اعترافات تکان دهنده مردی که خانواده برادرش را قتل عام کرد

خاطره یک کارآگاه؛
/فساد اخلاقی مادر و دختر
مردی که به خواسته برادرش خانوادهاش را قتل عام کرده بود، در بازجویی پلیسی نحوه قتل تک تک اعضای خانواده را تشریح کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، در خیابان شهید کندی – روبروی ترمینال قدیم اعضای خانواده ای به طرز فجیعی به قتل رسیده اند. بدون فوت وقت بنده در پلیس آگاهی حاضر و پس از هماهنگی های لازم با رییس پلیس آگاهی وقت و نیز اکیپ دایره تشخیص هویت شهرستان و نیز دو نفر از مامورین زبده آگاهی ستوان یکم یدالله رسولیان و ستوان سوم محمد خوش نیت در محل حاضر و در مراحل اولیه بدو ورود مشخص شد که هیچ آثار و علایم ورود جبری به خانه وجود ندارد.
پس از گذر از راه پله ساختمان به طبقه دوم در ورودی هال پذیرایی مشاهده شد، اعضای یک خانواده چهار نفری ( محسن، لیلا ، شیلر و سیامک ) با استفاده از اسلحه و ضربات پی در پی چاقو به قتل رسیده اند.
با توجه به اینکه در بررسی های میدانی و نیز زوایای صحنه، جنایت برای اینکه در ورودی خانه کاملاً سالم بود و هیچ اجباری از جمله شکستگی در خانه رویت نمی گردید، می شد استنباط کرد که قاتل یا قاتلین با خانواده مقتول آشنایی قبلی داشته و با اختیار صاحب خانه به درون راه یافته اند.
با توجه به اینکه کلیه بستگان خانواده مقتولین در صحنه حاضر گردیدند و در بررسی جسد مقتولین از دهان مرحومه لیلا خون همراه با حباب می آمد، چنین استنباط شد که مشارالیه زنده است، که همین امر موجب استرس و نگرانی شدید یکی از برادران مقتول به نام طاهر شد که با همین حالات، او نظریه بازگشت قاتل به صحنه جرم و جنایت تداعی می شد که پس از بررسی کلی و حذف فرضیه مأمورین غلط اکیپ مأمورین آگاهی روی خانواده مقتولین خصوصاً دو تن از برادران او زوم کرده و پس از انجام تحقیقات گسترده از محل وقوع جنایت و زیر نظر گرفتن مظنونین در نهایت با هماهنگی مقام قضایی در ابتدا متهم به نام طاهر جلب و تحت بازجویی و تحقیقات لازم قرار گرفته و در نهایت لب به اعتراف گشوده و بیان داشت که هیچ نقشی در جریان قتل نداشته ولی از وقوع آن اطلاع داشته و برادر خود به نام کامران را به عنوان قاتل معرفی کرد.
به سرعت پس از هماهنگی های لازم متهم به نام کامران دستگیر و مورد بازجویی قرارگرفته که در تحقیقات اولیه منکر اقدام به جنایت شده که پس از ارائه مستندات و مواجهه حضوری با برادر خود به نام طاهر لب به اعتراف گشود و گفت: برادرم به نام محسن مدت زمانی بود که به خیانت زن برادرم و نیز خیانت دخترش پی برده بود و از من درخواست کرد که زن و دخترش را به قتل برسانم.
وی ادامه داد: برادرم پی برده بود که همسرش فساد اخلاقی دارد و در این خصوص اختلاف شدیدی با هم داشتند و در شرف جدایی بودند. برای جدایی، زن محسن (لیلا ) درخواست وجه سنگینی کرده بود تا از برادرم جدا شود و مایه آبروریزی نشود و محسن از این موضوع رنج می برد.
کامران گفت: به همین دلیل از من درخواست کرد که آنها را به قتل برسانم و من نیز یک قبضه کلت کمری و نیز یک قبضه کارد آماده کردم که آنها را به قتل برسانم. صبح مورخ ۴ به بهانه بردن وجه اخاذی شده به در خانه محسن رفتم؛ که لیلا و شیلر را به قتل برسانم. ولی آنها در را باز نکردند و برگشتم. موضوع را به محسن گفتم. او گفت: بعدازظهر بیا؛ من در خانه هستم و سیامک هم در کلاس کامپیوتر است. وقتی تو به خانه وارد شدی، من بیرون میروم و تو کارت را انجام بده و به همین دلیل در ساعت ۱۸:۳۰ به خانه آنها رفتم و شاسی زنگ را فشار دادم و در باز شد و خواستم داخل بروم دیدم سیامک در مقابل در ظاهر شده و بعد از احوال پرسی با او داخل شدم و از راه پله به طبقه دوم رسیدم.
وی افزود: در آن لحظه همه داخل بودند و با دیدن من زن داداشم و شیلر دخترش به آشپزخانه رفتند تا وسایل پذیرایی بیاورند و من در کنار برادرم محسن نشستم و به او گفتم مگر قرار نبود سیامک در خانه نباشد؟ گفت: تو کارت نباشد و شروع کن، من سیامک را بیرون می برم و من اظهار عجز و ناتوانی کردم و گفتم حاضر نیستم چنین کاری کنم و او به من فشار آورد که یا امروز یا هیچ موقع. از استرس و اضطراب زیاد به دستشویی رفتم و آبی به صورتم زدم و در آنجا تصمیم گرفتم زن برادر و دخترش را به قتل برسانم.
کامران ادامه داد: اسلحه را آماده کردم و در حالی که دستم را به پشت گذاشته بودم از دستشویی بیرون آمدم و به طرف زن داداشم رفتم. او از استرس ام پی به نیتم برد و خواست بلند شود که در همان حال چند گلوله پی در پی به طرف او شلیک کردم. دخترش شیلر بلند شد او را بگیرد؛ دیدم اسلحه دیگر شلیک نمی کند، آن را از دستم انداختم و چاقو را در آوردم تا شیلر را بکشم. دیدم محسن از خواسته خود پشیمان شده و اسلحه را به طرف من گرفته است، به طرف محسن که رفتم به سمت من شلیک کرد و تیر به شانه سمت چپ من اصابت کرد. در آن لحظه سیامک به او می گفت بکشش بابا، بکشش. محسن دوباره ماشه را کشید؛ ولی اسلحه شلیک نکرد.
قاتل گفت: از فرط ناراحتی و عصبانیت به طرف محسن رفتم و با ضربات پی در پی چاقو او را به قتل رساندم. بعد به طرف شیلر رفتم که التماس می کرد او را نکشم، ولی او را نیز به قتل رساندم. برگشتم به طرف سیامک، به او گفتم: کشتن مادر و خواهرش به دلیل خیانت آنها و خواسته پدرش بوده است و کشتن پدرش نیز برای تیراندازی به من بود. این در حالی بود که سیامک می گفت: عمو منو نکش، من چیزی ندیده ام. رفتم دست سیامک را بگیرم و با خودم از صحنه جنایت بیرون ببرم که با کارد میوه خوری به دستم زد. در آن لحظه نمی دانم چی شد که سیامک را بغل گرفتم و او را هم با ضربات چاقو به قتل رساندم و بعد از آن به خاطر زخمی بودنم به طاهر زنگ زدم؛ و او مرا از صحنه جنایت به خانه برد. به خانه رفته تا اینکه شب شد و به صحنه جنایت برگشته و کلیه آثار احتمالی را از بین بردم و در ها را به برای آثار انگشت پاک کردم و پوکه ها را جمع آوری کردم و به سد مهاباد رفته و همه آنها را به سد انداختم.
در نهایت متهم پس از اعتراف به جرم با قرار قانونی روانه زندان شد. علیرغم اینکه کلیه آثار جرم در داخل خانه و صحنه جنایت از سوی قاتل معذالک آثار خون در راه پله که فقط به اندازه یک قطره بود جمع آوری شده بود که متعلق به قاتل بود و اگر مشارالیه اعتراف نیز نمی کرد دلایل علمی برای اثبات جرم او جمع آوری شده بود.