مَلی و راه های نرفته اش از نگاه دیگر
نقد و بررسی کامل ملی و راه نرفته
میلانی، بعد از ساخت سوپراستار و آتشبس که به ریشههای روانشناختی توجه داشتند و از فضای زنانه آثار پیشین این فیلمساز دور شده بودند، بار دیگر با ملی و راههای نرفتهاش، به فضای مورد علاقهاش بازگشته است. فیلم با یک فلش فوروارد آغاز میشود. دختر جوانی در صندوق عقب یک ماشین گرفتار است و با تلفن همراهاش به شخصی خبر میدهد که او (سیامک) میخواهد او را بکشد. این سبک را در فیلمهای هالیوودی زیاد دیدهایم؛ اما با همین سکانس و در چند دقیقه ابتدایی فیلم، مخاطب در جریان کامل فضا قرار میگیرد و متوجه میشود که با چه نوع فیلمی طرف است. ده دقیقه اول فیلم، مخاطب را یاد فیلم دوزن، ساخته همین کارگردان میاندازد و با توجه به سکانس فلش فوروارد ابتدایی، منتظر اتفاقی برای شخصیت اصلی فیلم، یعنی ملیحه است. از سوی دیگر، ملی و راههای نرفتهاش، کپی ضعیفی از فیلم قرمز، ساخته فریدون جیرانی است و قرار است دنبالهرو آن فیلم باشد. مردی که عشق سرسامآور وی به همسرش، او را به سر حد جنون کشانده و زنش را اسیر و تبدیل به یک برده ساخته است؛ ولی میلانی به چند نکته توجه نکرده است؛ اول آنکه معضلات خانوادههای امروز با دهه هفتاد از زمین تا آسمان فرق کرده است و جنس چاشنیهای زنآزاری نیز دیگر به شکلی نیست که او در فیلماش به تصویر کشیده است.
فرشته در فیلم دو زن، دختری شهرستانی است که توانایی و اراده رویارویی با مشکلات را ندارد؛ اما ملی چرا آنقدر ساده و احمق است؟ او به اینترنت دسترسی دارد و به قول خودش طرفدار پر و پا قرص سریالهای ترکی است. چنین دختری نمیتواند آنقدر ساده و خوشخیال باشد و بهراحتی فریب مردی را بخورد که از جنس او نیست.
دوم آنکه فیلم میلانی، فیلمی بهشدت جانبدارانه است او به عمد یا ناخواسته، کفه ترازو را به سمت ملی سنگین کرده است؛ دختری که به امید آزادی بیشتر و فرار از خانوادهای متعصب، تن به ازدواج با پسری میدهد که شناخت درستی از او ندارد؛ ولی شخصیتپردازی این کاراکتر اصلی فیلم هم کامل نیست. ملی بارها در طول فیلم از رویاهایش برای یک زندگی مشترک حرف می زند، اما این رؤیاها هرگز در طول فیلم تشریح یا بسط داده نمیشوند. سراسر زندگی مشترک ملی و سیامک، پر از خشونت است؛ اما مگر میشود یک زوج در طول چند سال زندگی مشترک، حتی برای یکبار هم که شده لحظات شیرینی را در کنار یکدیگر تجربه نکنند؟ سیامک بدون هیچ پیش زمینهای، از شب اول ازدواج به ناگاه تغییر میکند. اما چرا؟ درست است سیامک خود یک قربانی از زندگی شکست خورده والدینش است، اما باید رفتارهایی پیش از ازدواج نیز از او سر میزد تا شخصیتاش بهدرستی معرفی شود. ملی از دوگانگی رفتار همسرش رنج میبرد، لیکن هیچگاه این دوگانگی به شکل علنی دیده نمیشود و همین عدم نمایش، باعث مبهمماندن کاراکتر سیامک در طول فیلم میشود. ما در سراسر فیلم، فقط با یک بعد از شخصیت سیامک مواجه هستیم و دوگانگی رفتارش برایمان باورپذیر نیست. خانواده سیامک هم خانوادهای عجیب و منفور شده است که دلیل اصلی رفتار سیامک معرفی میشوند. بهطبع باید از این خانواده، حقایق بیشتری برملا میشد؛ اما شناخت مخاطب از آنان تنها از طریق تکرار موضوعهایی است که به دیالوگ گره خورده است.
**در ملی و راههای نرفتهاش، همه مردها، متعصب و بیمارند یا فاقد هویت انسانی؛ به جز مشاور که تنها به شنیدن صدایش از پشت تلفن بسنده میشود و برادر کوچکتر ملی که نقش چندانی ندارد و تنها به عنوان کاتالیزور حضور دارد. اما آیا در واقع هم در چنین جامعهای زندگی میکنیم؟ جامعهای که در آن همه مردان بیمار و متعصب هستند؟
همه افراد خانواده ملی نیز در حد یک تیپ باقی ماندهاند و هیچکدام شخصیتپردازی درستی ندارند. پدری که چندان ارادهای در مقابل پسر بزرگش ندارد، برادری که بهشدت و بیسبب، متعصب است و مادری که به شکلی اغراقآمیز و نمایشی، فقط سریالهای ترکی را دنبال میکند. برای همین، تغییر و متحول شدن یکباره برادر در سکانس پایانی فیلم، باورپذیر نیست.
قرار است با چند دیالوگ متوجه شویم که قصه در طول چند سال روایت میشود؛ اما چرا هیچ چیز تغییر نمیکند؟ حتی مدل موی بازیگران و لباسهای آنان هم همان است که در ابتدای فیلم دیدهایم؛ شاید تغییر رنگ موی کاراکترهای زن یا مدل موی مردان قصه یا پیرتر شدنشان میتوانست این گذشت زمان و روایت داستان را در طول چند سال، باورپذیر کند.
ملی و راههای نرفتهاش، در کارنامه میلانی نه تنها قدمی رو به جلو نیست که شاید یک عقبگرد اساسی تلقی شود؛ چه از نظر فیلمنامه و از منظر کارگردانی. باید گفت ملی و راههای نرفتهاش، همچنان در دهه هفتاد گیر کرده است و دست و پا می زند و این برای مخاطبی که در دهه نود زندگی میکند، چندان خوشایند نیست.
نویسنده : پونه خامین
نقد فیلم ملی و راه های نرفته اش + تیزر