خلاصه کتاب شدن اثر میشل اوباما

کتاب میشل اوباما با عنوان «شدن» (Becoming) یک کتاب انگیزشی و خود زندگی نامه جذاب است که به قلم خود میشل اوباما، بانوی اول سابق آمریکا، نوشته شده است. این کتاب که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، تنها در ۱۵ روز به پرفروشترین کتاب سال آمریکا تبدیل شد و به بیش از ۲۴ زبان زنده دنیا ترجمه گردید. همچنین در ایران با بیش از ۲۰ ترجمه متفاوت روانه بازار شد.
کتاب میشل اوباما داستان زندگی او را از کودکی تا دوران بانوی اولی آمریکا روایت میکند؛ میشل در سال ۱۹۶۴ در خانوادهای طبقه کارگر در منطقه ساوث شُور شیکاگو به دنیا آمد. این کتاب تصویری کامل از مسیر زندگی او و چگونگی رسیدنش به یکی از تأثیر گذارترین زنان آمریکا را ارائه میدهد.
بخشهای کتاب میشل اوباما
کتاب «شدن» میشل اوباما در سه بخش اصلی تنظیم شده که هر کدام بخشی از سفر زندگی او را شرح میدهند.
بخش اول: من شدن
این بخش یکی از مهمترین قسمتهای کتاب است که دوران کودکی، نوجوانی و جوانی میشل را با جزییات دقیق روایت میکند. میشل در محلهای فقیرنشین در جنوب شیکاگو (South Side) بزرگ شد، جایی که شرایط اقتصادی و اجتماعی سختی بر خانوادهاش حاکم بود. بااینحال، مادر میشل همواره به او میآموخت که صدای خود را به گوش برساند و نترسد.
این انگیزه قوی باعث شد میشل با تلاش زیاد وارد دبیرستان معتبر و منابع آموزشی بهتر شود که راه را برای پیشرفتهای آتی باز کرد. فارغ از مشکلات مالی و نابرابریهای محیطی، میشل با تمرکز بر تحصیلات وارد دبیرستان ویتنی ام یانگ شد که در مرکز شیکاگو واقع بود و شرایط بهتری نسبت به محلهشان داشت. او مجبور بود روزانه ساعتها مسیر رفت و برگشت به مدرسه را طی کند، اما هیچگاه این سختیها مانع تحصیلش نشد.
در ادامه، میشل تجربهای مهم را از تعامل با مشاور انتخاب رشته بیان میکند که به او گفت احتمال ورودش به دانشگاه پرینستون کم است؛ اما این جمله او را دلسرد نکرد. او با اراده و پشتکار زیاد توانست در دانشگاه پرینستون پذیرفته شود و در رشته جامعهشناسی تحصیل کند.
پس از فارغالتحصیلی، مسیر آموزشی خود را ادامه داد و وارد مدرسه حقوق هاروارد شد. قبول شدن در هاروارد، به ویژه با توجه به آزمون سخت LSAT، نشاندهنده استعداد و سخت کوشی بیوقفه میشل بود. پس از فارغالتحصیلی، نزدیکی به خانواده و کار در شیکاگو بسیار مهم بود؛ جایی که با باراک اوباما آشنا شد. این بخش به خوبی نشان میدهد چگونه یک زن از طبقه کارگر میتواند با اراده قوی به قلههایی بزرگ دست پیدا کند.
بخش دوم: ما شدن
بخش دوم به سالهای اولیه ازدواج میشل و باراک اوباما میپردازد و چالشهای زندگی مشترک آنها را با جزئیات بیان میکند. آنها در اکتبر ۱۹۹۲ ازدواج کردند و میشل به شدت تلاش میکرد زندگی خانوادهای آرام و پایدار داشته باشد، درحالیکه باراک مسیر سیاسی خود را در پیش گرفته بود.
این بخش به وضوح کشمکشهای درونی میشل را شرح میدهد که چگونه با بلند پروازیهای شوهرش کنار آمد. باراک در دوران نمایندگی مجلس سنا و سپس ریاست جمهوری با فشارهای زیادی روبرو بود که تاثیر زیادی بر زندگی خانوادگی داشته است.
میشل همچنین به موضوع تبعیض جنسیتی میپردازد و از محدودیتهایی حرف میزند که زنان بسیاری در سراسر جهان تجربه میکنند. او معتقد است که زنان باید صدایشان را بلند کنند و اجازه ندهند جامعه به صورت قالبی آنها را قضاوت کند.
یکی از محورهای اصلی این بخش، مقاومت میشل در برابر کلیشههای جنسیتی و اجتماعی است که حتی در کمپینهای سیاسی باراک هم او را تحت فشار قرار میداد. این بخش تصویری قوی از نقش زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و خانوادگی ارائه میکند و اهمیت ایستادگی زنان در برابر تبعیضهای ناعادلانه را برجسته میسازد.
بخش سوم: بیشتر شدن (رشد و بهبود)
این بخش، به دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و نقش برجسته میشل به عنوان بانوی اول آمریکا اختصاص دارد. آغاز این فصل با شرح روز پیروزی و مراسم سوگند ریاست جمهوری باراک اوباما همراه است که باعث تغییر بنیادین در زندگی آنها شد. میشل در ابتدا سعی کرد با دیگر بانوان اول سابق رئیسجمهورها ارتباط برقرار کند و از تجارب آنها بهرهمند شود تا جایگاه خود را بهتر درک کند.
در این بخش میشل تجربههایش به عنوان نخستین زن سیاهپوست در این مقام و تأثیر آن بر زندگی شخصی و عمومیاش را بازگو میکند. او میگوید در بسیاری از اتاقها تنها زن یا تنها سیاه پوست بوده است و فاکتورهای متعدد مسئولیتهای سنگینی را بر دوش او گذاشتهاند.
با وجود این محدودیتها، میشل توانست پروژههایی را در کاخ سفید راهاندازی کند که به مسائل اجتماعی مانند تغذیه سالم و زندگی سالم اختصاص داشت؛ ازجمله ساخت باغی در کاخ سفید که نمادی از اهمیت مصرف مواد غذایی تازه و تغذیه بهینه بود.
در پایان این بخش، احساسات میشل هنگام انتقال مسئولیت به دولت بعدی و همراهی با ملانیا ترامپ برای مراسم معارفه توضیح داده شده است. او از خستگی، افتخار، پریشانی و تعهدی که در این لحظات داشته سخن میگوید و روایتی انسانی و صمیمی از یک دوره پرچالش در تاریخ معاصر آمریکا ارائه میدهد.
قسمتی از کتاب میشل اوباما
که میشل از احساساتش هنگام همراهی ملانیا ترامپ برای مراسم معارفه حرف میزند، میخوانیم:
«آن روز من همزمان چند جور احساس داشتم: خسته بودم، احساس غرور میکردم، پریشان و مشتاق بودم؛ من و باراک عزم خود را جزم کرده بودیم که تعویض قدرت را باوقار و بزرگواری انجام دهیم و این هشت سال را با آرمانهای خود و خویشتن داری به پایان برسانیم. حالا دیگر به آخرین لحظات رسیده بودیم».
کتاب انگیزشی شدن میشل اوباما
