حزب شیطان از دیدگاه قرآن (بخش دوم)

در بخش دوم از خلاصه حزب شیطان از دیدگاه قرآن می‌خوانیم: شیطان پیروان خود را به عقائد خرافی و اندیشه های غیرمنطقی پای بند می‌سازد محققین خرافات رایج بین انسان ها را طبقن بندی کرده خطرناک ترین آنها را خرافه هایی دانسته اند که بشر به عنوان دین و مذهب بدانها معتقد و پایبند گردیده است.

قبل از خواندن این بخش بهتر است بخوانید:

حزب شیطان از دیدگاه قرآن (بخش اول)

قرآن گاهی از القائات شیطان تعبیر به «وعده» نموده و مقصود از وعده این است که شیطان برای به دام انداختن انسان گاه منافع و فوائد موهومی را به عنوان عاقبت گناه به او القاء کرده تا در او شوق و رغبت بدان گناه را به وجود آورده او را وادار به ارتکاب آن نماید و هر زمان انسان قصد انجام کار نیک و عمل خیری نماید زیان های بی اساس رای آن عمل بر می شمرد تا در انسان ترس بوجود آید و در نتیجه از انجام آن کار خیر محروم گردد.

قرآن القائات شیطان را از مقوله سخن و کلام دانسته هر چند کلام شیطان مانند کلام انسان نبوده که از هان توسط زبان صادر گردد و با گوش و قوه سامعه شنیده و احساس شود بلکه سخن گفتن شیطان با انسان عبارت است از آن مفاهیم و معانی باطلی که شیطان به صورت امر، وعده، وحی وسوسه در قلب آدمی القاء می نماید.

این القائات گرچه به نام های مختلف در قرآن آمده ولی نام عمومی آن همان وسوسه است. پس قلب آدمی دائم در معرض وساوس شیطان یا الهام فرشتگان قرار دارد چنانچه در حدیثی پیامبر (ص) فرموده اد در قلب آدمی دو خاطره پدید می آید خاطره ای از فرشته و خاطره ای از شیطان اما خاطره فرشته پس آن وعده به خیر و باور نمودن حق است که هر که آن را در خود یافت بداند آن لطفی بوده از سوی خداوند پس حمد خدا نماید و اما خاطره شیطان پس آن وعده به شر و گناه و دروغ شمردن حق و بازداشتن از کار خیر است که هر که آن را در خود یافت بداند از شیطان بوده از شر وی به خدا پناه برد.

در حدیثی آمده که ابلیس به حضرت نوح گفت:

ما گروه شیاطین هر زمان انسانی را بخیل یا حریص یا حسود یا عجول بیابیم وی را به سان توپ بازی به یکدیگر پاس می دهیم از این رو یکی از عمده ترین راه ها رای نجات از دام های شیطان تزکیه نفس و اصلاح درون خواهد بود.

حزب شیطان از دیدگاه قرآن

حسد از خطرناک ترین بیماری های اخلاقی است چنانچه در حدیثی حضرت صادق (ع) فرموده اند:

حسد ایمان را می خورد همچنان که آتش هیزم را نابود می سازد و اما حسد در ارتباط با عمل شیطان نقش زمینه ساز نفوذ و سلطه او بر انسان خواهد بود و برای درمان حسد نیاز به ترکیبی از علم و عمل یعنی دانستن و باور کردن چیزهایی و انجام دادن کارها و امور ضروری است. بدین معنی که اگر فردی دلش راغب به ذکر عیوب و نقائص محسود بود نه تنها خاموشی گزیند بلکه زبان به مدح و ستایش او بگشاید و اگر نفسش خواست به کسی زیان برساند به او کمک کند و در مقام دعا نیز از خدا استمداد کند و نجات خود را از این بلیه اخلاقی مسئلت نماید.

(خشم) به صورت غریزه ای در افراد بشر به ودیعت سپرده شده تا موانع حیات و کمال خویش را بدینوسیله دفع نمایند. اما انسان هایی که خشم خود را کنترل و تبدیل نکرده و در نتیجه با برخورد به کوچک ترین ناراحتی خشمگین شده شیطان از خشم آنها بزرگ ترین بهره را در اجرا مقاصد خویش خواهد برد.

اینچنین افراد وقتی غضب بر ارکان وجودان استیلاء یافت و آنها را در محاصره خود درآورد از آنان به سان حیوانی بی ادراک و اراده برای انجام هر عملی خلاف عقل و شرع و جنایتی هولناک استفاده خواهد نمود. بدین جهت حضرت علی (ع) فرموده اند.

از خشم بپرهیز که آن سپاه نیرومندی از سپاهیان ابلیس است و در راه درمان خشم پیامبر فرموده اند: هر که از خشم خود جلوگیری کرد خداوند عذابش را از او باز دارد و هر که خلق خویش نیکو ساخت خداوند او را به مرتبه روزی دار قائم به عبادت ارتقاء بخشد.

حکمت آفرینش شیطان:

این سوال در حقیقت از این گمان ناشی شده که خداوند از اول موجودی به عنوان شیطان با داشتن ماهیت پلید شیطانی افریده است ولی این گمان کاملا پوچ و باطل است زیرا خداوند از اول شیطان را شیطان نیافریده بلکه خداوند موجودی قابل تکامل آفریده و ان را در گذرگاه هستی هدایت کرده است این خود موجود است که راه خود را منحرف ساخته و خویشتن را ساقط کرده است و هیچگونه مخالف منطق و عدالت الهی نیست که موجودی که خود را با اختیار تبهکار کند مبغوض واقع گردد و در حالت مبغوضی منشاء اثری در نظام عالم باشد شیطان نیز هر چند از نقطه نظر تکامل معنوی موجودی است مردود که از مرتبه اول خود تنزل کرد و در قیامت نیز به کیفر تبهکاری خود به عذاب الهی دچار خواهد شد ولی از نظر نظام آفرینش وسیله ای برای تکامل انسان ها گردید.

تکامل هر موجودی در این جهان در گرو حرکت و مبارزه است و حکت و مبارزه مبنی بر وجود تضاد است. مثلا در زندگی مادی بشر همه می دانیم میکروبهای مضری هستند که سلامت بدن انسان را تهدید می کنند ولی در عین حال همان میکروب ها عامل رشد و نمو بدن انسان هستند بوری که یکی از دانشمندان در این باره اظهار نظر کرده می گوید: اگر میکروب های مضر وجود نداشت اندازه قد انسان از هشتاد سانتی متر تجاوز نمی کرد!

بنابراین رقابت و مبارزه بهترین راه و وسیله برای کسب ترقی و پیشرفت است. تکامل معنوی انسان نیز همچون رشد جسمی و پیشرفت وی در علوم و سیاست و اقتصاد در گرو تضاد تامین می گردد زیرا از یک سو پاکی فطرت و ندای خرد وی را به پرستش خدا و پیروی از حق فرا می خوانند و از سوی دیگر شهوات و امیال نفس وی را به مخالفت با خدا و پیروی از باطل دعوت می نمایند انسان متعهد و مومن در کشاکش و تضاد این دو نیرو به ستیز و مبارزه با نیروهای بطل می پردازد و در نتیجه روح او تعالی یافته به کمال مطلوب خود خواهد رسید.

قران تنها راه نجات از پیامدهای وساوس شیطان را (استعاذه به خدا) معرفی کرده است. معنی استعاذه به خدا پناه طلبیدن و امان خواستن از پروردگار عالم است که تنها پناهگاه مطمئن برای نجات بشر از شر شیطان بوده اما التجاء و پناه بردن به خدا منافات با سعی خود بشر در پاک زیستن و اجتناب از گناهان نخواهد داشت زیرا معنای توکل بر خدا این نیست که آدمی در راه رسیدن به مقصود خویش دست روی دست بگذارد و ترک سعی موده از وسائل عادی و طبیعی رسیدن به آن مقصود بهره مند نشود و فقط با اعتماد و تکیه قلبی بر خدا بخواهد مقصودش عملی گردد.

از آیات قرآن استفاده می شود (استعاذه) نوعی از تذکر است و شرط عمده برای تحقق آن داشتن تقوی و صیانت نفس از آلودگی به گناهان است زیرا در پرتو تقوی غرائز و تمایلات نفسانی بشر تعدیل شده روح وی از الودگی های صفات که مهم ترین ابزار وسوسه شیطان است پاک می گردد.

حزب شیطان عبارتست از افراد یا گروه هایی که در راه ترویج باطل و مبارزه با حق تشکل و انسجام یافته تحت سلطه و استیلاء شیطان به سر برند. از روایات اسلامی استفاده می شود از جمله عوامل استیلاء و تسلط شیطان بر انسان (عجب) است عجب از جمله خطرناک ترین بیماری های اخلاقی است که در رسانه حدیث به عنوان یکی از ملکات و نیز یکی از موانع قبول طاعات معرفی گردیده چنانچه در حدیثی امام باقر (ع) فرموده اند. سه چیز موجب هلاکت انسان می گردد بخلی که از آن اطاعت شود هوای نفسی که از آن پیروی گردد و عجبی که دامنگیر بشر شود.

عجب عبارت است از آنکه انسان آنچه در اختیار دارد بزرگ شمرده بدان تکیه کند و آن را مایه کمال و برتری خود بر دیگران داند. بنابراین کسانی که در راه اعتقاد به هر ایدئولوژی جز ایدئولوژی اسلامی یادم بستن به هر چیز دیگر از مال، جمال، مقام، عبادت و غیره گرفتار خود برتر بینی گردند شیطان بر آنان استیلاء یافته و در نتیجه از حزب شیطان محسوس خواهند شد.

مشارکت شیطان در اموال و اولاد پیروانش:

همانطور که لازمه مشارکت دو نفر در یک مال این است که هر کدام از آنها در انتفاع و بهره برداری از آن مال سهیم و ذی حق باشند مشارکت شیطان در اموال و اولاد پیروانش نیز موجب می گردد تا اینکه وی برای اجراء مقاصد خود از آن اموال و اولاد بهره برداری و استفاده نماید.

از جمله زیان هایی که در اثر کسب حرام دامنگیر انسان می شود عبارت است از: سقوط همه عبادات از درجه قبول، قبول نشدن نماز تا چهار شب، مستجاب نشدن دعا تا چهل روز، پذیرفته نشدن حج، قطع رابطه ولایت ائمه علیهم السلام، انفاق او بی اجرا خواهد بود.

ظهور آثار وضعی کسب حرام در نسل انسان شیطان در پی استیلاء بر پیروان خود آنان را به فراموشی یاد خدا می افکند. انسان هایی که با دل بستن به زندگی مادی و پیروی از خواسته های نفسانی سرپوش روی فطرت خداجویی و حق طلبی خود نهاده به ندای پیامبران الهی گوش فرا ندهند و آیین و مقررات توحیدی را بی ارزش تلقی نموده به مسخره و بازی گیرند و بدین وسیله از یاد خدا سرباز زنند شیطان آن ها را به فراموشی یاد خدا گرفتار می سازد.

قرآن نسیان و فراموش خدا را موجب از خود بیگانه شدن و خویتن خود را گم کردن می داند چنانچه فرموده: مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند سرانجام خداوند آنها را به فراموشی خویشتن دچار ساخت.

کسانی که خدا را فراموش می کنند بر دو نوع اند: گاهی بر اثر طولانی شدن زمان فراموشی و اعراض از یاد خدا ریشه های معروفه الله در دل ناتوان شده بارور شدن مجدد آنها به صورت محال عادی در می آید این گروه کسانی هستند که قرآن درباره آنان فرموده: خداوند بر دل های آنان مهر زده و بر گوش ها و چشم های آنان پرده افتاده است که دیگران حق را نمی شنوند و آیات وجود را نمی بینند.

در مقابل آنان افراد دیگری هستند که بر اثر عوامل شیطانی لحظاتی از یاد خدا بیرون می روند و به فکر مخالفت و گناه می افتند ولی چیزی نمی‌گذرد که برق ایمان قلوب آنان را روشن می سازد و تیرگی و تاریکی به روشنی مبدل می شود بار دیگر به یاد خدا افتاده و متذکر می شوند.

امیرالمومنین می فرمایند: یاد خدا ستون استوار دین در قلوب و مصونیت از افکار شیطانی است. کسانی که شیاطین را اولیاء خود قرار دهند دچار کیفر اضلال الهی شده ضلالت در حق آنها قطعی و همیشگی که هیچگاه از آنان انفکاک نخواهد یافت.

معرفی افرادی که به کیفر اضلال الهی گرفتار شده اند عبارتند از: (فاسقین) منظور از فاسقین کسانی هستند که از راه و رسم عبودیت و بندگی خداوند پا بیرون نهاده اند زیرا فسق از نظر ریشه لغت به معنی خارج شدن هسته از درون خرما است.

سپس در این معنی توسعه داده شده و به کسانی که آزاده بندگی خداوند بیرون می روند اطلاق شده است (خداوند اسرافکاران اهل ریب را گمراه می کند) دومین دسته از افرادی که گرفتار اضلال الهی می گردند کسانی هستند که در اثر هوسرانی و پیروی از امیال نفسانی اعتدال روحی خود را از دست داده در حقانیت و درستی هر آنچه مخالف با هوای نفسشان باشد تشکیک می نمایند. (خداوند ستمکاران را گمراه می کند)

سومین دسته ظالمین هستند اینان از روی عناد با حق از یک سو خلق را از پیمودن راه خدا و پیروی از نهضت انبیاء و گرویدن به آیین حق بازداشته برای تحقق بخشیدن به چنین هدف نامقدس از هر وسیله ممکن استفاده می نمایند چنانچه قرآن کریم می فرماید: کفار اموالشان را انفاق می کنند تا مردم را از پیمودن راه خدا بازدارند.

(هوی پرستان بکیفر اضلال الهی گرفتار خواهند شد) چهارمین دسته کسانی هستند که با توجه و آگاهی به آنکه می بایست تنها خدای یگانه را اله و معبود خویش قرار دهند هوای نفس خویش را به عنوان معبود برگزیده پرستش می کنند و در نهایت آیا نمی بینید آنان که به زعم خود مومن به قرآن و کتب ناز له قبل از آن بوده ولی می خواهند که بدآوری نزد طاغوت بروند و حال آنکه موظف بودند که به طاغوت کفر ورزند و شیطان می خواهد آنان را به گمراهی دور بکشاند.

شیطان که خود در راس طاغوت هاست با وساوس خویش تمایل و گرایش به حکومت طاغوت را در مردم به وجود می آورد تا آنان را به گمراهی دور و دراز مبتلا نماید. آنان که کافر شدند در راه طاغوت می جنگند زیرا دست ارادت و دوستی به شیطان داده اولیاء اویند پس شما ای امت خداپرست بدون هراس از انان با این نابکاران به نبردی بی امان بپردازید که مکر و سیاست شیطان سست و ناتوان است.

فقاتلو الیاءالشیطان ان کیدالشیطان کان ضعیفا