فرهنگ و هنر

زندگی نامه محمود درویش

محمود سلیم درویش شاعر بزرگ فلسطینی

محمود سلیم درویش روز نهم اگوست در سن 67 سالگی در تگزاس آمریکا درگذشت. وی در طول نزدیک به چهل سال بزرگ ترین شاعر فلسطینی و مقاومت به شمار می آمد. وی علاوه بر این که در جهان عرب در کنار قله های شعر معاصر قرار داشت؛ آثارش پرفروش ترین شعر عرب بود. از درویش حدود 30 مجموعه شعر و هشت کتاب در زمینه نثر به جای مانده است. بیش از 22 مجموعه اشعارش به 22 زبان از جمله انگلیسی، فرانسه، روسی، ایتالیایی و فارسی ترجمه شده است. درویش در بیشتر شعرهای خود به دنبال پاسخگویی درباره وجود خویش است و همین امر سبب شده ذهن او درباره هستی شناسی درگیر شود و از او به عنوان شاعری حماسی- فلسفی یاد کنند.

*در ابتدا خرسند خواهیم شد اگر ما را با به صورت مختصر با زندگی نامه خویش آشنا کنید.

در 13 مارس 1941 در خانواده ای سنی مذهب در روستای البروه در منطقه الجلیل در روزگار قیمومیت انگلیس بر فرانسه به دنیا آمدم. هنگامی که شش سال داشتم ارتش اسرائیل البروه را اشغال کرد و خانواده من به همراه سایر پناهندگان فلسطینی به لبنان مهاجرت کردند و با کمک های سازمان ملل یک سال را در این کشور گذراندیم. بعد از جنگ 1947 اعراب با اسرائیل به شکل غیر قانونی به فلسطین بازگشتیم، اما روستای البروه را همانند 400 روستای دیگر ویرانه یافتیم. یک بار دیگر همانند پناهندگی زندگی کردیم، تجربه ای دسته جمعی و گروهی، که هرگز این زخم را فراموش نخواهم کرد. از سال1961تا 1969پنج بار وارد زندان های اسرائیلی شدم و به پایتخت های عربی و بیگانه تبعید شدم تا این که در بیروت استقرار یافتم و آنجا بود که قصائدم را درباره عشاق و مبارزین سرودم. در شعری از مادرم یاد کرده ام؛ مادری که با بوی نان تنوری و قهوه اش جان می گیرم. همین شعر منجر به بازداشتم در محل اقامتم شد. شعر مادر در دل های من با مادرم است که به یک ترانه ملی تبدیل می شود. همیشه همین طور بوده، من چیزی جز حدیث نفس نمی گویم، ولی این حدیث نفس از دل یک حافظه گروهی بر می خیزد. حسرت از دست دادن کانون گرم زندگی همیشه با من هست. بالاخره در سال 1996 اجازه ورود به فلسطین را برای دیدار مادر یافتم و پس از آن اجازه زندگی دائم را دریافت کردم اما هم چنان خود را یک تبعیدی می دانم چرا که تبعید حالا دیگر فقط یک جغرافیا نیست، من هر جا که باشم، تبعید را بر دوش می کشم، هم چنان که وطنم بر دوشم است.

*عشق در اشعار شما چه جایگاهی دارد؟

همواره شعر سیاسی خود را با هیئتی از شعر تغزلی آراسته ام. مضمون شعرهایم با عشق آغاز می شود، سپس آن را با سیاست و حماسه به پایان می برم. من با عشق، فرصت اندیشیدن می یابم و به آرامشی می رسم که حتی مرگ هم برایم ناچیز می شود. دل به عشق می سپارم تا روح افسرده خود را زنده کنم. من با عشق و به کمک قوه تخیل به آینده سفر می کنم. من اعتقاد دارم که این عشق سبب ماندگاری من خواهد شد. معشوق در نظرم تنها یک فرد نیست؛ بلکه همه زنان فلسطینی هستند که بی خانمان گشته و درهم شکسته اند. من به وسیله عشق، حوادث زمان را به فراموشی می سپارم و به آینده خواهم پیوست. اگر عاشقانه نوشته ام برای این بود که می خواستم با شرایطی که به من اجازه نمی داد عاشقانه بنویسم، مقابله کنم.

*آیا از اسطوره و نماد نیز در اشعار خود بهره برده اید؟ می توانید در این مورد نمونه هایی را برایمان ذکر کنید؟

برای گذر از زمان حال و حوادث تلخ آن از اسطوره کمک می گیرم. نمادهای اسطوره ای را در شعرم، مبهم و گنگ ارائه نمی دهم، زیرا سعی دارم خواننده به مفهوم حقیقی دست یابد. نماد یوسف در اشعارم بروز و ظهور مفهوم غربت و بی پناهی است. در قصیده ای که با نام انی یوسف یا ابی سروده ام خود را یوسف دانسته ام. چون احساس می کنم به عنوان یک فلسطینی برای برادر عربم باری بر دوش هستم که می خواهند از دستم خلاص شوند. در شعرهایم فلسطین را با اسامی عربی شهرها مثل غزه یا نام درخت هایی چون زیتون جایگزین کرده ام و گاه به جای اختناق و آوارگی از سرب، صلیب و سنگ استفاده کرده ام و در برخی از موارد جانشین غاصبان اسراییلی در شعرم زاغ، برابره، مغول، عنکبوت و شاهین هستند. به دلیل تاثیر رنگ ها بر احساسات و عواطف، سعی کرده ام از آن ها به صورت هوشیارنه و نمادین در اشعارم استفاده کنم به عنوان مثال از رنگ سبز زیتونی به عنوان نماد فلسطین استفاده کرده ام تا به وسیله آن به مسئله پایداری و جاودانگی فلسطین اشاره کنم.

نویسنده : زهرا آقایی

شاعر فدایی وطن / به یاد شاعر فرهیخته میرزاده عشقی سید محمد رضا کردستانی

زنی برای تمامی فصول / پروین اعتصامی شاعری بی نظیر

از فروغ فرخزاد(FOROOGH FAROKHZAD) شاعر معاصر چه میدانید؟

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا