حقوق خانواده نکات روز سی ام
اجازه پدر در ازدواج دختر
خانواده بیتردید رکن اصلی و اساسی هر جامعه بزرگتری بوده و در اکثر کشورهای دنیا بهویژه در جوامع شرقی توجهات زیادی را به خود معطوف کرده است. در این راستا دین اسلام نیز تأکید زیادی بر حفظ خانواده داشته است؛ چراکه هر چه بنیان خانواده منسجمتر و مستحکمتر باشد به همان میزان جامعه منسجمتری خواهیم داشت و از سوی دیگر ازهمگسیختگی و سستی خانواده اثرات مخرب زیادی برای جامعه به همراه دارد. بر همین اساس در قوانین ما که برگرفته از شریعت است احکامی که به نظر میرسد در راستای همین اهداف به وجود آمدهاند بسیارند. یکی از این احکام اذن پدر در ازدواج دختر است که صرفنظر از مزایا و معایب آن قصد داریم به نکات حقوقی مرتبط با آن بپردازیم.
اجازه پدر در ازدواج دختر در قانون مدنی
بر طبق ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی اصلاحی سال ۱۳۷۰:
- «نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست.»
بر اساس این ماده، دختری که به سن بلوغ رسیده و قاعدتاً از تحت ولایت خارج است، ازنظر نکاح نمیتواند مستقلاً اقدام کند. بهعبارتدیگر درعینحالی که دیگر تحت ولایت نیست و نظرش در خصوص ازدواج معتبر است و عقد نکاح بدون رضایت و اراده او واقع نمیشود؛ اما باید اجازه و موافقت پدر یا جد پدری را نیز جهت ازدواج به دست بیاورد. لازم به ذکر است در این مورد ازدواج دائم و موقت تفاوتی ندارد و در هر دو موردنیاز به اجازه ولی برای ازدواج وجود دارد. بنابراین درصورتیکه پدر در قید حیات باشد اجازه وی برای ازدواج لازم است؛ در غیر این صورت باید از پدربزرگ پدری برای ازدواج اذن دریافت نمود.
اگر پدر یا پدربزرگ پدری دختر فوت کرده باشند، دختر مکلف به کسب اذن شخص دیگری (برای مثال مادر یا برادر) نیست و اعتبار اذن ولی ساقط میشود.
چه دخترانی باکره بهحساب میآیند؟
سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که چه دخترانی باکره بهحساب میآیند؟ آیا دختری که در اثر ورزش بکارتش را ازدستداده باز هم باکره بهحساب میآید؟ و یا آیا دختری که در اثر زنا بکارتش را ازدستداده است هنوز باکره بهحساب میآید؟؟ در مورد دختری که ازدواج کرده است اما با وجود رابطه هنوز بکارتش به دلایلی مانند ارتجاعی بودن پرده بکارت از بین نرفته است چطور؟
در مورد سوالات بالا ممکن است فقها نظرات متفاوتی را داشته باشند و حتی در پارهای از اوقات دادگاهها نیز احکام متفاوتی را صادر کردهاند اما نظر مشهور و معتبرتر این است:
- دختری که با عملی غیر از آمیزش جنسی بکارتش زائل شود صفت باکره بودن از او زائل نمیشود؛ یعنی او همچنان باکره است و این دختر برای نکاح نیاز به اذن پدر دارد.
- اگر بکارت دختر در اثر زنا یا شبهه زایل شده باشد، دیگر برای ازدواج اجازه ولی را لازم ندارد. زیرا عنوان باکره که مبنای لزوم کسب اجازه پدر بود، وجود ندارد.
- اگر خانمی شوهر کرده و مواقعه صورت گرفته است، اما بکارت از بین نرفته باشد وصف باکره بودن از بین رفته است و او برای ازدواج دوم نیاز به اجازه ولی ندارد و میتواند مستقلاً به عقد نکاح اقدام نماید.
موارد از بین رفتن اجازه پدر در ازدواج
گاهی اوقات و در برخی موارد، اعتبار اذن ولی ساقط میشود و دختر باکره میتواند بدون اذن پدر یا جد پدری خویش ازدواج کند و چنین ازدواجی صحیح و نافذ نیز است. این موارد عبارتاند از:
-
الف) ولی در قید حیات نباشد:
اگر پدر یا پدربزرگ پدری دختر فوت کرده باشند، دختر مکلف به کسب اذن شخص دیگری (برای مثال مادر یا برادر) نیست و اعتبار اذن ولی ساقط میشود. در اینباره باید خاطرنشان کرد که پدربزرگ مادری نیز نقشی در اذن دادن ندارد. در این مورد نیازی به اذن دادگاه هم وجود ندارد و با ارائه دلیلی مبنی بر فوت ولی، دختر میتواند اقدام به ازدواج و ثبت آن نماید.
-
ب) ولی غایب بوده و در دسترس نباشد:
درصورتیکه پدر یا جد پدری غایب بوده و به آنها دسترسی نباشد، دختر میتواند بدون اذن ولی با همسر شایسته و همکفو خویش ازدواج کند.
-
پ) ولی اهلیت نداشته و محجور باشد:
اگر پدر یا جد پدری دختر به علتی محجور بوده و خود تحت قیومیت باشد، برای ازدواج دختر اذن شخص دیگری (مانند قیم ولی) لازم نخواهد بود.
-
ت) ولی در اذن دادن به دختر مصلحت دختر را در نظر نگیرد و ممانعت بیدلیل کند:
هدف قانونگذار از معتبر دانستن اجازه پدر در ازدواج دختر باکره حفظ مصالح دختر، خانواده و جامعه است. درصورتیکه ولی از اختیار خویش سوءاستفاده کند و بدون دلیل یا به دلیلی غیرموجه از ازدواج دختر باکره با همسر مناسب و شایسته او جلوگیری کند، وجهی برای باقی ماندن اعتبار اذن او وجود ندارد.
قانون مدنی در ذیل ماده ۱۰۴۳ اعلام میکند: «… و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط است و در این صورت، دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده است، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام کند.»
چنانکه از ماده بالا برمیآید، صرف اجتناب پدر از دادن اذن، بدون علت موجه، اعتبار اذن او را ساقط میکند و دختر میتواند در این موارد با معرفی مرد به دادگاه، بهجای ولی از دادگاه اذن ازدواج را دریافت نماید. برای این کار دختر باید دادخواستی به دادگاه خانواده بدهد و ضمن آن مشخصات فردی را که قصد ازدواج با او را دارد به دادگاه اعلام نماید. دادگاه با استماع اظهارات طرفین رای مقتضی را صادر مینماید. در صورت پذیرش ادعای دختر، اجازه ازدواج برای وی صادر میگردد و لازم نیست برای ازدواج، اذن پدر را به دفترخانه ازدواج ارائه نماید.
در این مورد میتوانید به مقالات ما در رابطه با چگونگی طرح دعوای حقوقی نیز مراجعه کنید و یا با وکلای ما مشورت نمایید.منبع: خدمات حقوقی آی خدمت