» است. دغدغه‌هاي من براي فيلمسازي كودك، زن و جنگ است. اين سه موضوعي است كه برايم جذاب است و دوست دارم راجع به آنها كار كنم. اولين فيلم كوتاه و تله فيلمي كه ساختم درباره كودك بود. فيلم كوتاه ديگرم راجع به جنگ و اولين فيلم سينمايي‌ام درباره زن است.
با توجه به اينكه آخرين فيلم كوتاه شما «اينجا شهر من بود» موفق به كسب جوايز زيادي از جشنواره‌هاي جهاني شد، جايگاه فيلم كوتاه را در سينماي ايران چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
ـ در سينماي ايران خيلي به فيلم كوتاه محبت نمي‌شود. فيلم «اينجا شهر من بود» درخصوص شروع جنگ در خرمشهر بود و من آن را به جشنواره دفاع مقدس دادم. آن را گم كردند و به من گفتند اصلاً شما چنين فيلمي را به ما ندايد! فيلم را به جشنواره فيلم كوتاه دادم كه بعداً وقتي از هيأت انتخاب در مورد فيلمم پرسيدم گفتند ما اصلاً چنين فيلمي نديديم! آن وقت همين فيلم در 22 جشنواره جهاني شركت كرد، بهترين فيلم آسيا شد و همچنين نماينده ژاپن براي اسكار گرديد. واقعاً آدم متأسف و متأثر مي‌شود. در ايران هيچ جايگاه حمايتي از كسانيكه مي‌خواهند فيلم كوتاه كار كنند وجود ندارد. قبلاً بخشي از جشنواره فجر به فيلم كوتاه اختصاص داشت كه آن را درآوردند و شد جشنواره فيلم تهران که متأسفانه آنجا هم همين نابساماني وجود دارد. به نظرم با فيلمسازان فيلم كوتاه خيلي غيرحرفه‌اي برخورد مي‌شود. حداقل در فجر بالاجبار كمي حرفه‌اي تر با آنها برخورد مي‌شد. اينها قرار است بعداً فيلمسازان اين كشور شوند. كمااينكه امسال هم در جشنواره تعداد فيلم اولي‌هاي متقاضي زياد بود كه حتماً سبقه فيلم كوتاه دارند. اگر به فيلمسازان فيلم كوتاه بها داده نشود، آنها با يك سرخوردگي وارد سينماي حرفه‌اي مي‌شوند كه اين اصلاً به نفع سينماي ايران نيست.
استقبال تماشاگران از فيلم «خانوم» را در جشنواره فجر چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
ـ نمي‌دانم. اميدوارم دوست داشته باشند.
فيلم‌تان را در كسب جوايز اين دوره از جشنواره چقدر موفق مي‌‌بينيد؟
ـ برنده شدن براي همه جذاب است. هر كسي بگويد نه كه قطعاً دروغ گفته، اما به نظرم امسال به قدري فيلمسازان صاحب نام در جشنواره حضور دارند كه كار براي هيأت داوران بسيار سخت است و خيلي خوشحالم كه جاي آنها نيستم.
و حرف آخر؟
ـ به نظرم جشنواره امسال مى تواند مردم و حتي سينماگران را با سينما آشتي دهد و اقتصاد سينما را سامان دهد اگر درست مديريت شود. وگرنه امسال را رد مي‌كنيم و دوباره همان آش و همان…

منبع:بانی فیلم

لطفا نظر خود را در مورد مطلب بالا در قسمت اعلام نظرات ذکر کرده و نوع مقالات و اخبار مورد علاقه خود را بیان کنید به بهترین نظرات هدایای نفیسی تعلق خواهد گرفت . باتشکر

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا