روانشناسی
افسردگی در کودکان را جدی بگیرید.
افسردگی در کودکان را جدی بگیرید.
آیا کودکان هم افسرده میشوند؟ چرا کودکان افسرده میشوند؟
بیماری افسردگی بیماری همهگیر و جهانی است؛ درست بهاندازه سرماخوردگی. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که «کودکان نیز افسرده میشوند»
روان کودک بر «تخیل» استوار است و «تخیل» جز از فضای حاکم بر زندگی کودک، از جایی دیگر بهدست نمیآید. حال اگر کودکی از ابتدای تولد درمعرض یک فضای نامطلوب و پراز کموکاست قرار گیرد، طبیعی است که با تخیلاتی از این دست دمخور میشود و چون تخیلات واهی او را فراگیرد، روان او بهتدریج در معرض کشوقوسهای آزاردهنده قرار میگیرد و پس از مدتی «افسردگی» و «ناامیدی» به سراغش میآیند. همین افسردگیهای کودکانه است که در دوران جوانی و بزرگسالی،منجربه شکلگیری «اختلالات روانی» در فرد میشود.در این میان نقش رسانههای جمعی و فردی بسیار با اهمیت است؛ زیرا کودک در فضایی از اطلاعاتی که رسانهها میپراکنند، بهدنیا میآید و سپس بهواسطه نوع برخورد و نگاه پدر و مادرش با دنیای ارتباطی- اطلاعاتی و مجازی به تخیلاتی دست مییابد؛ تخیلاتی که اگر درست دقت کنیم ریشه و زادگاهش همان مواردی است که رسانهها سعی در پراکنش آنها دارند و از همین جاست که باید خیلی مواظب ارتباطات مجازی و حقیقی خود در محیط آموزشی و پرورشی خانه باشیم و سپس این مواظبت را به محیطهای پیرامونی دیگر و ازجمله محیطهای آموزشی- آموزشگاهی نیز تسری دهیم؛ ضمن آنکه به این نکته توجه داشته باشیم که «کنترل و نظارت محترمانه و معقولانه» بههیچ عنوان بهمعنای ایجاد فضای «منفیاندیشی، بسته و تار عنکبوتگرفته» نیست؛ بلکه هدف این است که چون فضای حاکم بر فرآیند رشد کودک حتما تحت تاثیر فضاهای ارتباطی، اجتماعی و مجازی حاکم بر کلیت جامعه قرار دارد و آن فضاها بهلحاظ ماهیت و وسعت بدآموزیها، ایدهآلپروریهای خاص خود را نیز بههمراه دارد، باید با درایت و حوصله مورد توجه و دقت باشد.
متاسفانه مراجع و مراکز تخیلپروری کودک بهصورت کاملا ظریف و تخصصی، در قالب عکسها، فیلمها، کارتونها، داستانها و… خود را به دنیای درون کودک میکشانند و با تاثیرگذاری جدی بر آن، تمامی علایق و سلایقش را تحتالشعاع قرار داده و پس از مدتی دیگر، اندیشهاش را نیز جهت میدهند. نکتهای که همه باید مورد توجه قرار دهند اینکه این مراکز و مراجع که بسیار هم زیبا و دلفریب هستند،
سه محور یا سه بعد اصلی را در کارهایشان مدنظر قرار داده و میدهند:
1- تخریب و تاثیرگذاری در ابعاد مسائل جنسی و بهتدریج بیبندوباری؛
2- تخریب و تاثیرگذاری در ابعاد و مسائل پرخاشگرانه و خشونتی و حتی خیانت؛
3- و نهایتا تخریب شخصیتی و کشاندن فرد بهسمت دروغگویی، بیصداقتی و بیهویتی.