نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
خوان رولفو از داستان نویسان شهیرمکزیکی که به سال ۱۹۱۷ چشم به جهان گشود درشهر پرازمملوازبومیان سرخپوست وفقیردرخالیسکو زاده ودرهمانجا شروع به داستان نویسی کرد که درداستانهایش ازفضاهای روستایی وافراد بومی سرخپوست فقیروتپه ماهوروبیابان های دربرهوت وخشک شهرزادگاهش بسیاربهره برد. اولین داستانها که داستانهای کوتاهش نیز بود، دریک مجله محلی به نام گوادالاخارا ودهه ۱۹۴۰ چاپ شد. جوانی که به شیوهای دیگر روایت داستان میکند. ناروا نیست که به قول منتقدانی که گفتهاند: شاید بهترین داستان نویس آمریکای لاتین وداستان نویسی درمقیاس جهانی باشد؛ چراکه آوازهاش درآن سوی مرزهای میهنش مکزیک همچنان رو به گسترش است با سنجش ناموری اواینجا وآنجا دراروپا، فرانسه، آلمان، اسپانیا یا کشورهای آمریکای جنوبی درمییابیم که ستایش نقادانه از این نویسنده پیوسته فزونی مییابد.
رولفو به بهترین وجه ممکن فنهای نوین وبدعت گذاری ساختار داستان به کار میبندد و درکارهایش بالاخص داستانهای کوتاه ساختمان وروایت را به خوبی به چالش میکشاند.
نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
خوان رولفو بعداز آنکه به مکزیکوسیتی کوچید ودرآنجا دو کتابی را منتشرکرد که همان کتابها دلیل شهرت وآوازه شد. مجموعه داستانهای کوتاهش به El llano en(۱۹۵۳) ودردو سال بعد رمان درخور توجه وی Pedro paramo(۱۹۵۵) را منتشر و بعد ازگذشت چند سالی رمان دومش به نام La cordillera را نیزمنتشر کرد.
منتقدان رولفو توجه خود را بررمان درخشان او پدرو پارامو معطوف کردهاند که سیری بی باکانه درروایت پردازی وفنون نوین نویسندگی است.
اما خوان رولفو با داستانهای کوتاه خود به قصه گویی و روایت پردازی وهنربدیعانه خود دست مییابد. دراین داستانهای کوتاه، پرداختن به رویدادهای منفردانه یا درون گرایی شخصیتی، او را مجاز میدارد تا معنا و مفهوم زندگی یک انسان را که اغلب نومیدی محض است، روشن وآشکار سازد. خوان رولفو مثلا در دشت مشوش مجموعه داستانهای کوتاه، فضاهایی به ما مینمایاند که جایی مشخص ندارد همچون تابلویی ثابت ازیک زمان ومکان جهانی ساکن است؛ چنانکه رولفو بیشتراز دید شخصیتهای داستان مثلا با به کارگیری روایت داستان ازدیدگاه اول شخص، داستان را پیش می راند. جهان رولفو واقعا ساده وابتدایی وبه شکلی ژرف، بیگانه با ماست. ساختمان یا ساختارداستان های رولفو توصیف فضا به همراه وصف محتوا و ساختارزبانی و به لحاظ شخصیت پردازی بدون حشو و زوائد ساختمان وساماندهی داستان را تشکیل میدهد.
داستانهای وی از درون گرفتار همان ترسها ورنجهای تکان دهنده ای است که قلب انسانها رادرهمهجا به طپش وا میدارد. فضای داستانهای محیط پیرامون پر است ازرنج وغصه وخواستهای سرکوب شده که اغلب گنگ است. شور و احساس های سرکش و خام انزوا و مرگ چون پدیدهایی آشکار و روشن در برابر ابهام و تیرگی زندگیهای سوگناک شخصیتهای بومی سرخپوست قدعلم میکند.
نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
مضامین ودغدغه رولفو ازجنبه درونی وروانی شخصیتها نشات میگیرد. وی به مفاهیمی که بشریت گرفتار آن است همانند ترسها ورنج ها واضطراب ناشی که ازجامعهای پرمخاطره سرچشمه میگیرد.
*** محیط وفضاسازی
محیط وفضاسازی درداستانهای کوتاه خوان رولفو نشان گر فضای دهکدههای مکزیک وروستاهای اطراف زادگاهش خالیسکو را مینمایاند وتشریح وضعیت جامعه پسا مکزیک که درحول وحوش این حوادث واتفاقات یا به تعبیری درکناراین تحولات سیاسی وضعیتهای اسفباری برروستایی نشینان واقوام با فرهنگ سرخپوستانه است.
خوان رولفوبا تأثیرپذیری ازنظرگاه ناتورالیستی فرانسوی تجربه جدیدی ازروایت درداستان نویسی خودبه دست میدهد که درپیوندخیال اوهام وجریان سیال ذهن وتصورسازی رئالیستی به نوعی پایبندی به واقعیت وراهگشای شیوه رئالیسم جادوئی بعد ازخودمنجرگشت که درآثارکسانی چون کارلوس فوئنتس وگابریل گارسیامارکزبه گونه جدی ترپرداخت شود.
نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
درآثار رولفومرگ سایه حضورسنگینش را بر زندگی کوتاه شخصیتهای پیر و فرتوت که همه آنها رامیتوان درحدود یک شکل تقلیل داد، سایه افکنده است. رولفو، میل و احساس غریب برای توصیف چشم اندازهای سیاه دارد. جهان داستان او دردشت سوزان است که هیچ جنبندهای درآن تن نمیزند حتی خشونت طبیعتی که زیستگاه شخصیتهای او هستند. دراین جهان، رولفو و محدوده جغرافیای خیالی دشت سوزان داستانها کیفیتی ایستا پیدا می کنند و گویی که زندگی به آخرین ایستگاهش رسیده است؛ البته خوان رولفو، توجهی به طنزپردازی درداستان خود دارد ولی طنزسیاه ومرگبارضمیمهای برهمه داستانهای مجموعهاش است. رولفوبه مخاطب دراثرخویش، پندی نمیدهد و در دام های شعارهای ضدشرایط سیاسی مکزیک نمیافتد. اودر پردازش درامهای شخصی وشخصیتها وضع امرواقع را به مثابه آنچه میبوده وهست، بیغرضانه بیان میکند و این بیان، منجر به نقد تفسیر مخاطب ازشرایط مطروحه درداستان ها میشود. مفسری مکزیکی اظهارمی دارد که دراین داستانها شخصیتها به طرح افراد بر اعمال و نویسنده بر زمان پیروزی وتفوق آمده است. خوان رولفو با به همریزی اصول قصه نویسی مثلا پایان داستان رادر آغاز بیان داشتن که با تعلیق و بی تکلیفی نه تنها این فن تباه نمی شود و خاصیت خود را ازدست نمی دهد؛ بلکه باپرداختی دراماتیک تعلیق فزونی مییابد. همچنین ترتیب وتسلسل رویدادها به گیرایی درهم شکسته می شودتا زمان ازحرکت بازایستد.
*** پیچیدگی فن در داستان
رولفودرقصهای دیگرباگرفتن حشو وزوائد وبا تکنیک زبانی –تکرارزبانی- باپرداخت به جزئیات وتکرارجملات جزئی به غنا بخشیدن اثریاری میرساند.
نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
پیچیدگی فن در داستانهای گوناگون متفاوت است مثلا برخی داستانها کم وبیش سادهاند وترتیب وتسلسل رویدادهای هریک ازآنها حفظ شده است ودر دیگرگونهها زمان دارند وجابه جایی ودر هم آمیختگی زمانی درآنها یافت میشود. برای پدید آوردن همزمانی وتقارن باز گشت به گذشته تک گویی درونی وگفت وگوی آهسته ونقلی گاه گداری غیرشخصی را به کار میگیرد. زمان درسطوح حال وگذشته در روان وحافظه شخصیتها زنده است و با کینه وعدوات همراه است و نوسان دارد. خوان رولفو با قلمی قوی در نثر فولکور وشاعرانه خود که مستحکم ودرخشان است وهرگز در دور تسلسل وحاشیه رفتنهایی که محصول نا آگاهی به ساختار روایت داستان است، گرفتار نمیافتد. موضوعهای عمده تشکیل دهنده داستانهای خوان رولفو همراه انتقام و مرگ و میل به زندگی ومبارزه برای آن است. واقعیت به تعبیر رولفو تحمل ناپذیر است؛ اما باید با آن روبه رو شد آدمی خوار وتنهاست به دنبال یاری و همدلی میگردد؛ اما اغلب سرش به سنگ میخورد …. خوان رولفو ۱۷ ژانویه ۱۹۸۶ در ۶۸ سالگی در مکزیکوستی چشم از جهان فرو بست. بهتر است برای آشنایی بیشتر مراجع به کتاب داستان دشت سوزان که مجموعه داستانهایی که دراین مقال ذکر بعضی از آنها رفت، مراجعت کرده و از آثار وزین و ادبی هنری این داستان نویس بر جسته آمریکای لاتین بهره برده تا به بخشی از وجهه انسانی خود پی بریم.
نگاهی به اندیشههای خوان رولفو / شخصیت درونگرا
نویسنده : مهدی شبکه ساز