فرهنگ و هنر

نقد و بررسی فیلم سینمایی ماجان

داستان فیلم ماجان

فیلم سینمایی «ماجان»، به‌تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم در یک تصادف مکانیزه میان دو زوج، نقطه‌عطف اولیه فیلم‌نامه را تشکیل می‌دهد و مخاطب را هیجان‌زده می‌کند؛ اما مشخصاً در رابطه با حضور فرزند به‌عنوان رابط عاطفی، ولی ضدقهرمان میان دو شخصیت استفاده شده است. در روایت این فیلم، رحمان سیفی‌آزاد، از ژانر غالب در سینمای ایران پیروی کرده است؛ چراکه در سراسر فیلم تأثیرپذیری از یک راوی مؤلف احساس می‌شود. البته این نکته به‌خودی خود نمی‌تواند دلیلی برای اتهام‌زدن به کارگردان باشد؛ اما از یک قصه خانواده دوست انتظار می‌رود، فرم حدوحدود بارز سینمایی را رعایت کند. به‌عنوان مثال: ترکیب فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی که در فیلم «عصر یخبندان» در کنار یکدیگر به‌خوبی نقش‌آفرینی کردند، نمی‌تواند سطح سلیقه مؤلف را مورد ارزیابی قرار دهد؛ زیرا این دو پیش‌تر از یک آزمایش بحرانی خارج شده بودند.

*ویژگی‌های یک قصه سینمایی

در اینکه دغدغه سینمای ایران، زوم ویژه‌ای روی خانواده، خیانت و طلاق عاطفی دارد جای هیچ شکی نیست؛ اما از سوی دیگر نیز می‌توان امیدوار بود به اینکه در این وانفسا، سیفی‌آزادی ظهور کند و چهره متناسبی با این قشر جامعه داشته باشد. به‌طورقطع، همه اجتماع دارای موقعیت‌های دراماتیک نیست؛ مگر اینکه راوی به اندازه‌ای بر داستان اشراف داشته باشد که منطقاً بیان لفظی سینما را دچار تشویش نکرده باشد. باید اعتراف کرد در این فیلم، بیش از آن‌که داستان، بیننده را به‌ هیجان وادارد، بازی‌ها و چهره‌های شناخته شده در این حوزه، مخاطب را روی صندلی‌ها میخکوب می‌کند. شاید نکته متفاوتی که داستان «ماجان» با دیگر نمونه‌های ساخته شده در این حوزه یا نزدیک به آن، داشته باشد شکل بیان احساسات از طرف پدرومادر نسبت به برخورد با فرزند است. فیلم‌نامه، مشخصه خاصی ندارد که بیننده را دچار تفکر درون‌سینمایی کند؛ پس تمام حواس خود را بر حواشی این تصادف اتفاق‌افتاده در سکانس‌های ابتدایی فیلم متمرکز می‌کند و این دست و پا بستگی، راوی را در معنایی به‌نام روایت در برابر مخاطب در ادبیات نمایشی نشان می‌دهد. عنوان این سوتیتر ویژگی‌های یک قصه سینمایی است که می‌توان آن‌را این‌گونه توصیف کرد: 1- ابتدا راوی باید نسبت خود را با داستان مشخص کند. 2- ارتباط معنایی میان وقایع داستان، باید از نظر منطقی و احساسی به یک اندازه باشد. 3- قبل از انتخاب یک پایان‌بندی کوبنده‌ برای فیلم‌نامه، باید به این فکر کرد، آیا داستانی که تا به اینجا تعریف شده است لیاقت چنین پایان‌بندی را دارد یا خیر؟

*دقیقاً کجای داستان ایستاده‌ایم

شاید این جمله کمی تأسف‌بار باشد؛ اما در سینماهای ایران از پرفروش‌ترین آن‌ها تا سخیف‌ترین‌شان، بیننده ارتباطی با داستان برقرار نمی‌کند و تنها چیزی که مخاطب پس از خروج از سالن می‌تواند برای دیگران تعریف کند، آن شکل از فیلم‌نامه است که به‌طور دایره‌وار وسط قصه را پوشش می‌دهد. با همه این تفاسیر، می‌توانیم این‌گونه بنویسیم: با توجه به شاخصه‌هایی که برای یک قصه خوب ذکر شده است (که می‌تواند سلیقه‌ای نیز باشد) داستان نمره قبولی می‌گیرد؛ اما هم‌چنان مخاطب را سردرگم و بهت‌‌زده نگاه‌می‌دارد. فیلم‌نامه خوب در هر زمینه‌ای که به رشته تحریر دربیاید، باید در پایان انگیزش اجتماعی مخاطب را افزایش دهد؛ اما از حق نگذریم، باید به انتخاب خوب لوکیشن‌های مناسب برای فیلم‌برداری، طراحی صحنه و چهره‌پردازی متناسب با آن اشاره کرد. در کنار سیل عظیم طنزهای جلف موجود در سینماهای کشور، انتخاب این اثر می‌تواند نوعی آوانگاردنگری به سینمایی باشد که دغدغه فرهنگی ندارد. سینما باید فلسفه‌ای را به مخاطب ارائه دهد که از بیان آن برای دیگران، به خود افتخار کند؛ ولی سال‌هاست سینمای فلسفی با سینمای روشنفکرانه در ایران اشتباه گرفته می‌شود.

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی

نقد جدید بر ساعت 5 عصر

نقد و بررسی فیلم سارا و آیدا مازیار میری

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا