فرهنگ و هنر

زندگی نامه کازو ایشی‌گورو برنده جایزه نوبل 2017

بیوگرافی کازو ایشی‌گورو

اهداى جوایز ادبیات نوبل و دیگرى صلح نوبل، از دیگر جوایز، جنجال برانگیزتراست. به‌نظر می‌رسد خود اعضاى کمیته نیز دچار نوعى سرگردانى هستند و باز به‌نظر می‌آید (نظری شخصى‌ است) که تحت‌تأثیر کشمکش‌ها، تنش‌ها و سازگاری‌هاى سیاسی به‌نوعى باشند.

جایزه نوبل ۲۰۱۷

جایزه نوبل ۲۰۱۷ ادبیات، در حالی به «کازو ایشی گورو» برای اثر «بازمانده روز»، تعلق یافت که به باور بسیاری از منتقدان و اهل فن، «نگوگی‌ وا تیونگو» از کنیا، «یان لیانکی»، طنزنویس چینی و «هاروکی موراکامی» از ژاپن شانس‌های برتر دریافت جایزه باشند. به عقیده سهیل سُمی، برگردان چندین اثر «کازوئو ایشی‌ گورو»، انتخاب این نویسنده به‌عنوان برنده جایزه ادبی نوبل، نوعی واکنش آکادمی نوبل به انتخاب سال گذشته و فاصله گرفتن از «خاص‌نویس»ها بوده است.

معرفی کازو ایشی‌گورو

کازو ایشی‌گورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) پژوهش‌گر و نویسنده مطرح انگلیسی ژاپنی‌تبار است. ایشی گورو را مانایاد دکتر مریم خوران استاد فقید دانشگاه علامه طباطبایی با برگردان «شام خانوادگی» به فارسی زبان‌ها شناساند. بعد از آن نجف دریابندری با برگردان «بازمانده روز» نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. مژده دقیقی، مهدی غبرایی، یاسین محمدی، علیرضا کیوانی‌نژاد، امیرمهدی حقیقت، سهیل سمی و… از دیگر برگردان‌های آثار این نویسنده به فارسی هستند.

سبک ایشی گورو

به لحاظ درون‌مایه، ایشی گورو، سبک ویژه‌اى دارد. منتقدان ژاپنی بر این باورند که متأثر از سبک داستان‌نویسی «تأنی زاکى» است، لیکن خودش مى‌گوید بیشتر تحت‌تأثیر فیلم‌سازانى مانند «یاسوشیرو اوزو» و «میکیو ناروسه» بوده است. از میان نویسندگان غیرژاپنى نیز، متأثر از نویسندگان شهیری چون داستایوسکی، مارسل پروست و… است. برخی سبکش را به سلمان رشدى‌، جین استن، هنرى جیمز و… شبیه مى‌دانند، ولى خودش این وجوه تشابه را نمى‌پذیرد. بیشتر تألیف‌های ایشی‌گورو، از زبان اول شخص برای مخاطب نقل می‌شود و کاستی‌های شخصیتی راوی نمودی بارز دارد.

شیوه مرسوم ایشی‌گورو در رمان‌هایش این است که به راوی فرصت و اجازه آشکارسازی این ویژگی‌ها را به‌تدریج در خلال داستان می‌دهد و همین امر، موجب ایجاد احساس دلسوزی و گاه ترحم در مخاطب می‌شود که نتیجه آن، دیدن ایرادهای آشکار و نهان راوی برای مخاطب است، البته درعین‌حال با او حس همدردی نیز می‌کند. داستان‌های او اغلب بدون نتیجه‌گیری مشخصی هستند و مشکل‌های پیش روی شخصیت‌های داستان‌هایش، در گذشته مدفون هستند و حل‌ناشده باقی می‌مانند. بیشتر شخصیت‌های رمان‌های ایشی، در فرجام، به این نتیجه می‌رسند که باید گذشته را بپذیرند و با آن بسازند تا به‌نوعى آرامش ذهن برسند؛ این یعنی همه چیز نیمه‌کاره و بی‌نتیجه می‌ماند. البته این امر در نویسندگان دیگر نیز نمود خارجی دارد. برای نمونه می‌توان به کتاب «کافکا درکرانه» از هاروکی موراکامى اشاره کرد که بعد از خواندن صد صفحه اول، هنوز قصد اولیه و حرف حساب نویسنده معلوم نیست. مسئله دیگر اینکه ایشی، تفکری شرقی دارد و قهرمان‌های داستان‌هایش نیز پذیرای نوعی جبرگرایی گذشته شرقی و صوفیانه شده‌اند که نشأت گرفته از تفکر بودایی است که سبب آرامش و آسایش می‌شود برای برتافتن زندگی از هم گسیخته و ناپایدار مدرن و جهان پسامدرن. منونواواره (mono no aware) که همان empathy یا احساس عمیق نسبت به اشیا، حساسیت و آگاهى توام با حس شگفتى است، به روشنی در آثار ایشی، نمود دارد اگرچه ایشی‌گورو، از ژاپن و فرهنگ آن، سال‌ها دور بوده است و سبک نوشتاریش این را آشکار می‌سازد، با این‌همه این بارقه هم‌چنان در وجود و ضمیر ناخودآگاهش وجود دارد. به این نوع منونواوره، همدردی یا حساسیت به فانی‌بودن می‌گویند که برای توصیف آگاهی از ناپایداری امور مادی (که از سه اصل اساسی دین بوداست) به‌کار می‌رود و پایه‌ای از فلسفه ادبی و یکی از اجزای فرهنگ ژاپن است که در قرن هجدهم توسط پژوهش‌گر فرهنگی ژاپن نوریناگا، ابداع شد و این عبارت را در نقد داستان به کار برد.

به‌طورکلى، نوول‌های این نویسنده، بیشتر مربوط به شخصیت‌هایی در فضایی در گذشته‌اى نه چندان دور می‌شوند، مثلاً دهه ٨٠ و٩٠ و چون با عناصر فانتزی و تخیلى سروکار دارند، به‌گونه‌ای، به اکنون ارتباط می‌یابند. می‌توان گفت این دو زمان، در آثار وی، موازى با هم حرکت می‌کنند. سهیل سمی، برگردان بازمانده روز، با اشاره به برخی داستان‌های ایشی که او در آن‌ها نشان می‌دهد وامدار شیوه داستان‌گویی کلاسیک بریتانیایی است، افزود: به‌زعم من، با اینکه خاستگاه ایشی گورو ژاپن است و علیرغم نگارش رمان کوتانی مانند «منظر کم‌رنگ تپه‌ها» که در آن به ژاپن سفر می‌کند، اما بیشتر از اینکه بخواهد نوستالژی یا غمِ غربت داشته باشد، به همان ادبیات داستان گوی بریتانیایی وابسته است و بیشتر به این نوع فرم داستان‌گویی، مقید است. کما اینکه حتی در همین رمان کوتاه (منظر کم رنگ تپه‌ها) هم، ایشی گورو چندان ژاپنی به نظر نمی‌رسد و برعکس، خیلی خوب در فرهنگ نوشتاری بریتانیایی جا افتاده است.

جوایز ایشی

ایشی جوایز متعددی از آن خود کرد: از جمله در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور‌، جایزه وایت‌برِد را برد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازمانده روز، برنده جایزه بوکر شد. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده است.

آثار کازو ایشی‌گورو

آثار ایشی شامل رمان‌ها، فیلم‌نامه‌ها و داستان‌های کوتاهش می‌شوند. رمان‌هایی چون: منظر پریده‌رنگ تپه‌ها، هنرمندی از جهان شناور، بازمانده روز، تسلی‌ناپذیر، وقتی یتیم بودیم، هرگز رهایم مکن و غول مدفون نام دارد و داستان کوتاه‌های وی شامل شام خانوادگی، دهکده پس از تاریکی و…می‌شود.

از رمان‌های بازمانده روز و هرگز رهایم مکن، اقتباس سینمایی صورت گرفته است.

ایشی‌گورو، چند ساعت بعد از اعلام خبر نوبلش با روزنامه‌ای کانادایی مصاحبه کرد و از دو نویسنده زن کانادایی، آلیس مونرو (برنده نوبل ۲۰۱۳) و مارگارت اتوود یاد کرده و گفته است: اتوود روی قلم او تأثیر داشته و اینکه: «از مارگارت اتوود معذرت می‌خواهم، این جایزه حق او بود و مطمئنم که خیلی زود اتوود این جایزه را خواهد برد.» او درباره لئونارد کوهن، خواننده معروف کانادایی هم گفته: «آهنگ‌های لئونارد کوهن برای من الهام‌بخش است و روزی که خبر مرگش را شنیدم، غمگین‌ترین روز زندگی‌ام بود.» (خود ایشی‌گورو هم مثل کوهن گیتار می‌نوازد.)

تاکنون دو نویسنده، جایزه‌ نوبل را نپذیرفتند: «بوریس پاسترناک» (۱۹۵۸) و «ژان‌پل‌سارتر» (۱۹۶۴). ‌سارتر گفت: نویسنده فردی متعهد است و نیازی به جایزه و پاداش ندارد. البته به پندار بنده، نپذیرفتن جایزه از سوی سارتر، بیشتر برای این بود که نمی‌خواست شهرت ادبیش خیلی فراگیر شود و فیلسوف‌بودنش، تحت‌الشعاع ادیب‌بودنش قرار گیرد. سال پیش نیز «باب دیلن» در جشن نوبل شرکت نکرد و تا مدت‌ها هم به تلفن آکادمی جواب نمی‌داد.

درباره انتخاب آکادمی نوبل و اینکه آیا حق ایشی گورو بود که این جایزه را از آن خود کند یا خیر؟ سهیل سمی گفت: ایشی گورو کارهای خیلی شاخصی انجام داده است که از آن جمله می‌شود به «بازمانده‌های روز»، «هرگز رهایم مکن» یا «تسلی‌ناپذیر» اشاره کرد که رمان‌های برجسته‌ای به شمار می‌روند اما همانطور که می‌دانیم آکادمی نوبل هر سال با راهکارها و سیاست‌های خاصی، برنده را اعلام می‌کنند؛ اگر از من بپرسید، باید بگویم که من نمی‌توانم بین «فیلیپ رأس» و «ایشی گورو» یک نفر را انتخاب کنم و شاید بگویم این جایزه بیشتر حق «رأس» بوده است تا «ایشی گورو». با این وجود، این حرف من، هیچ از ارزش نوع نوشتن ایشی گورو کم نمی‌کند.

برشی از رمان بازمانده (اثر برگزیده نوبل)

برای عده زیادی از مردم، شب شیرین‌ترین قسمت روز است. نباید این‌قدر به پشت سر نگاه کرد. باید طرز نگاه مثبت‌تری اتخاذ و سعی کنم بازمانده روز را دریابم. چه حاصلی دارد که مدام به پشت سرمان نگاه کنیم و خودمان را سرزنش نماییم که چرا زندگی‌مان آن‌طور که می‌خواستیم از آب در نیامد.بهترین قسمت روز، شب است؛ قسمتی که تمام روز منتظرش هستند…!

نویسنده : پرند احراری

زندگینامه والتر اسکات

زندگینامه انوره دو بالزاک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا