سعدی افشار درگذشت.
به مراسم مرگ سعدی افشار خوش آمدید | بررسی هنر تئاتر و جایگاهش در جامعه
«امید که آثارتان گیرا، اصیل، ژرف و پر احساس باشد که به ما کمک کند تا به این پرسش بیندیشیم که معنی انسان بودن چیست..؟!»
این پیامی بود که جان مالکوویچ بازیگر مطرح انگلیسی – کانادایی در 27 مارس 2012 به مناسبت روز جهانی تئاتر به هنرمندان جهان ابراز کرد. از جمله وی چه چیزی استنتاج میشود؟! شاید این سوال به ذهنها متبادر شود که هنر چیزی است تجملی و مبنی بر دروغ!؟ هنر در واقع از چه سخن میگوید؟ اگر خود را با آنچه اکثریت جامعه ما میطلبد هماهنگ کند به صورت سرگرمی بی ارزش و محدودی در میآید.
مسئله این نیست که بدانیم آیا هنر باید از واقعیت بگریزد یا تابع آن شود. مسئله این است که بدانیم دقیقا در ترازوی هنر چقدر باید وزنه واقعیت گذاشت که نه در ابرها گم شود و نه از سنگینی سرنگون شود. هرچه طغیان هنرمند در برابر واقعیت جهان بیشتر باشد، وزنه واقعیتی که تعادل اورا حفظ میکند، سنگینتر خواهد بود. هنرمند از تاریخ چیزی را بر میگزیند که خود میبیند یا خود در آن رنج میبرد، حال مستقیم یا غیر مستقیم؛ یعنی مسائل کنونی را به معنای دقیق کلمه و آدمیانی را بر میگزیند که در امروز زندگی میکنند.
تئاتر هم همواره میل به دلالتهای بنیادین بر سرنوشت بشری دارد، سرنوشتی که جوهره و ماهیت آن را آزادی و آفرینش حقیقت شکل میدهد. حقیقت در تملک انسان نیست! بلکه انسان همواره در پی کشف حقیقت است. تا کی از این نکته غافل باشیم که تماشاگر در تئاتر فقط مجموعهای از افراد و یک مکان نیستند که صرفا به تماشای اثری آمدهاند! آنها برای این نیامده اند که تنها به هیجان بیایند یا اشک بریزند و در نهایت با همذات پنداری خود با قهرمان نمایش به تخلیه عواطف خود برسند و سپس همه چیز فراموش شود، بلکه آنها آمدهاند تا فعالانه در یک جریان خلق و آفرینش هنری مشارکت کنند. فرهنگ گفت وگو رخت بربسته است و فرهنگ مونولوگ (تک گویی) جایگزین آن شده است و متاسفانه هرگاه نظری هم برای تبیین شکل گرفته بیشتر فقط شبیه به ساز و دهل است و چون یک سر نگاهی جانبدارانه دارد، متعاقبا بی نتیجه است. برای آنکه نظرگاهی آکادمیک و علمی شکل یابد و اصول و تطور آن تثبیت شود، نیاز است تا چالش شکل بگیرد و اگر چنین نشود همان خواهیم بود که هستیم! تا حال به این اندیشیدهایم چرا یک یا چند بازیگر صاحب سبک یا کارگردان مولف، منتقد یا دراماتورژ و… با نظرگاهی دقیق و خاص سراغ نداریم!؟
برای تئاتری که ادعای ایجاد نظرگاههای مختلف را دارد، اُفت است که از او تعریف و تمجید کنند. چرا؟ چون دنیای امروز دنیای قرائتها و تأویلهای متفاوت است و اگر همانند هم بیندیشند، دروغی محض است و چنین بلندگوهایی غالبا چاپلوس، متملق و…هستند. تعهد تئاتریها این است که در برابر یکدیگر یا در کنار یکدیگر بحث و گفت وگو را شکل دهند و تصور واهی دشمنی یا اصطلاحا زیرآب زدن و.. را دور بیفکنند و به فکر مسئله کردن تئاتر کشورشان باشند. اگر جز این باشد، هیچ یک به فرجامی نخواهند رسید.
آسیب شناسی چنین رویکردی به دو سو ربط پیدا میکند: یک سوی آن به دوستیها و رفاقتهای خاص که اصطلاحا تبانی و باند بازی بر میگردد که در اصل خیانت است و سوی دوم آن به پول مربوط میشود! که سبب ساز آن اوضاع نامطلوب اجتماعی و فرهنگی است که تا اصلاح نشدن آن چنین است و لااقل نمیتوان انگیزهها و ریشههایش را خشکاند. “درد و غم نان نیستها را هست میکند”. بیراه نیست که می گویند فقر و بی پولی، منشأ اصلی خطاهاست! از این رو است که بوقهای ناروا، سازشهای نامعقول و کج و کژ، نگاههای توأم با سکوت و.. شکل میگیرد. هنرمند متعهد سکوت نمیکند و در برابر مسائل مختلف واکنش نشان میدهد. مهم درآمد نیست، مهم آرمان و اندیشه و وارثان و آیندگان و حافظه تاریخیِ دیروز، امروز و آینده است و یادمان باشد که برای چه تئاتر کار میکنیم!؟ و چرا هستیم!؟ بخشی از کارمان به شکل حرفهای برای امرار معاش است؛ اما این حقیقت نیمه پر لیوان است و تعهد بسیاری از چیزهای دیگر را بر عهده میگذارد و یادمان نرود که در هیچ عصری و از منظر هیچ مفسر و فیلسوفی اخلاقیات طرد نشده است و همه تلاش و کوششها معطوف این بوده که بیاموزیم چه کنیم تا ارتباطات انسانی و تعالی انسانی به وقوع بپیوندد.
نویسنده : سعید زارع