ﺑﯽﺟﻨﺲﮔﺮا ﯾﺎ آسکشوال
به چه شخصی ﺑﯽﺟﻨﺲﮔﺮا ﯾﺎ آسکشوال می گویند؟!
ﺑﯽﺟﻨﺴﯽ ﯾﺎ ﺑﯽﺟﻨﺲﮔﺮﺍﯾﯽ ﯾﺎ ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻟﯿﺘﯽ (ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ: Asexuality) ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮔﺮﺍﯾﺶﻫﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻫﯿﭻﮔﻮﻧﻪ ﺗﻤﺎﯾﻼﺕ ﺟﻨﺴﯽ ﻧﻤﯽﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻﯾﮏ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺟﻨﺲ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺟﻨﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﯾﮏ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﯽﺟﻨﺲﮔﺮﺍ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻟﯿﺘﯽ ﺑﺎ «ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺯ رابطه جنسی» ﻭ «ﺗﺠﺮّﺩ» ﮐﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ. ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻟﯿﺘﯽ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻓﺮﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﻤﻞ ﺟﻨﺴﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﻋﻼﻗﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺟﻨﺴﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
(ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺳﮑﮋﻭﺍﻝ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺟﺰﻭ ﺩﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺟﻨﺴﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ- ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﻓﺎﻗﺪ رابطه جنسی ﻣﯽﺷﻮﺩ) ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻝﻫﺎ ﻫﻢ رابطه جنسی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺷﺘﯿﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.(ﻣﺜﻼً ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭘﺎﺭﺗﻨﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ رابطه جنسی ﺍﺳﺖ).
بی جنسگرایی تا چه مقدار بین انسان ها رواج دارد؟
ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺳﻂ ﻗﺮﻥ ﺑﯿﺴﺘﻢ ﺁﻟﻔﺮﺩ ﮐﯿﻨﺰﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺟﻨﺴﯽ ﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﮔﺮﺟﻨﺴﮕﺮﺍ (ﻫﺘﺮﻭﺳﮑﮋﻭﺍﻝ) ﺗﺎ ﻫﻤﺠﻨﺴﮕﺮﺍ (ﻫﻮﻣﻮﺳﮑﮋﻭﺍﻝ) ﺍﺯ ۰ ﺗﺎ۶ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﺮﺩ، ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﻘﯿﺎﺱ ﮐﯿﻨﺰﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﯿﺎﺱ ﮐﯿﻨﺰﯼ ﯾﮏ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ «ﺍﯾﮑﺲ» ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﺑﺴﺘگی به برقراری رابطه جنسی ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﮐﺸﺶ ﺟﻨﺴﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ.
ﺍﻭ ۱٫۵ ﺩﺭﺻﺪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺟﺰﻭ ﮔﺮﻭﻩ «ﺍﯾﮑﺲ» ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ. ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻭﻡ ﮐﯿﻨﺰﯼ «ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ ﺩﺭ ﺯﻧﺎﻥ» ﺍﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ «ﺍﯾﮑﺲ» ﺗﻌﻠﻖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﯾﮋﮔﯽﻫﺎ ﺑﺮﺷﻤﺮﺩ: ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ، ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ، ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻼً ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ، ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻼً ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
آسکژوال کیست ؟ بیجنسگرا کیست ؟
ﺍﻃّﻼﻋﺎﺕ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺁﻣﺎﺭ ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻝﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺎ ﻝ ۱۹۹۴ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ۱۸٬۸۷۶ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺳﺎﮐﻨﯿﻦ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺟﻤﻊﺁﻭﺭﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺟﻨﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﭘﯿﺪﻣﯽ ﺍﯾﺪﺯ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﮐﺸﺶ ﺟﻨﺴﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ۱٫۰۵٪ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﻫﯿﭻﮐﺴﯽ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺟﻨﺴﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۴ ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻻﺕ ﻣﺘﺤﺪﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ (ﺍﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻟﯿﺘﯽ ﺭﺍ ﺟﺰﻭ ﮔﺮﺍﯾﺶﻫﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ ﻟﺤﺎﻅ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ) ﺁﻣﺎﺭ ﺟﻮﺍﺏﻫﺎﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻝﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ: ﺍﻓﺮﺍﺩ ﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﻧﻪ ﺳﮑﺲ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻫﻤﺴﺮ/ ﯾﺎﺭﺟﻨﺴﯽ: ۱۱٫۹٪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻝ ، ۹٫۸٪ﻣﺮﺍﺩﻥ ﻭ۱۳٫۶٪ ﺯﻧﺎﻥ .
ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۵ ﺳﺎﻝ ﻫﻤﺴﺮ / ﯾﺎﺭﺟﻨﺴﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ: ۸٫۰٪ ﺍﻓﺮﺍﺩﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻝ ،۷٫۱ ٪ﻣﺮﺩﺍﻥ ،۸٫۷٪ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ، ﻫﯿﭻ ﻫﻤﺴﺮ / ﯾﺎﺭﺟﻨﺴﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ: ۲٫۹٪ ﺍﻓﺮﺍﺩﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻝ ،۳٫۴٪ﻣﺮﺩﺍﻥ،۲٫۵٪ ﺯﻧﺎﻥ
ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿک بی جنسگراها
ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻝﻫﺎ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺟﻨﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺟﺬﺍﺑﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻼﻗﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﮐﺸﺶﻫﺎﯼ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﮑﮋﻭﺍﻝﻫﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺩﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﻣﯽﺷﻮﺩ:
- ﺁﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ : ﻓﻘﺪﺍﻥ ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺟﻨﯿﺴﯿﺘﯽ (ﻣﺬﮐﺮ/ ﻣﻮﻧﺚ)
- ﺑﺎﯼ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ : ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻨﺲ (ﻣﺬﮐﺮ ﻭ ﻣﻮﻧﺚ)
- ﻫﺘﺮﻭ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ : ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ
- ﻫﻮﻣﻮ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ : ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﺍﻓﻖ
- ﭘﺎﻥ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ : ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻓﺮﺩﯼ –ﺟﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺍﺳﺖ.
- ﺗﺮﻧﺲ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ : ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﺮﻧﺲ ﺟﻨﺪﺭﻫﺎ
- ﭘﻠﯽ ﺭﻭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ : ﮐﺸﺶ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺟﻨﺴﯿﺖﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺟﻨﺲ ﻣﺬﮐﺮ، ﻣﻮﻧﺚ، ﺗﺮﻧﺲ ﺳﮑﮋﻭﺍﻝ ﻭ ﻫﻤﺎﻓﺮﻭﺩﯾﺖ ﻫﺎ-ﺩﻭﺟﻨﺴﯽ – ﻣﯽﺷﻮﺩ.
برای اینکه بدانید چنین گرایشی دارید یا نه خاطرات یک بی جنسگرا را بخوانید :
من هیچ گرایش جنسی ای ندارم… من بی جنس گرا هستم ….
اول از همه مایل هستم که درودی بفرستم به تمام هموطنان عزیزم٬ به پدر و مادرم٬ به هم دانشگاهیهایم٬ و همهی کسانی که مدام با من در ارتباط هستند اما من را نمیشناسند. من آرمین هستم اما آرمین اسم مستعاری است که امروز از آن استفاده میکنم چون نمیخواهم حرفهای امروز من باعث آزار و اذیت اطرافیانم شود و هنوز کشور ما در شرایطی نیست که بتوانیم راحت صحبت کنیم.
۲۹ سال سن دارم. در تهران زندگی میکنم. دانشجوی مهندسی برق هستم. دگرجنسگرا نیستم. همجنسگرا و دوجنسگرا هم نیستم. تغییر جنسیت هم نمیخواهم بدهم. من یک بیجنسگرا هستم. همین.
برای تعریف بی جنس گرایی واضحتر از اسم آن فکر نمیکنم وجود داشته باشد. من هیچ گرایش جنسیای ندارم. نه به دخترها از نظر جنسی علاقهمند میشوم و نه پسرها برای من از نظر جنسی تحریک آمیز هستند. جنسیت برای من تعریفی ندارد و در کل داشتن ارتباط جنسی برای من لذت بخش نیست و نیازی حس نمیکنم.
از ابتدا نمی دانستم چه گرایش جنسی ای دارم. دوران بسیار سختی را طی کردم. اوایل سعی میکردم به تبعیت از دوستانم با دخترها ارتباط برقرار کنم اما اصلا برای من جذاب و جالب نبود. . بعد از مدتها دست و پنجه نرم کردن با این حس عجیب فکر کردم که همجنسگرا هستم. ارتباط با پسر در ایران سخت و خطرناک است اما از طریق اینترنت چند دوست همجنسگرا پیدا کردم …
دوستان همجنسگرای من کمک زیادی به من کردند. دوران سختی بود تا اینکه از طریق اینترنت شمارهی شخصی را پیدا کردم و فراموش نمیکنم که چقدر مکالمهی ما و پاسخ او ساده و کوتاه بود. وقتی که شرایطم را توضیح دادم او فقط گفت که «خب شاید بیجنسگرا باشی» من سریع تلفن را قطع کردم چون ضربان قلبم بالا رفته بود و فکر میکردم چرا من خودم متوجه نشدم اما چیز زیادی نمیدانستم و این باعث شد که در اینترنت تحقیق بیشتری کنم و بفهمم که من کیستم.
الان مطمئنم که بی جنس گرا هستم چون هیچگاه این اندازه آرامش نداشتم و نمیدانستم که هستند آدمهایی که هیچ گرایش جنسیای ندارند و هیچ اشکالی هم ندارد. با چند نفر ایرانی دیگر نیز آشنا شدم که آنها هم بیجنسگرا هستند البته در شهرهای دیگر زندگی می کنند و قرار داریم که هر ماه در یکی از شهرهای ایران همدیگر را ببینیم و با هم باشیم.
من می دانم و درک می کنم که چرا دگرجنسگرایان ٬ همجنسگرایان و یا دوجنسگرایان به دنبال افرادی مثل خودشان هستند تا جدای از معاشرت های اجتماعی ٬ با هم باشند و و رابطه ای کوتاه و یا بلند را با هم تجربه کنند. اما بعضی از دوستانم از من می پرسند که چرا من مایل هستم با دیگر بی جنس گرایان آشنا شوم.
من نمیخواهم از طرف همهی بیجنسگرایان حرف بزنم اما برای من و دوستان جدیدم مهم این است که مدتی در کنار هم باشیم و از جامعهی جنسیت و سکس زده دور باشیم. حرفها و گفتگوهایمان با هدف همخواب شدن نباشد چیزی که در خیلی از مردم وجود دارد. برای ما مهم است که فقط به عنوان انسانهایی شبیه هم که نمیخواهند با هم بخوابند در ارتباط باشیم.
همانطور که قبلا گفتم من مایل نسیتم که اسم واقعی ام را کسی بداند و یا شناخته شوم. برای بعضی از دوستان این سوال ایجاد می شود که نه تنها بی جنس گرا بودن در قوانین ایران جرمی ندارد بلکه شاید تحسین آنها را نیز به دنبال داشته باشد که افرادی مثل من ارتباط جنسی ای ندارند و گاهی خوب و خداپسندانه هم تعریف میشود.
دلیل اینکه نمیخواهم کسی بفهمد این است که فکر میکنم جامعهی ما هنوز آگاهی لازم را ندارد و به جای اینکه من را بپذیرد به دنبال درمان من خواهد بود. درست برعکس وقتی که خانواده بفهمند که فرزندشان همجنسگرا یا دوجنسگراست و تصمیم میگیرند که او را از داشتن ارتباط جنسی منصرف کنند٬ در شرایط من مصمم میشوند که من را به داشتن ارتباط جنسی تشویق کنند البته شاید نه با همجنسانم چون هنوز پذیرش همجنسگرایی سختتر از بیجنسگرایی و دوجنسگرایی است.
مایل هستم از همین جا به همه ی هموطنانم بگویم که لطفا بگذارید هر کس هر جور که راحت است زندگی کند. ما یک بار بیشتر زنده نیستیم و یا حداقل یک بار آن را بیشتر به خاطر نمیآوریم. بیایید این مدت زندگی را به کام هم تلخ نکنیم و توقع نداشته باشیم که همان طوری زندگی کنند که ما دوست داریم و یا میشناسیم. هر کس خودش بهتر میداند که چطور خوشحال باشد و از زندگیاش لذت ببرد. همین.
منبع : مجله اینترنتی دلگرم