چالشهای پرستاری از پدر یا مادر بیمار
هر رفتار یا رابطهای که به «فردیت» ما آسیب برساند و عملکرد اجتماعی ما را مختل کند غیرطبیعی است.
دکتر حافظ باجغلی، روانپزشک ضمن بیان این مطلب گفت: یکی از چالشهای بزرگ در روابط بین فردی، پرستاری از پدر یا مادر سالمند و بیمار است. گاهی این توجه و رسیدگی از «پرستاری» فراتر میرود و به «وقف شدن» یا «قربانی شدن» منجر میشود.
*اگر پدرم بمیرد خودم را نمیبخشم
وی در ادامه به وضعیت یکی از مراجعانش اشاره و تصریح کرد: «یکی از مراجعان من آقای جوانی بود که پدرش سرطان داشت. از دو سال گذشته به خاطر بیماری پدر شغلش را کنار گذاشته بود، خیال ازدواج و رابطه عاطفی را از سر بیرون کرده بود و تمام ذهنش متوجه بیماری پدرش بود. مراقبت از پدر و تهیه داروها و بردن او به مطب پزشکهای مختلف به کار تماموقت او تبدیل شده بود. مراجع من در این دو سال به دنبال بیماری پدرش دچار افسردگی و خستگی مزمن شده بود و از من انتظار داشت کمکش کنم که انرژی اولیهاش را برای کمک به پدر دوباره به دست آورد. وقتی از او پرسیدم چرا برادرها و خواهرانت در مراقبت از پدر سهیم نمیشوند گفت: من هیچکس دیگر را قبول ندارم و پدرم فقط با من راحت است. در اینجا بود که متوجه شدم احتمالاً مسئله عمیقتری در پشت این احساس «مسئولیتپذیری» پنهان شده است. از او خواستم با احساسهایش رو راست باشد و تصور کند اگر از زمانی که برای مراقبت از پدرش میگذارد کم کند و در عوض به کارهای شخصیش بپردازد چه احساسی پیدا میکند. مراجعم گفت: در این صورت عذاب وجدان شدیدی پیدا میکنم و اگر خداینکرده پدرم بمیرد هیچوقت خودم را نمیبخشم. در اینجا بود که متوجه شدم علت همه این وقف کردنها و قربانی شدنها، احساس گناه است که نسبت به پدرش دارد.»
*احساس گناه پس از مرگ عزیزان
دکتر باجغلی با بیان اینکه احساس گناه یکی از نشانههای سوگ است خاطرنشان کرد: سوگ معمولاً پس از مرگ عزیزان اتفاق میافتد؛ اما در آنهایی که پدر یا مادر مبتلا به سرطان یا بیماری صعبالعلاج دیگری دارند، سوگ معمولاً پیش از مرگ آنها اتفاق میافتد. به همین دلیل احساس گناه در این افراد پدیده شایعی است.
وی به شرح وضعیت مراجعهکننده دیگرش پرداخت و گفت: «یکی دیگر از مراجعانم خانم جوانی است که تمام زندگیاش را وقف نگهداری و رسیدگی به مادرش کرده که مبتلا به سرطان است. یک سال است که شوهرش را تنها گذاشته و به شهرستان محل سکونت مادرش رفته است. همه زندگیاش را وقف مادر کرده اما بااینحال احساس عذاب وجدان میکند. عذاب وجدان او به این دلیل است که نمیتواند با «اشتیاق» و «صفای باطن» به مادرش خدمت کند. بااینکه تلاش میکند روی فکرهایش مسلط شود اما نمیتواند خاطرات کودکیاش را فراموش کند. مادرش در گذشته نسبت به او سختگیریهای زیاد داشته و همیشه او را با دیگران مقایسه میکرده است. همه اینها جلوی «اشتیاق» او را از پرستاری مادر میگیرد و این کار را فقط از سر وظیفه انجام میدهد و همین مسئله برایش عذابآور است.»
*نیاز خانوادههای بیماران به روانپزشک
به گفته این روانپزشک، احساسهای متناقض در فرزندی که مراقبت از پدر یا مادر سالمند را بر عهده دارد پدیده شایعی است.
وی افزود: من معتقدم به همان اندازه که یک بیمار سالمند نیاز به کمک تخصصی روانپزشکی دارد، خانواده او هم نیاز به کمک و حمایت دارند. احساس مسئولیتپذیری بیش از اندازه به پدر یا مادر یعنی ما خودمان را نادیده گرفتهایم.
دکتر باجغلی تأکید کرد: وابستگیهای بیمارگونه که فردیت و هویت ما را نقض میکنند غیرطبیعی هستند و نیاز به درمان دارند. باید حواسمان باشد که وابستگی بیمارگونه، سوگ حلنشده یا احساس گناه را با مفاهیم همهپسند مانند «عاطفی بودن» اشتباه نگیریم. هیچ چیزی نباید کرامت انسانی، آزادی اندیشه، استقلال و زندگی شخصی ما را خدشهدار کند.
مجله اینترنتی زندگی سالم
لادن سلطانی