سرچشمه عاشقانههای احمد شاملو
احمد شاملو بزرگترین نماینده شعر امروز فارسی بعد از نیما
احمد شاملو بعد از نیما، بزرگترین نماینده شعر امروز فارسی است؛ به گونهای که میتوان گفت شعر او بیوگرافی اجتماع معاصر و نیز بیوگرافی زندگی اجتماعی خود اوست با تمام فرازها و نشیبها و با تمام دوستیها و دشمنیها، یأسها و امیدها، آغازها و پایانها. یکی از مهمترین مفاهیم زیبایی در شعر شاملو، عشق است. در همه دفاتر شعری او میتوان این مضمون را دید. در میان شاعران معاصر ایران، عاشقانههای شاملو به نوشته دستغیب در کتاب نقد آثار احمد شاملو، زیباترین ترانههای عشق در شعر نو پارسی است. آشنایی او با آیدا سرکیسیان نقطه عطفی در زندگیاش بود.
نقش آیدا در اشعار شاملو
آیدا به صورت یک نماد شخصی در اشعار او تاثیر بسیاری گذاشت. آیدا در اندیشه شاملو آینه تمام نما انسان و زن است؛ به گونهای که شاملو در مصاحبههای خویش صریحتر و پر رنگتر از شعر از او سخن میگوید: من به وسیله آیدا انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده بودم، پیدا کردم. آیدا به نظر من سمبل یک انسان به تمام معناست. دو مجموعه آیدا در آینه و آیدا درخت، خنجر و خاطره از نمونههای این تاثیرگذاری است. عاشقانههای شاملو در مورد معشوق اغلب وجه فردی خود را از دست میدهد و جنبهای عمومی مییابد. وی دنیای عاشقی خود را نیز عمومیت بخشیده و واجد بعد و معنایی انسانی میگرداند. معشوق در اشعار عاشقانه شاملو موجودی خیالی و دست نایافتنی و آن برج عاج نشین دور از دسترس نیست؛ بلکه کسی است که در همه حال همدوش و هم رکاب در مبارزه و زندگی و تبعید است. عشق شاملو، عشقی توام با شادخواری و از سر بی دردی و بی عاری نیست؛ بلکه دست آویزی است برای زیست و زنده ماندن.
غزل های شاملو
در تغزلهای او مسئله جسم و جنس مطرح نیست. بلکه او به مرتبه والایی از عشق رسیده و به آن صورتی عارفانه بخشیده است. این عشق پیوند خود را با تن نبریده است؛ اما شهوانی نیز نیست. انسان به مدد عشق و زیبایی والایی مییابد و بشر غارنشین به مدد آن انسان میشود؛ البته باید به این نکته توجه کنیم که رنگ عاطفه در دورههای مختلف شاعری شاملو ثابت و یکسان نیست؛ در حالی که حال و هوای نظمهای آهنگهای فرموش شده رمانتیک سوزناک است؛ در مجموعههای بعدی از غلبه مطلق احساس کاسته میشود و شعر عاشقانه و عاطفی شاملو در کنار شعر متعهد و اجتماعی او قرار میگیرد.
عاشقانههای شـاملو بـه گونهای مثلـث شـاعر، معـشوق و اجتمـاع شـکل پذیرفتـه و در سراسـر تغزلهای وی، تکـاپویی پیوســته در یگــانگی بــا معــشوق، اجتمــاع و در نهایــت همـه انسانها دیــده میشود. در شــعر او بــه جــای درون مایههای ســنتی عاشقانههای پارســی، بنــایی نــو از عــشقی زنــده و پــر تــپش برآمــده اسـت. در ایـن تغزلها، شـاملو بـرای نخـستین بـار از سـکر و مـستی وصـل میهراسد و از آنکــه عــشق ورزی بــرایش پناهگــاه ایمنــی زا و آسایــشمند شــود، نــه پــر پــرواز و پویش و بالش، بر خویش میلرزد. عاشقانههای شـاملو، نـه تنهـا از حـضور زنـده و آشـکار جامعـه تهـی نیـست؛ بلکـه ایـن تغزلها نقطـه گـره خـوردگی عـشق وی بـه معـشوق و انسانهای دیگـر اجتمـاع اسـت. در عاشقانههای شـاملو، بـرای نخـستین بـار عـشق و اجتمـاع، در هـم آمیـزی و هـم بــستری کامــل داشتهاند. خود شاملو در مورد آیدا که خصوصیترین عشقش است، میگوید: او تمثیل همه مردمی است که من دوستشان میدارم، همانها که با محبت خود من را نوازش میکنند. پس آیدا یک بهانه است. او اشارتی به من و جامعه من است.
نویسنده : زهرا اقایی