کمدی سیاسی اثری از محمود احمدی نژاد / سکوت
کمدی سیاسی اثری از محمود احمدی نژاد / سکوت
کمدی سیاسی اثری از محمود احمدی نژاد / سکوت
یکی دختر چهارسالهاش را آورده بود و میگفت محدودیت سنی ندارد. دیگری با اهلوعیال آمده بود. یکی در محل ستاد پرنده هوا میکرد و خانمی هم با شعار تبلیغاتی «جدایی دین از سیاست» راهی وزارت کشور شده بود تا ثبتنام کند! یکی ادعای پیامبری و دیگری دعوی خدایی داشت! عرشیا پنجساله از تهران هم بود. بین کاندیداها، مورد داشتیم که میگفت اگر رئیسجمهور شود، کشت خشخاش را آزاد میکند یا کاندیدای دیگری که وعده پرداخت یارانه 251 هزارتومانی میداد. یکی با خبرنگاران سلفی میگرفت. یکی دیگر میگفت بیکار بودم، آمدم ثبتنام کنم. آن یکی چون بازخرید شده بود، به گفته خودش آمده بود که انتقام بگیرد! بین کاندیداها، جوان نوزدهساله با مدرک اول دبیرستان هم داشتیم. نامزدی که کراوات زده بود و تنها انگلیسی صحبت میکرد هم بود یا نامزد دیگری که از آرزوی خود برای مسابقه شنا با ترامپ سخن میگفت! یا کاندیدایی که مدعی بود متن مذاکرات هستهای را او نوشته و ظریف و روحانی نامش را حذف کردهاند! یا آن یکی که با قفلهای بازشده آمده بود تا بگوید این قفلها را روحانی بازکرده است! حسن و حسین، دوقلوهای روز اول هم که حسابی نامشان برسر زبانها افتاده بود، کاشف بهعمل آمد از حامیان رئیسجمهور سابق بودهاند و در حمایت از او ثبتنام کرده بودند. دختر جوانی با آرایش غلیظ هم بین کاندیداها حضور داشت! همانطور که کاندیدای چفیه به دوش داشتیم که البته در ورودی وزارت کشور، چفیه را از او گرفتند. یکی از هواداران پرسپولیس هم ثبتنام کرده بود. در خبرها داشتیم که جوانی از شرق اصفهان برای حل مشکلات آب ورزنه و سایر نواحی این منطقه، راهی ستاد انتخابات شده است! خواننده سنتیخوان معروف کشورمان هم گویا احساس تکلیف کرده بود. خلاصه همه بودند. کار به جایی رسید که رسانههای خارجی، تصاویر بیشماری از صف طولانی ثبتنام کنندگان در دوازدهمین دوره ریاستجمهوری ایران منتشر کرده و به بررسی دلایل این حضور تمسخرآمیز پرداختند. اینکه چطور میشود در کشوری که قانون اساسی مبتنی بر آموزههای اسلامی دارد، اینچنین «دموکراسی» بهتمسخر گرفته میشود!
کمدی سیاسی اثری از محمود احمدی نژاد / سکوت
این شوی سیاسی مضحک پیشازاین و در دورههای قبلی انتخابات نیز به نمایش گذاشتهشده بود، اما این بار و در این دوره به اوج خود رسید تا صدای برخی علما و مسئولان کشور نیز دربیاید و ضرورت بازنگری در قوانین انتخابات و ایجاد فیلترهایی برای جلوگیری از تکرار چنین وضعیت تأسفبار و آشفتهای در انتخابات ریاستجمهوری اهمیت مضاعف پیدا کند.
ازجمله کسانی که نسبت به این وضعیت انتقاد کرد، آیتالله مکارم شیرازى بود که با صدور بیانیهای گفت: «باید هر چه زودتر فکرى براى حل این مشکل شود تا افرادى نامنویسى کنند که حداقل کمترین صلاحیت لازم را براى این کار داشته باشند.» در ادامه محسن رضایی نیز با انتشار پستی در اینستاگرام نوشت: «اینکه از عدهای روانپریش، فیلم و عکس تهیه و در رسانههای داخلی و خارجی بهعنوان نامزدهای انتخابات منتشر شود، هم توهین به مردم و هم تمسخر مردمسالاری است.» دبیر شورای نگهبان از کاندیداهای غیرسیاسی خواست با ثبتنام تفننی، وقت شورای نگهبان برای بررسی تائیدصلاحیتها را نگیرند. عباس کدخدایی نیز در صفحه مجازی خود با انتقاد شدید از کسانی که فاقد صلاحیت حداقلی هستند و ثبتنام میکنند، نوشت: «این سؤال مطرح است که چرا برخی از افراد که قطعاً واجد شرایط نیستند اقدام به ثبتنام میکنند؟ در پاسخ، برخی مدعی هستند چون قانون همه موانع یا شرایط را ذکر نکرده، تعداد افراد ثبتنام کننده افزایشیافته است؛ لیکن بر هر صاحب عقلی روشن است که وقتی از رجل سیاسیمذهبی سخن گفته میشود، قطعاً حداقلی از سن یا معلومات (تحصیلات) لازم است یا وقتی سن خرید خودرو هجده سال است یا حداقل سن رأیدهندگان هجده سال، بدیهی است که سن انتخابشوندگان کمتر از هجده سال نیست.»
کمدی سیاسی اثری از محمود احمدی نژاد / سکوت
باوجود تمام هشدارها و توصیههای ناصحانه و عقلانی اما روند ثبتنام شهروندان عادی و غیرسیاسی نهتنها کاهش نیافت که افزایش هم داشت؛ اتفاقی که بهگفته بعیدینژاد، سفیر ایران در لندن در هیچ کشور دیگری رخ نمیدهد و به اعتقاد آیتالله مکارم شیرازی چهبسا بهقصد سُخرهگرفتن انتخابات صورت میگیرد. کسانی که انگار نمیآیند که انتخاب شوند، میخواهند دیده شوند؛ البته این شاید خوشبینانهترین نگاه ممکن باشد. شاید از زاویه بدبینانه بتوان حرف علما را صحه گذاشت: عدهای تنها بهقصد تمسخر دموکراسی به میدان آمدهاند و باید چارهای اندیشید. در نگاهی بدبینانهتر، شاید بهدنبال بهراه انداختن جو «ردصلاحیت»های رگباری هستند. درواقع این افراد، تشویق به ثبتنام میشوند تا احتمالاً بهمثابه ابزار توجیه در رد صلاحیتها بهکار گرفته شوند. از نگاه خوشبینانه نیز، تنها میتوان یک علت پیدا کرد: ولع دیدهشدن آنهم در جامعهای که رسانه ملی آن، به گواه اهالی سیاست انحصاری است و به غیر خودشان مجال دیدهشدن نمیدهند و مردم را تنها برای کفزدن و تائید خودشان میخواهند و نشان میدهند و نتیجه میشود اینکه به گاه انتخابات، مردم هجوم میآورند و تا این اندازه ذوق و شوق نشان میدهند. روز گذشته یک عروس و داماد هم بهجای محضر به ستاد انتخابات رفتند! و بهقول یکی از سیاسیون، با ادامه این روند احتمالاً «جک استراو» هم میخواهد کاندیدای ریاستجمهوری ایران شود!
مهلت ثبتنام امروز به پایان میرسد تا «استندآپ کمدی سیاسی» ایران تمام شود و بیش از این آبروریزی به بار نیاید. از امروز به بعد، هرکس از خانه قهر کرد، نمیتواند به تهران برود و سراغ میدان دکتر فاطمی و بزرگراه شهید گمنام را بگیرد. حداقل تا چهار سال بعد باید صبر کند؛ همچنین میتواند بهواسطه خلأ قانونی و شفافنبودن قانون در زمینه پارامترهای ثبتنام، دلخوش باشد که معروف میشود و رسانهها برای مصاحبه با او، از یکدیگر سبقت میگیرند. بههرحال اینجا ایران است؛ کشوری که شاید هیچکدام از چندصدنفری که طی پنج روز گذشته برای ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری آن، راهی ستاد انتخابات وزارت کشور شدند ندانند بیل کلینتون سی سال قبل از آنکه رئیسجمهور شود بهعنوان جوان عضو حزب دموکرات و در قالب یک تور دانشجویی به کاخ سفید رفته و جان اف کندی را از نزدیک دیده بود!
کمدی سیاسی اثری از محمود احمدی نژاد / سکوت
نویسنده : سمیه یوسفیان