بحث هفته

برگی از تاریخ که مهجور مانده است / یاغیان چه کسانی بودند؟

برگی از تاریخ که مهجور مانده است / یاغیان چه کسانی بودند؟

برگی از تاریخ که مهجور مانده است / یاغیان چه کسانی بودند؟

اگر بخواهیم برگ‌هایی از تاریخ را ورق بزنیم، هیچ گاه نباید این موضوع برایمان تداعی یابد که تاریخ از آن آدم‌های خوب بوده است که آن روی سکه آن، آدم‌هایی بوده است که نقش منفی داشته‌اند. در ادامه با هم مروری داریم به برخی از یاغیان که از اتفاق نقش ویژه‌ای هم داشته‌اند.

رضاخان جوزدانی: درابتدا، وی خارکن بوده و زندگی فقیرانه‌ای داشته است. آدمی بوده لاغر باقدی کوتاه وچهره‌ای سیاه که گروهی سوارکار به همراه اسلحه وفشنگ داشته است.

جعفرقلی خان چرمهینی: خواهر زاده فردی به نام حاجی سیدال بوده است. حاجی سیدال با داشتن حدود بیست شتر درراه اصفهان به شیراز، بار کاروان هارا حمل می‌کرده که جعفرقلی خان یکی از ساربانان این قافله بوده است. دریکی از این سفرها در آباده درگیری بین جعفر قلی خان وپسردایی هایش صورت می‌گیرد که سرانجام موجب بازگشت جعفرقلی خان به چرمهین وکنارگذاشتن این کار می شود. وی که جوانی زیبا، جسور و قوی‌هیکل بوده، پس از کنارگذاشتن آن کار، حدود سه راه فعلی اصفهان، باغبهادران-شهرکرد با چوب به جان پیرمردی مسافر می افتد و به زورچند تومانی از وی دزدی می‌کند و با پول آن، یک اسلحه تهیه کرده و به راهزنی می‌پردازد. وی با این کار پس از مدتی ثروت نسبتا زیادی جمع آوری کرده و با تشکیل گروهی هشت نفره ازجمله: خواهرزاده‌اش علی‌نقی چی وخواهرزاده دیگرش رمضان، شوهرخواهرش مشهدی رضا، محمود حاجی باقر وچندنفر دیگر به راهزنی پرداختند وشب ها بر سر کاروان‌های عبوری دزدی می‌کردند.

برگی از تاریخ که مهجور مانده است / یاغیان چه کسانی بودند؟

جعفرقلی خان کمتر از شش ماه لشکری بیش از هزاروسیصد سوار کاملا مجهز فراهم کرد. وی به دلیل قدرت گرفتن، دست از چپاول مردم و دهات لنجان برداشت وامنیت نسبتا خوبی درسرتاسر لنجان برقرار کرد و باعث شد که مردم لنجان دیگر به دولت احمد شاه قاجار مالیات گزاف ندهند و خود چند پست اخذ عوارض موسوم به راهداری تشکیل داد که از هرالاغ عبوری 5 ریال، از هر اسب عبوری 10 ریال و از هرشتر 15 ریال عوارض راهداری اخذ می‌کرد که گفتنی است یکی از پست‌های عوارض وی در سرپل کله بوده است. درادامه رضاخان وجعفرقلی خان به دلیل دوستی دیرینه، بایکدیگر متحد می‌شوند و همراه با یاران خود حدود هفت سال دست به یاغی‌گری می‌زنند که اوج قدرت آنها بین سال‌های 1304-1302 ه.ش بود. جعفرقلی خان همچنین با خواهر‌زاده خود علی‌نقی -که آدمی قدکوتاه ولی زبل و به علی‌نقی چی مشهور بوده- و دایی خود جعفرقلی خان و رضاخان جوزدانی به یاغی گری دست می‌زدند.

برگی از تاریخ که مهجور مانده است / یاغیان چه کسانی بودند؟

می گویند: علی‌نقی چی اولین بار از فاصله دور، بافشنگ زنی را که درحال شستن لباس وظروف خود بوده است مورد هدف قرار می‌دهد و زن بلافاصله درهمان کنار جوی آب جان می دهد و علی‌نقی چی چون برای اولین بار توانسته بود بافشنگ از فاصله‌ دور کسی را مورد هدف قرار دهد و بکشد خوشحال می‌شود. مردم مُسن شهر فلاورجان از توابع لنجان می گویند که علی‌نقی چی درفلاورجان در میدان انقلاب (جوی دوپُله) سکه احمد شاهی قاجار را به بالا می‌انداخته وبا فشنگ

سکه می‌زده واین کار را درحالتی که سوار بر اسب بوده، انجام می‌داده که این کار مهارت زیادی می‌خواهد و باعث رعب و وحشت مردم می‌شده است.

یا اینکه ملا علی اکبر از معلمان فلاورجان، مغازه‌ای بقالی در دکان‌های مسجد جامع واقع درمیدان انقلاب این شهر داشته که درمغازه به جزء کبریت، قند و چای و… چیزدیگری وجود نداشته او از ترس دزدان درمغازه خود شب‌ها می‌خوابیده که یکی از شب‌ها این سه یاغی وارد مغازه وی می‌شوند وبه خاطر اینکه ملا سروصداومقاومت نکند باسنگ ترازو قوزک پای او را می‌شکنند واجناس مغازه وی را می‌دزدند. درطول یاغی‌گری این سه نفر حمله به علویجه وغارت آن وحمله به روستای مارکده (سمت شهرکرد) وغارت آن ازحمله های بسیار مهم این سه نفر به این دوروستا بوده است.

برگی از تاریخ که مهجور مانده است / یاغیان چه کسانی بودند؟

با انقراض حکومت قاجاریه در سال 1304 ش وبه روی کار آمدن حکومت پهلوی رضا شاه دستور می‌دهد که این سه یاغی دستگیر و اعدام شوند به همین دلیل افرادی مأمور دستگیری این سه یاغی می‌شوند و پس از درگیری طولانی در صحرای طبس افرادرضا خان وجعفرقلی خان پس از درگیری‌های شدید که توان مقابله با ارتش را نداشتند، محاصره وشکست می‌خورند و سرانجام رضاخان درباغ‌های محمدآباد دستگیر شد وجعفرقلی خان -که مجروح شده بوده- و علی‌نقی چی را دریکی از ساختمان‌های مخروبه اطراف لنجان پیدا می‌کنند و بعد روانه زندانی در اصفهان می‌کنند. چند روز بعد هرسه یاغی در میدان نقش جهان (میدان امام) اصفهان توسط میرزا غلامی میرغضب به دار مجازات آویخته می‌شوند. هنگامی که این سه نفر می‌خواستند اعدام شوند، مردم این جملات را به کار می‌بردند:

علی‌نقی چی دود وشد ورفت راه هوا سرکار جنگ خندید وگفت مرحبا

سرکار نوشته به نوک قوری رضا را گرفتند با جعفرقلی

سرکار نوشته به نوک به یله رضا را گرفتند با مکر وحیله

سرکار نوشته به نوک سفال رضا را گرفتند با سیصد سوار و…….

منابع: کتاب مُرده کشان جوزدان نوشته ابوالقاسم یابنده

کتاب دیباچه دیار نون نوشته علی یزدانی نجف آبادی

کتاب ای باغبادران ای بهشت طبیعی تألیف منصور امینی

برگی از تاریخ که مهجور مانده است / یاغیان چه کسانی بودند؟

نویسنده : مهرشاد رهنما

یک نظر

  1. با درود وقتی کتاب جعفرقلی خان چرمهینی را بخوانید خواهید دانست که همه این مطالب اشتباه بوده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا