ویژه ایام فاطمیه

شما فکر کنید . از رحلت پیغمبر تا رحلت زهرا چقدر است؟ از روزی که پیغمبر از دنیا رفته تا روزی که زهرا از دنیا رفته، یغشى علیها ساعه بعد ساعه ؛ یعنی هر ساعت غش می کرد. گفت: یا علی! آن پیراهنی… آن پیراهنی که پدرم را در آن غسل دادی برای من بیاور ، رفت پیراهن را آورد تا گرفت بو کشید، یک مرتبه افتاد روی زمین. بعد که به خود آمد این دو تا شعر را گفت …
سرویس فرهنگی «فردا»: شهادت بانوی دو عالم، دختر پیامبر اعظم و همسرِ وصی و جانشین او، اندوهی بزرگ و حزنی سنگین است. این حزن و اندوه این روزها بر دل صاحب این ایام بیشترین سنگینی را دارد. امام زمان (عج) در عزای مادرشان مینالند و میگریند. آجرک الله یا صاحب الزمان … در زمین و آسمان، عزای عظمائی به پاست و مصیبت سنگینی بر شانه های ولی خدا وارد آمده است. بیایید ما هم آسمانی شویم؛ چند سطری را میهمان «فردا» باشید.
بیانات آیت الله وحید خراسانی در عظمت حضرت فاطمه سلام الله علیها
چون ایام فاطمیه در پیش است وظیفه همه فهماندن عظمت و مقام و رفعت آن حضرت است. این بحث بهت انگیز است. هر مسلمانی وظیفه اش نسبت به فاطمیه و صدیقه کبری بسیار سنگین است . اگر وقت شد، یک روایت از منابع عامّه، یک روایت از مدارک خاصّه طرح می کنیم، تا هر مسلمانی به هر مذهبی، بفهمد نسبت به روز شهادت او چه وظیفه ای دارد.
علمای حدیث ، رجال عامّه این روایت را نقل کردند: قال رسول الله:أولُ من یدخل الجنه فاطمه. این جمله دریایی است. فقه این حدیث عقل را از هر فقیهی و حکیمی مبهوت می کند. این روایت منقول از آن حضرت است از آن طرق .
أولُ من یدخل الجنه فاطمه. فهم این حدیث توقف دارد بر درک عمق سوره واقعه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ ، لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَهٌ ، خَافِضَهٌ رَافِعَهٌ ، إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ، وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ،فَکَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا.
روزی که آن روز هم خافض است، هم رافع؛ واقعه ای که خافضه رافعه؛ اما رفع إلی درجاتی که لا تدرک ولا توصف. اما خفض: إلی أسفل السافلین.إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ، وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا. این کوهها همه مثل ذره ی منبث در فضا بشود، همچو روزی، همچو واقعه ای.
بعد مطلب چیست؟ تمام مطلب در این جمله است:وَکُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَهً: سه قسمت می شوند :أَصحاب المیمنه ،أَصحاب المشئمه، السابقون.
اما:وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ، أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ. اگر بفهمیم مقام سابقین را، آن قرب و آن تقرب را، باز مراتب سبق، کمًا و کیفًا . تا برسد به اسبق السابقین. اسبق السابقین کیست؟ افضل الاولین و الاخرین خاتم الانبیاء و المرسلین، او می شود اسبق السابقین. بالضروره به حکم عقل ، کتاب ، سنت:وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا. بالضروره اول من یدخل الجنه خاتم النبیین است ولی آنچه محیّر العقول است این است که [پیامبر فرمود:] من بر براق وارد محشر می شوم و وارد جنت می شوم اما أمامی بنتی فاطمه، جلوتر از من دختر من . أمام إمام الاولین و الآخرین! این چه مقامی است ؟!
أول من یدخل الجنه فاطمه. اگر این فهمیده بشود تمام مسائل منحل است. خاتم [هست]، مقدم اوست . چه کرده که امام امام الکل است ؟ کاری که او کرده است منحصر به خود اوست. تمام خلقت عالم به بعثت آدم تا عیسی بن مریم، به نتیجه رسید اما بدوّ صلاح به بعثت خاتم شد. به بعثت او غرض از خلقت، ثمر تشریع و دیانت محقق شد ولی علت محدثه خاتم النبیین است، علت مبقیه سیده نساء العالمین است. تمام ما حصل انبیا از آدم تا به خاتم به کی باقی ماند؟ منحصراً به وجود صدیقه کبری. اگر او نبود نه حلم حسنی بود، نه شجاعت حسینی بود، نه عبادت سجادی بود، نه مآثر باقری، نه آثار جعفری ، نه علوم کاظمی، نه حجج رضوی، نه جود تقوی، نه نقاوت نقویه و نه هیبت عسکریه و نه غیبت آن کسی که یملأ الله الأرض قسطا وعدلا بعد ما ملئت ظلما وجورا.
چه کرده او؟ خودش چه بود؟ اثر وجودش چه بود؟
إنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ. نسل او در جهان باقی ماند به این ، دین او در امم برقرار شد به وجود این.
فاطمه بضعه منی.
ورود او به بهشت ورود پیغمبر است .أول من یدخل الجنه فاطمه. اما به چه کیفیت؟! . مهم این است متن حدیث دقت ها دارد.
اگر دنیای عامّه همین روایت را بفهمد کافی است. نص روایت این است:تحشر ابنتی فاطمه یوم القیامه وعلیها حله الکرامه… وعلیها حله –چه حلّه ای؟ حله الکرامه-قد عجنت بماء الحیوان ، فینظر إلیها الخلائق. بهت انگیز این روایت است، آن هم از طرق عامّه: هم محدثین، هم اعلام رجال.فینظر إلیها الخلائق– خلائق جمع محلی به ال ، چشم تمام آفریده ها همه دوخته به هودج اوست-فینظر إلیها الخلائق فیتعجبون منها. آن روز غوغا که همه می گویند: وانفسا!، چه جور وارد محشر می شود که همه از خود بی خبر ، غرق در تعجب، از آن عظمت.
ثم تکسى حله من حلل الجنه ، … على ألف حلل ، مکتوب … بخط أخضر : ” أدخلوا ابنه محمد الجنه– اما چه جور؟ –علی أحسن صوره– غوغا این است –على أحسن صوره ، وأکمل هیئه ، وأتم کرامه ،وأوفر حظ. چهار افعل تفضیل است.
باید وارد بهشت شود اما چه جور؟ به احسن صوره. روز قیامت چه روزی است؟وبرزوا لله الواحد القهار.برزوا، مغزها از پوست در می آید، سیرت ها مصور می شود . احسن صوره یعنی چه؟ فکر کردید؟ قرآن بخوان تا بفهمی یعنی چه احسن صوره .تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ…، خلقت برای این است؛خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ، چرا؟ برای این که آزمایش بشوید تا محقق بشود احسن در عمل. خلقت برای این است: احسن در عمل، احسن در علم.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ… َبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ.
علماً باید بشود احسن ، عملاً باید بشود احسن . احسن علماً خُلقا عملاً روز قیامت محشور می شود به احسن صوره . صورت او نشان می دهد سیرت او را. زهرا این است. این افعل تفضیل اول است.
ادخلوا… ادخلو. داخل کنید فاطمه دختر او را در بهشت اما به احسن صوره، به اکمل هیئه ، دیگر شرح بقیه وقت نیست. این روایت از طرق عامّه.
هر مسلمانی باید بداند روز شهادت زهرا روز رحلت کیست؟ وظیفه خودش را بشناسد.
اما از طرق خاصه : صدوق در علل: این روایت عن ابی عبدالله. در مصباح الانوار عن ابی جعفر. هر دو امام، قال، قلت: لم سمیت فاطمه الزهراء زهراء ؟ سر تسمیه فاطمه زهرا به زهرا چیست؟ فقال:لأن الله عز وجل خلقها من نور عظمته. علت این که فاطمه زهرا نامیده شده چون خدا او را از نور عظمت خودش خلق کرده. این مبدأ اوست آن منتهای اوست. مبدأ این، منتهی آن . اینجاست حیره الکمل . مبدأ، خلق از نور عظمت الله ؛ منتهی:اول من یدخل الجنه.
فلما اشرقت، بعد که خلق شد از نور عظمت، آن نور اشرقت،فأضاءت– چه را روشن کرد؟-فأضاءت السماوات والأرض، همه آسمانها و زمین به نور او منور شد.وغشیت أبصار الملائکه ،چشمهای ملائکه همه از دیدن این نور درمانده شد،وخرت الملائکه لله ساجدین. تمام ملائکه به تابش نور صدیقه همه به سجده افتادند،وقالوا : إلهنا وسیدنا! ما لهذا النور؟ فأوحى الله إلیهم– شرح حدیث برای وقت دیگر ولی اهل نظر در این کلمات دقت کنند.فأوحى الله إلیهم: هذا نور من نوری، خودش نور؛ از نور من ،هذا نور من نوری،فأسکنته فی سمائی، مسکن او را سماء خودم قرار دادم ،خلقته من عظمتی، از عظمت خودم …، العلی العظیم کیست؟ از آن عظمت فاطمه را خلق کردم .أخرجه، او را بیرون می آورم. از کجا ؟ ازصلب نبی من أنبیائی أفضلّه على جمیع الأنبیاء. صدف این گوهر باید صلب اشرف ولد آدم باشد .
ختم کلام هم این است.وأخرج من ذلک النور، از همین نور که اسمش فاطمه است خارج می کنمأئمه یقومون بأمری یهدون إلى حقی واجعلهم خلفائی فی أرضى بعد انقضاء وحیى … أخرج من ذلک النور أئمه.
مبدا این، منتها آن، وسط این.
یک عده عوام پیدا شدند، در ذهنها رخنه ایجاد می کنند که این هیئتها این تشکیلات برای شهادت صدیقه زیاد است. دوران بیسوادی دوران ما است. شما که نخبه قم هستید به اعتقاد همه. عده ای از شما اساتید خارج هستید، عده ای استاد سطوح عالیه هستید، به مردم بفهمانید که آنچه هست کم است. چرا؟ به چه دلیل؟
امیرالمؤمنین کیست؟ امام الموحدین کیست؟ بیان او این است. مصیبت فاطمه در این حد است:والله… – این کلمه علی[علیه السلام] است اما توأم با این قسم –هذه والله مصیبه لا عزاء لها. یعنی چه؟هذه والله مصیبه لا عزاء لها– هر کار بکنید خلأ این مصیبت را پر نمی کند –ورزیه لا خلف لها. همه این غوغا[عزاداری ها] ذره ای در مقابل این کلمه است. کجا حق او ادا شد؟
همچو کسی اولش این ، وسطش این. از حسن تا حجت بن الحسن ، همه میوه درخت وجود او ، آخرش هم: اول من یدخل الجنه باحسن صوره ، اما پهلو شکسته ، بازو ورم کرده. مصیبت این است.
ما زالت … متن مصیبت این است : ما زالت بعد أبیها … ما زالت بعد أبیها ، معصّبه الرأس، ناحله الجسم. ناحله الجسم یعنی چه؟ یعنی هر روز که می گذشت گوشت ها[ی بدنش] آب می شد ، تا رسید به آنجایی که صارت کالخیال. یک دختر نوجوان … منهدّه الرّکن ، یعنی زانوها دیگر رمق راه رفتن نداشت. باکیه العین ، محترقه القلب . لااله الا الله .
شما فکر کنید . از رحلت پیغمبر تا رحلت زهرا چقدر است؟ از روزی که پیغمبر از دنیا رفته تا روزی که زهرا از دنیا رفته، یغشى علیها ساعه بعد ساعه ؛ یعنی هر ساعت غش می کرد.
گفت: یا علی! آن پیراهنی… آن پیراهنی که پدرم را در آن غسل دادی برای من بیاور ، رفت پیراهن را آورد تا گرفت بو کشید، یک مرتبه افتاد روی زمین، بعد که به خود آمد این دو تا شعر را گفت:
ماذا على من شم تربه أحمد
أن لا یشم مدى الزمان غوالیا
مصیبت این است:
صبت علیّ مصائب لو أنها
صبت على الأیام صرن لیالیا
مسجد اعظم قم – ۲۱ اسفند ۱۳۹۲
روایت استاد فاطمی نیا از احترام ویژه پیامبر (ص) به حضرت زهرا (س)
کتاب «جامع الاصول» ابن اثیر جزری مجموع کتب صحاح سته است. در آن ابن اثیر مطلبی از خودش نیاورده، فقط مقداری از لغات را شرح کرده است. و مورد قبول همه اهل تسنن است.
در جلد نهم درمورد حضرت زهرا سلام الله علیها مطلبی نقل میکند که:
“کانت کلما دخلت علی ابیها قام الیها“
“هر گاه بر پدر بزرگوارش وارد می شود،رسول خدا به سوی او می شتافت!”
دو نکته ادبی بسیار مهم در این عبارت است، یکی اینکه می گوید: “کلما” یعنی هرگاه، و این اطلاق دارد، یعنی در هر زمانی چه در کودکی چه در بزرگی بلا استثناء هرگاه حضرت صدیقه بر رسول خدا وارد می شدند، حضرت از او استقبال می کردند.
نکته دیگر اینکه می فزماید: “قام الیها”، لفظ قام گاهی با لام همراه می شود میگوییم: قام له «ایستاد برای او» (در جائی که برای احترام فرد بلند می شویم) ولی گاهی با الی همراه میشود و میگوییم قام الیه مانند حدیث، این را در ادب میگویند تضمین. (که یکی از ابواب مهم و با ارزش ادب عربی است در صرف و نحو که متاسفانه مهمل گذاشته شده است.)
قام الیها یعنی بلند شد و چند قدم هم به سوی او رفت و از او استقبال کرد. از این عبارت نهایت احترام و تجلیل رسول خدا از فاطمه زهرا فهمیده میشود همچنین فهمیده میشود که آن حضرت چه در کودکی چه در بزرگی چه یک مرتبه در روز چه چند مرتبه، هرگاه بر رسول خدا وارد می شدند، حضرت مشتاقانه بلند شده و از ایشان استقبال می کردند.
و معلوم است که این نه فقط به جهت احساسات پدری بوده است،بلکه به جهت عظمت مقام وعلو درجه آن شفیعه روز جزا حضرت صدیقه کبری بوده است، که رسول اکرم به آن علم و آگاهی داشته است.
از کتاب نکتهها از گفتهها/ جلد اول
فرازی تأثیرگذار از خطبه فدکیه
::::: بُؤْساً لِقَوْمٍ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ. اَلا، وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَهِ، وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَهِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ. اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَهٍ مِنّی بِالْخِذْلَهِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَهِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَهُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَهُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناهِ، وَ بَثَّهُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَهُ الْحُجَّهِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَهَ الظَّهْرِ، نَقِبَهَ الْخُفِّ، باقِیَهَ الْعارِ، مَوْسُومَهً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَهً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَهِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَهِ. فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَهُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ.
واى بر گروهى که بعد از پیمان بستن آن را شکستند، و خواستند پیامبر را اخراج کنند، با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارد در حالى که خدا سزاوار است که از او بهراسید، اگر مؤمنید. آگاه باشید مى بینم که به تن آسائى جاودانه دل داده، و کسى را که سزاوار زمامدارى بود را دور ساخته اید، با راحت طلبى خلوت کرده، و از تنگناى زندگى به فراخناى آن رسیده اید، در اثر آن آنچه را حفظ کرده بودید را از دهان بیرون ریختید، و آنچه را فروبرده بودید را بازگرداندند، پس بدانید اگر شما و هرکه در زمین است کافر شوید، خداى بزرگ از همگان بى نیاز و ستوده است.
آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود، به سستى پدید آمده در اخلاق شما، و بى وفائى و نیرنگ ایجاد شده در قلوب شما، و لیکن اینها جوشش دل اندوهگین، و بیرون ریختن خشم و غضب است، و آنچه قابل تحمّلم نیست، و جوشش سینه ام و بیان دلیل و برهان، پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد، و به آتش شعله ور خدا که بر قلبها احاطه مى یابد متصل است. آنچه مى کنید در برابر چشم بیناى خداوند قرار داشته، و آنانکه ستم کردند به زودى مى دانند که به کدام بازگشتگاهى بازخواهند گشت، و من دختر کسى هستم که شما را از عذاب دردناک الهى که در پیش دارید خبر داد، پس هرچه خواهید بکنید و ما هم کار خود را مى کنیم، و شما منتظر بمانید و ما هم در انتظار بسر مى بریم.
::::: ثم عطفت على قبر النبیّ صلى اللَّه علیه و آله، و قالت: قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَهٌ – لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرِ الْخُطَبُ اِنَّا فَقَدْ ناکَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها – وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ وَ کُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَهٌ – عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَیْنِ مُقْتَرِبُ اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ – لمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنا – لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ وَ کُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضاءُ بِهِ- عَلَیْکَ تُنْزِلُ مِنْ ذِى الْعِزَّهِ الْکُتُبُ وَ کانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یُؤْنِسُنا- فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ فَلَیْتَ قَبْلَکَ کانَ الْمَوْتُ صادِفُنا- لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ الْکُتُبُ
سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر (صل الله علیه و آله) کرد و فرمود: بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، که اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى کرد. ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى که از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف گردیدند. هر خاندانى که نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما. مردانى چند از امت تو همین که رفتى، و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه ها را آشکار کردند بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده و خفیفمان نمودند، و میراثمان دزدیده شد. تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى، که از جانب خداوند بر تو کتابها نازل مى گردید. جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد. اى کاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه که رفتى و خاک ترا در زیر خود پنهان کرد.
منبع:فردا نیوز
لطفا نظر خود را در مورد مطلب بالا در قسمت اعلام نظرات ذکر کرده و نوع مقالات و اخبار مورد علاقه خود را بیان کنید به بهترین نظرات هدایای نفیسی تعلق خواهد گرفت . باتشکر