فرهنگ و هنر

آشنایی با سبک مهدی اخوان‌ ثالث

آثار مهدی اخوان ثالث

«مهدی اخوان‌ثالث» شاعر نوپرداز و صاحب سبک ایرانی، خالق چندین دفتر شعر از جمله زمستان، از این اَوِستا، آخر شاهنامه، در حیاط کوچک پاییز در زندان، تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم و… است.

بنیان گذار سبک جدید خراسانی

از اخوان‌ثالث، به‌عنوان بنیانگذار سبک جدید خراسانی یاد می‌کنند، زیرا به‌دلیل تسلط تحسین‌برانگیزی که بر متون کهن داشت (که این امر را در بین شاعران نوپرداز کمتر سراغ داریم)، توانست پلی سترگ و شاید بتوان گفت بارورترین شیوه‌ شاعری را در زبان و بیان بنا نهد؛ چیزی که در عین نو بودن، برپایه‌های تنومند ادب پارسی بنا نهاده شده است. خراسان، جغرافیای اقلیمی و فرهنگی که اخوان از آن برخاسته بود، معدن غنی و پرباری است از سخنوران و دانشمندانی که اخوان نیز با هنرمندی تمام، خوشه‌چین خِرمن دانش و هنر ایشان بود و به‌راستی میراث‌داری شایسته بود. پاره‌ای از قطعات و منظومه‌های که اخوان سروده، برای اهل فن موجب حیرت است؛ کلمات با چنان ظرافتی در کنار هم چیده شده‌ است که کاری چنین شکوهمند، تنها از دست میراث‌دار سنت بزرگان این فرهنگ کهن برمی‌آید.

اشعار نیمایی

منظومه‌هایی از قبیل کتیبه، قصه‌ شهرسنگستان، نماز، آن‌گاه پس از تندر، شاید بتوان گفت اوج شعر نیمایی هستند. شعر اخوان تابلویی‌ست که تمام رنگ‌ها با هارمونی مناسب با قلم سحرانگیز نقاش در نهایت درخشندگی و تصویرپردازی تازه و بدیع و موسیقی درونی و بیرونی، بر ذهن مخاطب تصویر می‌شود. تمایلات سیاسی و اجتماعی این شاعر را می‌توان در جای‌جای اشعارش سراغ گرفت. اخوان که گویی تنها مدتی دلبسته بازی‌های حزبی بود، به‌ مانند نسل خویش، درخت امیدی را به باغبانی دکتر مصدق در حال پروراندن بود که به ناگاه، سیلی سرد زمستان  آن‌را نواخت و گلشن امیدها را سخت آزرد و اخوان را بیش‌ازپیش، دل‌خسته و رنجور ساخت. برکناری و دادگاه و درنهایت، حصر دکتر محمد مصدق در کنار داغ دخترش لاله، کار را بر شاعر جوان سخت نمود. پیوند شعر اخوان با ادبیات کلاسیک چنان گسترده است که با نگاهی به شعر او و اندک آشنایی با شعر کهن، متوجه نزدیکی زبان و آهنگینی شعر خواهیم شد؛ مضاف براینکه به اعتراف بسیاری از منتقدین، شعر وی دریچه و افقی نو برای شناخت شعر کلاسیک و سنتی بوده است برای نمونه: «احمد شاملو» شعر اخوان را راهگشا به سمت‌وسوی لایه‌های پنهان شعر حافظ و «محمد حقوقی» و «محمد مختاری» شعر وی را در ادامه حکیم عمر خیام و حافظ می‌دانند. شاید ردپای رِند زیسته در رباعیات خیام و غزلیات حافظ، اینک در شعر و بیان اخوان مجال زیستن یافته است؛ ولیکن عروج اخوان بر قله‌ اندیشه نیای بزرگش فردوسی را که اخوان سخت او را دوست می‌داشت و زبان حماسی خود را وام‌دار اوست، نباید فراموش کرد. شاید تعبیر کسی مانند «رضا براهنی» در وصف کار اخوان گویای شأن و جایگاه او باشد؛ آنجا که با یادآوردی روزی که پیکر اخوان را در غسال‌خانه بهشت زهرا غسل می‌دادند، چنین نوشت: «سکوت نابینای آن چهره‌ زیبا نشانه‌ آن بود که شاعر هنگام هجرت بازگشت‌ناپذیرش از وطنِ تن به میهنِ عدم، از گنجینه‌ای که در خراب‌آباد عصر خویش پنهان کرده‌است، رضایتی رشک‌انگیز دارد که آن‌را چون ارمغانی ناب هنگام نهادن چهره‌اش بر خاک، پیشکش ابدیتی خواهد کرد که سرنوشت هر تن خاکی‌ست، حتی اگر خدای سخن باشد که مهدی اخوان ثالث بود.» باری، اخوان در جوار مرادش فردوسی به‌خاک سپرده شد تا بدین‌سان نیز وصلت دنیای شاعرانگی خود را با حکمت و شعر کهن پارسی بیان دارد. سخن در مورد این شاعر نادر را با قطعه‌ای از مرثیه‌ی روی جاده نمناک که در سوگ «صادق هدایت» سروده بود و اینک خطاب به خود اخوان، پایان می‌بریم: اگرچه حالیا دیریست کان بی‌کاروان کولی / ازین دشت غبارآلود کوچیده‌ست / و طرف دامن از این خاک دامن‌گیر برچیده ست / هنوز از خویش پرسم گاه / آه / چه می‌دیده ست آن غمناک روی جاده نمناک؟

نویسنده : محمد جواد حیدری

مهدی اخوان ثالث

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا