فرهنگ و هنر

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

نقاشی (Painting) ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

تصویر سازی ریشه همه هنرهای بصری است ، این تصویر سازی که توسط تخیل ما ساخته شده به عناوین گوناگونی در زندگی بشر نمود پیدا می کند . در حقیقت تصویر سازی بخشی از قدرت تخیل انسان به شمار می آید که توانایی اندیشه ورزی وی را افزایش داده و  در نهایت باعث رشد عقلانی او خواهد شد . نقاشی به عنوان اولین هنر در ذات هنر های نمایشی به گونه ای خود را به معرض نمایش عموم قرار گذاشت که امروزه به عنوان بن مایه هنر های تجسمی – بصری شناخته می شود . عکاسی ، تصویر برداری و تا حدود زیادی روایت در فرم سینما به چگونگی تصویر سازی ذهنی هنرمند بستگی دارد . هدف از این تعاریف معرفی هنرمند خوش سلیقه اصفهانی ، نفیسه سجادیه است . نفیسه سجادیه در اصفهان متولد شد ؛ او فارق التحصل رشته گرافیک است  و همواره این هنر را به عنوان ابزاری برای کاتارسیس ، پالایش ، روح خود انتخاب می کند . اگر چه اندیشه افلاطونی و آن فلسفه نه چندان منطقی اش در مورد نقاشی که آن را  تقلید از تقلید می داند ؛ قابل توجه بسیاری از اندیشمندان جهان قرار گرفته است اما از نظر روانشناختی هیچ پدیده ای به اندازه تصویر سازی ذهنی ، به جهت مثبت ، که اغلب بر روی بوم نقش می بندد ، نمی تواند کاتد های عصبی انسان را سرنگون کند .

*از خودتان بگویید

نفیسه سجادیه درباره چگونگی علاقه مند شدن خود به این رشته گفت : از همان دوران کودکی نقاشی برایم لذت بخش بود و هربار که قلم در دست می گرفتم و تصویری بر بوم می کشیدم ، وجودم سرشار از آرامش می شد . در دوران تحصیل همواره به این موضوع فکر می کردم که می توان این رشته را به عنوان یک مکمل در کنار رشته های دیگر ادامه داد ، اما از انجایی که دغدغه من پیگیری اکادمیک و شناخت ریشه های این هنر بود در دانشگاه این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم . در طول مدت تحصیل با این که پیشرفت خوبی در این زمینه داشتم اما از آنچیزی که بر روی بوم نقش بسته بود راضی نبودم تا این که با تصمیم به دنبال کردن سبک خاصی در این رشته شدم . دکتر جواد علی محمدی از اساتیدی بودند که من را به دنبال کردن سبک خاصی در این رشته تشویق کردند چرا که من همواره فیگور و چهره را نقاشی می کردم غافل از این که طبیعت بی جان همه خواستگاه من از نقاشی بود .

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

*در یک جمله نقاشی را تعریف کنید

سجادیه در تعریف نقاشی گفت : هنر نقاشی بیان احساسات درونی هنرمند و ابلاغ پیام با موضوعات متفاوت را در برمی گیرد که با ابزار و شیوه های گوناگون بر روی بوم نقش می بندد . البته درست است که نمی توان برای هنر یک تعریف جامع داشت اما هر هنرمندی آنچه را که تا به اینجا از بازی با احساسات خود درک کرده است برای مخاطب بیان می کند . تعریف سجادیه از نقاشی اگرچه یک تعریف جامع و مانع نبود اما می توان این گونه برداشت کرد که هنر ذاتا علمی تجربی است و بررسی آکادمیک آن صرفا برای پیشرفت علوم در این زمینه به کار برده می شود .

*چرا نمایشگاه گروهی؟

وی با اشاره به این که تا پیش از این چندین نمایشگاه گروهی دیگر در کشور برگزار کرده ایت در این باره توضیح داد : از آنجایی که همواره موضوعات مختلفی را در سر می پرورانم دغدغه من برای برگزاری نمایشگاه گروهی در دوران دانشجویی شکل گرفت . از همان دوران با برگزاری چنین نمایشگاه هایی به دیده شدن آثار دانشجویان کمک فراوانی کردیم و حالا که فارغ التحصیل رشته گرافیک هستم با جرات می توانم این موضوع را بر زبان آورم که : نمایشگاه گروهی می تواند همه احساسات تصویر سازی ذهن بشر در حوزه نقاشی را به معرض نمایش بگذارد . اما دلیل گروهی بودن این نمایشگاه علاوه بر موضوعات مختلف سبک های مختلف نیز بود چرا که ما نام این نمایشگاه را دیفرنت گذاشتیم تا مخاطبین در حین تماشای این نقاشی ها دچار دگردیسی نشوند .

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

*درباره سبک کاری خودتان برایمان بگویید

رویکرد من در حوزه نقاشی طبیعت بی جان به نوستالژی های کودکی ام باز می گردد . هنگامی که دیوار های ضخیم و ترک خورده خانه پربزرپ را می دیدم و همواره تصویر های متناقضی در ذهنم شکل می گرفت . ادامه فعالیت من در حوزه طبیعت بی جان به دلیل توجه من به بک گراند تصویر بود ، چرا که تنها در این حوزه می توان پشت صحنه ای را به تصویر کشید که پر از رمز و راز های ایدئولوژیک می باشد . در حقیقت برداشت مخاطبان از آن چه که می بینند می تواند متفاوت باشد ، که البته در همه گونه های هنری این چنین است ، اما تصویر بک گراند در نمایش های بصری تنها می تواند یک معنا را برای مخاطب تعریف کند که در نقاشی طبیعت بی جان تصویر پشت صحنه می تواند چندین معنا برای مخاطب تولید کند . در این جا باید به این نکته اشاره کنم که پایان نامه خود را که با بررسی های فراوان در زمینه نقاشی از طبیعت بی جان و بهطور کلی فلسفه نقاشی ارائه کردم ، به زودی به صورت کتاب چاپ خواهم کرد چرا که همه اطرافیانم با تضویق من در این زمینه از مطالعه پایان نامه ام شگفت زده شدند .

*تدریس برای یک نقاش چه تفاوتی با دیگر فعالیت های آموزشی دارد ؟

در واقع تدریس در همه زمینه های هنری به یک اندازه بذت بخش است اما نقاشی با توجه به نیاز برای ابزار و مواد اولیه مناسب و پیچیدگی برخورد هنرجو با آنچه احساس می کند کار تدریس را برای مدرس سخت تر کرده است . از سوی دیگر به شخصه در دوران تحصیل با برخوردهای نه چندان مناسب و رفتار های غیر حرفه ای آموزگارانی مواجه شدم که غیر از ایجاد حالت سکون در ذهن هنرجو هیچ ابژه دیگری را خلق نمی کردند . منابع مورد استفاده در پایان نامه هیچ کدام به سفارش مدرسان این رشته نبود چراکه انان هرگز دلسوزانه با دانشجوی خود برخورد نمی کنند ؛ البته می توان در این زمینه بیشتر بررسی کرد و به این نتیجه رسید که شرایط زندگی چنین فرم غیر متعارفی را برای آموزگاران به وجود می آورد که دغدغه اقتصادی بیشتری نسبت به تربیت هنرمندان عالم داشته باشند .

*فضای هنری در شهرمان چگونه است

در مورد این سوال نمی توان به طور قاطع جوابی را آماده کرد ؛ چرا که شهر اصفهان یک شهر چند بُعدی از نظر فرهنگی است و به همان نسبت از نظر هنری دارای ابعاد گسترده ای است که این شاخصه تا حدود زیادی به پیشرفت و دیده شدن این شهر کمک کرده و تاحدود اندکی ضربه ای به بدنه اقتصاد هنری شهر زده است . ما در حال حاضر افرادی را در شهر داریم که به چند هنر گوناگون آراسته هستند و چین افراد چند بعدی به نظر شخصی من باید به جای ادامه فعالیت در همه زمینه های هنری یک راه را به طور جدی دنبال کنند . از سوی دیگر وجود حسادت و رقابت های شکننده در بین هنرمندان و هنرورزان اینشهر موجب خشک شدن ریشه های هنری در اصفهان می شود . حسادت عالم انفجار و از هم گسیختگی بن مایه های هنر در شهر است . در این زمینه نمی توان به طور جدی نظریه ارائه کرد و آن را در همه گونه های هنری به کار برد ؛ همانطور که می دانید هر هنرمندی الگوی شخصیتی متفاوتی را دنبال می کند و این وفور شخصیتی در هنر اصفهان بیان گر پتانسیل های عمیق در این زمینه است .

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

*شما به عنوان مدرس به هنرجویانتان چه پیشنهاد می کنید

این موضوع چند سالی است که فکر مرا به خود مشغول کرده است و البته به نتایجی هم رسیده ام ، یکی ازآن نتایج ایجاد همدلی میان هنرمندان می باشد ، چراکه استقبال هنرمندان سینما – موسیقی و … برای بازدید از یک اثر نقاشی می تواند به ایجاد ارتباط دوسویه میان جامعه هنری کمک کند . همواره هنرجویان را به دفاع از حق و حقوق خود دعوت می کنیم و این که همواره به دنبال کسب مهارت های های آکادمیک در این زمینه باشند . متاسفانه کمبود فضاهای آکادمیک در شهر اصفهان یاعث شده است تا عده ای به صورت خود آموز بدون مراجعه به منابع درستی دست به قلم شوند و اشکال نامفهومی را بر بوم نقاشی کنند که البته آن هم در جای خود قابل تامل است اما نباید اندیشه ای را که صاحب نظر و مکمل دیگر گونه های هنری است دست خوش تغییر کرد .

*به نظر شما هنر موسیقی می تواند جایگزین هنر نقاشی باشد

این سوال یک سوال ابهام برانگیز است اما از سویی می توان این گونه برداشت کرد که اگر فردی توانایی درک بصری و قدرت بینایی آن را ندارد با شنیدن یک اثر موسیقی تصویر ذهنی خود را خلق کند . همانطور که من به شخصه برای الهام گرفتن از گونه های مختلف هنری استفاده می کنیم باید این نکته را یاد آور شوم که هنر به ذات خود نمی تواند جایگزین هنر دیگری باشد اما می تواند دلیل خوبی برای افرینش یک هنر دیگر شود .

*آینده این رشته را چگونه می بینید

سجادیه در ادامه به بررسی وضعیت آکادمیک این رشته در کشور اشاره کرد و گفت : متاسفانه همانطور که می بینیم در اصفهان تنها انجمن هنرمندان نقاش اصفهان پیگیر فعالیت های هنرمندان است و کمبود منابع و فضاهای آکادمیک در این رشته به شدت احساس می شود . این در حالی است که پایتخت هفته ای یک نمایشگاه گروهی یا انفرادی برگزار می کند با ریخت و فرم عجیب و غریب تر . اصفهان دارای پتانسیل های عمیقی در رشته های گوناگون هنری است اما آنچه در این زمینه می تواند آینده ساز علاقه مندان به این رشته باشد تعیین مختصات علمی و شغلی هنرمندان است . هنرمند تا مادامی که از آینده شغلی و مالی خود مطمئن نشود انگیزه درست و حسابی برای پرداخت به یک اثر هنری ندارد ؛ همانطور که می دانیم بسیاری از هنرمندان بزرگ آثار فاخرشان را در قصرهای پادشاهی خلق کردند .

*بررسی نقاشی های نفیسه سجادیه

هنگامی که به عنوان یک مخاطب به نقاشی های نفیسه سجادیه خیره می شویم در ابتدا با رنگ های شدید و اکسپرسیونسمی مواجه می شویم که هر کدام در ذات خود یک تعریف واحدی دارند . اما ترکیب رنگ های شدید با بک گراند معنا گرا یک ترکیب تا حدودی متناقض به نظر می رسد ؛ برای مثال به اثری اشاره می کنم که اتو و ساعت رو طاقچه ای قرار دارند و رنگ متضادی در بک گراند آن ها را به معناهای گوناگونی تاویل می کند . اولین ذهنیتی که به عنوان مخاطب پس از دیدن این تصویر به آستانه تحمل می رسد نبوغ هنرمند در تعبیر آنچه تجسم کرده است می باشد . اما اگر برای چند دقیقه و با تفکر بیشتر به این نقاشی خیره شویم به خوبی تناقض احساسی موجود در آن را مشاهده می کنیم . در تعریف اول باید این گوه بگویم که اتو و ساعت هیچ انگیزه ای برای کنار هم بودن ندارند مگر این که پشت صحنه دلیل قانع کننده ای برایمان بیاورد در تعریف دوم این گونه می شود برداشت کرد که اگر اتو در سمت دیگر تصویر و به جای ساعت کشیده می شد آیا توازن میان تصویر سازی ذهن مولف به هم می خورد و دلیل آخری که نمی توان به سادگی از آن عبور کرد : ایجاد تعلیق و ضد تعلیق بصری در یک روایت است . درست است که نقاشی به خودی خود روایت بلندی را به مخاطب ارائه نمی دهد اما باید اعتراف کرد که هرچه به ذهن نویسنده می رسد از تصویری است که مشاهده کرده پس باید نقاش را اینگونه توصیف کرد که نویسنده ای ناکام است . همه آثار ارائه شده در این نمایشگاه که با رویکردها و موضوعات مختلفی به نمایش در آمده اند شاید هیچ ارتباط داستانی با یک دیگر برقرار نکنند اما سبک پردازش تصویری آنان به یک صورت می باشد و همه رنگ های شدید را در تصویر به کار برده اند . چنین رفتار مایوس کننده ای از جامعه هنری نشان از فسردگی فردی میان هنرمندان اصفهانی دارد ، بماند که جامعه ایرانی به خصوص شهروندان اصفهانی از افسردگی های گوناگون رنج می برند اما باید یان نکته را یاد آرود شد که در پس زمینه افسردگی می توان به امید رسید .

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

*انجمن نقاشان اصفهان پیشرو در حمایت از هنرمندان

شاید ذکر این نکته که انجمن نقاشان اصفهان در حمایت از هنرمندان کم و کاستی هایی داشته است مشکلی را حل نکند اما در حال حاضر باید اعتراف کرد که این انجمن یا تمام توان در خدمت گذاری به هنرمندان این رشته حضور دارد و باید برای گریبان گیری سراغ آن دسته از تالار ها و مجموعه های به اصطلاح هنری شهر رفت که حتی اجازه برگزاری یک نمایشگاه چند روزه را هم به هنمندان فعال در این زمینه نمی دهد .

*نیاز نقاشان اصفهانی چیست

در حال حاضر نه تنها نسل فردا بلکه نسل پیشین هم نیاز به دیده شدن دارد . دیده شدن یکی از بازتاب های انگیزشی برای هنرمندی است که می خواهد از این راه امرار معاش کند . از سوی دیگر حمایت های مالی از سوی ارگان های مختلف در چارچوب های هنری می تواند هنرمند را به فعالیت بیشتر تشویق کند اگر چه امروزه دغدغه هنرمندان بیش از خلق یک اثر هنری رقابت و ایجاد منبع مالی درآمد زا است اما در این بین هستند کسانی که برای هنر فعالیت می کنند و از هنر به عنوان یک دلیل اصلی برای ادامه زندگی شان نام می برند .

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

نقاشی ، بازتاب تخیلات نافرجام / گفت و گوی اختصاصی

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا