ازدواج نکردن و مجرد ماندن
بالا رفتن سن ازدواج
سن ازدواج بالا رفته است و جوانان هم تمایلی به ازدواج ندارند و این موضوع تبعاتی بههمراه دارد. برای اینکه با این موضوع آشنا شویم با خانم نوشین میرجهانیان، روانشناس و مدرس دانشگاه به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
ازدواج و تشکیل خانواده ازجمله رویدادهای مهم و اصلی در زندگی انسانها در طول تاریخ بوده است. در جامعه، ازدواج یکی از عوامل اصلی برای بقای نسل، رهایی از انزوای فردی و راهی برای جلوگیری از آلودگی اجتماعی است. ازدواج، سنتی دینی و الهی و عامل مؤثر برای بیان احساسات و رفع نیازهای جسمی و روانی بهصورت سالم است.
تعریف ازدواج
درحقیقت میتوان این رویکرد را اینگونه تعریف کرد: «یک فرایند عرفی و قانونی که دو جنس مخالف را بهطور دائم و در یک مسیر مشترک به هم پیوند میدهد. این پیوند میان دو نفر اگر از استحکام خوبی برخوردار باشد سلامت جامعه بیشتر تضمین میشود.»
ولی باید این موضوع را درنظر داشت که ازدواج همیشه یک روند سنتی و مشخصشده را در جوامع طی نکرده و در تحولات زمانی دچار دگرگونی و تغییر شده است. این رویکرد بهطور آشکار و مشخص در طول زمان در حال نوسازی و بازسازی است؛ زیرا همواره انسان تحتتأثیر تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه خود قرار دارد و بهصورت ژنتیکی سعی در هماهنگی خود با شرایط تازه میکند.
زمان ازدواج
ازدواج و زمان درست انجام آن یکی از شاخصهای مهم و اصلی است که از آن میتوان برای سنجش میزان سلامت روان و بهداشت جسمی و ذهنی افراد یک جامعه استفاده کرد. این مورد علاوهبر اینکه در مذهبها و دینهای متفاوت پیوسته مورد تائید و پیگیری بوده، با اقبال علومی همانند بهداشت روانی و سلامت روان، تعلیموتربیت، روانشناسی و مشاوره، زیستشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی و… همراه شده است.
متاسفانه امروزه بهطور قطع و یقین میتوان گفت ما دچار مشکلات و معضلهای بزرگی در این باره هستیم و عوامل زیادی این شاخص را تحتتأثیر قرارداده و به انحراف کشاندهاند. یکی از این موارد که در جامعه امروزی بهصورت یک چالش درآمده و پدیدۀ ازدواج را دچار تغییر و دگرگونی کرده، افزایش سن ازدواج است. آمار بهدستآمده بهخوبی مشخص میکند که این مسئله هم در میان زنان و هم در میان مردان دیده میشود و تاثیرات نامطلوب آن تقریباً کل جامعه را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
جوانانی که تجرد را انتخاب کردهاند، جوانانی که بهخاطر مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود و خانواده نمیتوانند ازدواج کنند و حتی جوانانی را که بهخاطر سنتهای غلط و کلیشهای فرصت ازدواج نمییابند، میتوان جزو این دسته قرار داد. این مسائل و عواملی دیگر مانند آموزش غلط، تاثیرات فرهنگهای دیگر، آسیبهای اجتماعی و… با یکدیگر همراه شدهاند و دستورالعملی تازه و جدید را برای ازدواج فراهم کردهاند که در جامعه بهصورت یک مسئله اصلی قابل تأمل و پیگیری است.
البته باید درنظر داشت که امروزه، بالارفتن سطح آگاهیها، گسترش تحصیلات دانشگاهی و درخواست شغل و استقلال مالی نیز زمان ازدواج و تشکیل خانواده را تحتتأثیر قرار داده است.
اثرات این پدیده در جامعه امروز را میتوان از بسیاری جهات بررسی کرد: هم ازنظر آسیبهای فردی و هم آسیبهای اجتماعی. اگر بخواهیم یکی از موارد را درنظر بگیریم، آسیبهای جدی است که متوجه زنان و دختران میشود.
زنان بهعلت خصوصیات اخلاقی منحصربهفرد، حساسیتها و محدودیتهایی که در زندگی خود ازنظر شرایط فرهنگی و اجتماعی در جامعه دارند قشری آسیبپذیرتر در این مسئله هستند.
بالارفتن سن ازدواج در دختران همانند پایینبودن آن همواره فرد را با مشکلات و مسائلی درگیر میکند که گاهی رفع و حلوفصل آن بسیار مشکل یا در مواردی غیرممکن است. این موارد را به خلاصه میتوان با سه موضوع دستهبندی کرد:
مضرات دیر ازدواج کردن
مشکلات و آسیبهای روانی: مانند افسردگیها و اضطرابهای ناشی از تنهایی، انزوا و پوچی، احساس ناکامی، خشم و پرخاشگری، انحرافهای جسمی، احساس شرم و گناه و احساس عدم امنیت و حمایت عاطفی و اجتماعی، خودکشی و… .
مشکلات جسمی و فیزیکی: مانند آسیبهای بدنی ناشی از عدم رفع صحیح نیازهای جنسی، استفاده از موادمخدر، انواع بیماریهای مزمن ناشی از اضطراب و استرس همچون ام اس و سرطانهای پیشرفته یا حتی بیماری ایدز ناشی از روابط ناسالم.
مشکلات مربوط به خانواده و پیوندهای فرد با آن: مانند عدم پذیرش والدین و کاهش حس مسئولیتپذیری آنان، افزایش فشار روانی در خانوادهها و درگیریهای لفظی و جسمی، عدم وجود امنیت و نگرانی از آینده نامعلوم برای فرزندان و متوسلشدن به راهکارهای اشتباه و حتی افراطی از طرف خانوادهها.
البته باید درنظر داشت که هریک از موارد ذکرشده بهطور کامل با دیگری پیوند دارد و حتی میتوان یکی را علت موارد دیگر دانست.
بالارفتن سن در دختران علاوه بر موارد فوق میتواند تأثیر مستقیم بر تعلیم و تربیت فرزندان آنان نیز داشته باشد.
فاصلۀ عمیق بین آنان و فرزندان که در تفاهم و دید مشترک به مسائل دیده میشود، میتواند در رفتار و پذیرش فرزندان در آینده تأثیرگذار باشد. این فاصله ناشی از رشد و تربیت در ابعاد متفاوت زمانی است که والدین را از فرزندان دور و بیگانه میکند. بهطور قطع میتوان گفت که توانایی، حوصله و درک و همدلی با فرزند در والدین با سن بالاتر کمتر است.
آنان انرژی و وقت کمتری برای همراهی با فرزندان خود دارند و این امر باعث ایجاد سبک فرزندپروری نامناسب، دلبستگیهای ناایمن و مشکلات و ناهنجاریهای رفتاری در کودک میشود و عواقب ناخوشایند زیادی را برای خانواده و جامعه درپی خواهد داشت؛ البته از بیماریهای ارثی و مشکلات ذهنی و معلولیتهای شناختی که برای کودکانی نیز ایجاد میشود نباید غافل شد. بارداری در سنین بالا علاوهبر خطرات جسمی برای مادر، راه را برای مشکلات ذهنی و عقبماندگی برای کودکان نیز هموارتر میکند.
افزایش سن ازدواج در دختران
از مشکلات دیگری که میتوان به آنها اشاره کرد این است که هر چه سن دختران بالا برود سطح توقعات و انتظارات آنان نیز از طرف مقابل بیشتر میشود. اگر ازدواج در محدوه زمانی سالم انجام نشود فرد را برای تشکیل زندگی دچار وسواس و نگرانیها و تشویشهای او را بیشتر میکند و سختتر میتواند خود را با شرایط نفر مقابل تطبیق دهد؛ بنابراین زمان و شرایط مناسب را برای اینکه بتواند با شرایط جدید همراه شود، ندارد؛ حتی گاهی بهخاطر عدم تحمل افکار و وسواسها از خیر ازدواج میگذرد و سبک زندگی تجردی را انتخاب میکند.
علاوهبر موارد بالا، افزایش سن دختران ممکن است باعث عدم پذیرش آنان از طرف جنس مخالف شود. آمار نشان داده است مردان هرچند ازنظر سنی هم بالا باشند ازدواج با دختران کمسنوسالتر را ترجیح میدهند و دلایلی مانند نگرانی از نازایی زنان، ازدستدادن طراوت و شادابی و عدم لذت از مسائل جنسی، کمالطلبی و داشتن توقعات بالا در دختران و… را عنوان میکنند. این مسئله بهتنهایی میتواند باعث ایجاد نگرانی و ترس از آینده در دختران شود. ترس از پیری و ازدستدادن توان و زیبایی، احساس ناامیدی و نداشتن حمایت خانواده میتواند آنان را به اجبار وارد رابطههای نادرست مانند خودفروشی، ازدواج سفید و رابطههای موقت که گاهی زندگی چندینساله یک زوج را بهخطر میاندازد، بکند و درنهایت هم خود آنان و هم جامعه را بهتدریج در مسیر نادرست و ناسالم هدایت کند.
باتوجه به اینکه ما در انتخاب خانوادههای خود هیچ نقشی نداشتهایم، ولی به جرأت میتوان گفت که میتوانیم سازنده خانواده خود باشیم. ازدواج نقطه عطف زندگی انسانهاست.
نتیجه گیری:
داشتن آگاهی از ابعاد مختلف ازدواج و نگرش مثبت به پیوند سالم در زمان مناسب میتواند از اقدامات مؤثر برای جلوگیری از مشکلات فردی و اجتماعی باشد. یادمان نرود استحکام یک جامعه با استحکام خانواده پیوند خورده است و سلامت یکی، در گرو دیگری است.