فرهنگ و هنر

مهدی اخوان ثالث

تغییرات شعر فارسی

شعر فارسی در سال‌های آغازین قرن چهاردهم شمسی شاهد دگرگونی‌ها، نوآوری‌ها، دغدغه‌ها، گفتگوها و اختلاف نظرهای بسیار است. در همین روزگار است کـه پرویـز ناتـل خـانلری شـعر عقاب را می‌سراید. مثنوی که از ماندگارترین سروده‌های معاصـر اسـت. دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی معتقد است که این شعر به چندین دیوان برابر است و در مایه‌های سنتی شاید موفق‌ترین شعر در دوره شهریور 1320 تا کودتای 1332 و دوره‌های اخیر باشد. استاد دکتر خانلری، عقاب را در قالب حکایتی هفتاد و هفت بیتی بـا وزن فاعلاتن فعلاتن فعلن سروده اسـت. مضمون شعر بسیار متعالی است؛ یعنی، دعوت بـه آزادی و آزادگـی؛ ستایش بلند همتی است که جان جهان است و آرزوی هر انسان، هرچند که خود نتوانـد چنان باشد. تقابل فرومایگی است و مناعت. بلند نظری است در برابر خواری. عمر کوتـاه و عزتمند است که در برابر عمری طولانی و حقیر قد علم کرده است و طبیعی است کـه هرکس آن را بخواند، از درونمایه ارزشمند آن متأثر می‌شود. غلامحسین یوسفی معتقد است که عقاب بر سر یک دو راهی قرار گرفته است که همه انسان‌ها با آن روبرو هستند. این دو راهی از یک سو تسلیم در برابر خواسته‌های دون نفس و به دنبال آن سقوط از مرتبه شرف و از سوی دیگر، پذیرفتن عمر کوتاه و با عزت مردن در آغوش آسمان است. هنر بزرگ خانلری در ایـن نکته نهفته است که با وجود آنکه همگان دوستدار عمر طولانیند و از نخستین روزهـای حیات انسان تاکنون همواره بشر راز بیمرگی را جستجو کرده و در پی زنـدگی جـاودان بوده است؛ اما در پایان شعر همگان حق را به عقاب می‌دهند که زندگی کوتـاه سرشـار از پاکی، عزت و سربلندی را بر حیاتی بلند مدت اما خوار و بی مقدار ترجیح می‌دهد. خلاصه داستان آن این است که وقتی اجل در گوش عقاب، آواز رحیل می‌خواند عقاب به فکر می افتد تا چاره ناچاره کند از این رو پیش زاغی می‌آید و راز کوتاهی عمر خود و درازی عمر کلاغان را از او می‌پرسد. زاغ در پاسخ دلایلی می‌آورد و می‌گوید شما عقابان از اوج آسمان به زمین فرود نمی‌آیید و از خوردن گوشت تازه حیوانات دست بر نمی‌دارید. خوراکتان تذرو است و تیهو، و پروازتان در کره آتش که بادش مضر است و باعث کوتاهی عمر؛ اما ما کلاغان در فاصله‌ای کمتر از سطح زمین پرواز می‌کنیم و غذایمان مردار است و اقامتمان در گندزار. این خود، خاصیت مردار است و عمر مردارخوران بسیار. اگر می‌خواهید چاره مرگ کنید و از عمر کوتاه خود رها شوید و مثل ما عمر طولانی بیابید همانند ما غذایتان از مردار باشد و مسکنتان در گندزار. سپس عقاب را به محل زندگی خود می‌برد و با ماحضر خود از او پذیرایی می‌کند. عقاب چون بوی گندزار را احساس می‌کند توان ماندن در خود نمی‌بیند، عطای کلاغ را به لقای او و گندزارش می‌بخشد، پر می‌کشد و در دل آسمان ناپدید می‌شود.

ساختار هنرمندانه

ارزشمندتر از مفهوم و معنی شعر، ساختار هنرمندانه‌ای است کـه خـانلری بـه مـدد ذوق و دانش خویش آفریده است. ساختـاری داستانی و منسجم کـه اصلاً مجــالی بـه درازگویی بی حاصل یا اختصار نابـــجا نمی‌دهد. زبانی روشن و استوار که حاصل آن را در سرودن مصراع‌هایی می‌توان دید کـه ارکـان جملـه بـی هـیچ جابجـایی در جایگـاه دستوری خود قرار دارند و به اصطلاح دستورمند هستند. زبانی که شـاعر بـرای شخصیت‌ها انتخاب می‌کند، کاملاً با آنان متناسب است زبان عقاب مسلط و بی پرواسـت، زاغ را بـا ضمیر مفرد تو خطاب می‌کند؛ درخواستش را آمرانه بیان می‌کند و پـدر زاغ را پلیـد می‌خواند. پاسخ زاغ با با فرمانبری و تملق همراه است خود و خانواده‌اش را بنده درگـاه عقاب و هواخواه او می‌داند و جان خویش را کم ارزش‌تر از آن می‌بیند که فدای عقاب شود. او را با ضمیر جمع شما و تان خطاب می‌کند و می‌کوشد با چرب زبانی خود را از آسیب شاه مرغان در امان دارد. ناتل خانلری به مثنوی خود رنگ و بوی ادبیات کلاسیک را زده است. این مساله را می‌توان در بکارگیری کنایه‌ها و حکمت‌ها و ساختارهای نصیحت گرایانه داستان و گفت و گوی زاغ و گفتگوی عقاب که بیشتر از خصوصیات ادبیات کلاسیک فارسی است، مشاهده کرد.

نویسنده : زهرا آقایی

شاعر واگویه ها / نگاهی به مجموعه شعر مات سروده زهرا حیدری زندگی سالم

شعر زن از گذشته تا امروز / بررسی زنانه انگاری در ادبیات ایران فروغ فرخزاد در مصاحبه‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا