فرهنگ و هنر

گفتگو با پژمان جمشیدی

پژمان جمشیدی ستاره ای در بازیگری

شاید یک روزی بسیار دور از ذهن بود که پژمان جمشیدی را یک بازیگر خوب بدانیم چه برسد به اینکه ستاره ای در عالم بازیگری شود. ولی بالاخره روحیه ورزشکاری حرفه ای و نظم و پشتکار کار خود را کرد و پژمان جمشیدی توانست در بازیگری هم مثل فوتبال موفق شود. عید سال 96 نقطه عطفی در کارنامه کاری این بازیگر جوان است. فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» در فروش گوی سبقت را از رقبا ربود و سریال «دیوار به دیوار» از پر بیننده ترین و موفق ترین سریال های سال های اخیر تلویزیون شد. در حالیکه هنوز فیلمبرداری سریال «دیوار به دیوار» ادامه دارد و همینطور تئاتر «پپرونی برای دیکتاتور» با بازی پژمان جمشیدی هر شب به روی صحنه می رود توانستیم در لابه لای این همه کار و گرفتاری وقتی از پژمان جمشیدی بگیریم و گپ و گفتی اختصاصی برای مخاطبان «زندگی سالم» با این بازیگر خوش آتیه داشته باشیم:

امسال هم سال بد برایت بوده و هم سال خوب. در زندگى شخصى غم عمیقى را تجربه کردید اما در زندگى کارى بیشترین موفقیت ها را داشتید. سال ٩۵ را چطور ارزیابى مى کنید؟
همانطور که شما هم اشاره کردید سال 95 از لحاظ کاری برایم فوق العاده بود ولی بدترین اتفاقی هم که در زندگی ام می توانست برایم بی افتد افتاد و آن فوت مادرم بود. البته به قول قدیمی ها مرگ حق است و درد ناگزیری است که همه ما به نوعی تجربه اش می کنیم. نمی دانم شاید اتفاقات بدتری هم بتواند بیفتد، اما برای من از دست دادن مادرم واقعا بدترین اتفاق زندگی ام تا امروز بوده است. خیلی تلخ بود، خیلی. سال بدی بود. 16 مرداد 95 بدترین روز تاریخ زندگی ام خواهد بود. اما بر عکس زندگی شخصی ام در کار سال موفقی را تجربه کردم. توانستم انتخاب های خوبی را داشته باشم. البته برای انتخاب هایی که انجام می دهم خیلی تمرکز می کنم و سعی می کنم آن انتخاب هایی را داشته باشم که شانس بیشتری برای دیده شدن و موفقیت داشته باشند. خدا را شکر می کنم آن احتمال هایی که دادم به واقعیت بدل شد . استقبال از «خوب، بد، جلف» و «دیوار به دیوار» حتی فراتر از انتظار و توقعی بودند که داشتم و از این لحاظ سال بسیار خوبی برایم بود.

فوت مادر پژمان جمشیدی

امروز کجاى بازیگرى ایران ایستادید و برنامه تان براى آینده چیست؟
خیلی به اینکه کجای بازیگری ایران ایستادم فکر نمی کنم چون من معمولا از مقایسه خوشم نمی آید. البته بالاخره هر چیزی سقفی و معیار و ملاکی دارد که می توان نسبت به آن سنجید که در کجا ایستاده ای. ولی بنده تا به امروز فقط تلاش کردم که بهتر بشوم و چیزهای بیشتری یاد بگیرم. نمی خواهم درباره اینکه کجای بازیگری هستم صحبت کنم و فقط دوست دارم همین راهی را که پیش گرفتم ادامه بدهم. امیدوارم بتوانم بعد از این هم در کارهایی باشم که مورد اقبال مردم قرار می گیرد و دوستش دارم. اگر هم کمدی هستند کمدی های به جا و درست و در خور مخاطب هستند.

تا امروز هر کار هیتى در بازى داشتید، مثل سریال «پژمان» و فیلم «خوب، بد، جلف»، همچنان از سرمایه پژمان جمشیدى بودن استفاده کردید. با سریال دیوار به دیوار این مرز را رد کردید. کى قرار است مرز بازى طنز را رد کنید و نقش هاى جدى را تجربه کنید؟
البته پژمان جمشیدی که من نقشش را بازی می کنم از خود من خیلی فاصله دارد و در واقع من نیست. این را خود شما که سال ها است من را می شناسید می توانید شهادت بدهید. همینطور به نظر من پژمان سریال «پژمان» با پژمان فیلم «خوب، بد، جلف» تفاوت های آشکاری داشت. همچنین من در تئاتر نقش های بسیار متفاوت از جمله نقش های جدی بازی کردم و اینطور نیست که تجربه کار جدی را نداشته باشم. اما از این جهت حق با شما است که سریال «دیوار به دیوار» مهم ترین نقش من در تلویزیون بوده است که بدون نام پژمان بازی کردم. در مورد اینکه طنز باید بازی کنم یا نکنم یا خودم چی دوست دارم خب باید بگویم من نقش هایی را دوست دارم که شیرین باشد و مردم دوست شان داشته باشند. ما فیلم های اجتماعی هم داریم که مضمون فیلم تلخ و تامل برانگیز و جدی است اما نقش ها شیرین و نرم هستند. مثل بعضی کارهای آقای کاهانی که ابسورد هستند. من اینجور نقش ها را دوست دارم. نقش هایی که حتی ممکن است کاراکترها معتاد، خلافکار یا فقیر باشند اما شیرین و نرم هستند و به دل مردم می نشینند. این نقش ها را به کار جدی و درام ترجیح می دهم اما باز هم بستگی دارد چه پیشنهادهایی داشته باشم و نمی توانم آینده را پیش بینی کنم. شاید هم نقش جدی را تجربه کردم و اتفاق خوبی هم برایم رقم خورد.

خوب، بد ، جلف

همکاریت با سریال دیوار به دیوار سامان مقدم چطور شکل گرفت؟
در مورد کار سامان مقدم، آقای علیرضا شمس که در فیلم «پنجاه کیلو آلبالو» با هم کار کرده بودیم با من تماس گرفت و خوب می دانستم کاری که علیرضا در آن باشد کار خوبی است. البته اول گفتم من تلویزیون کار نمی کنم اما با خودم فکر کردم علیرضا شمس تو تلویزیون چه می کند. بعد که اسم آقای مقدم و کست را آورد من فکر کردم حضور این ترکیب در تلویزیون شوخی است. فکر کردم قطعا اینها انتخاب های اول شان هستند که در حد رایزنی و احتمال است و اصلا فکر نمی کردم شدنی باشد. بعد که برای امضاء قرارداد رفتم دیدم خانم تیموریان و خانم خیراندیش و آقای آئیش و دوستان دارند دورخوانی می کنند. آنجا فهمیدم که کار جدی است. آن موقع دو تا قرارداد فیلم داشتم که یکی را لغو کردم و دیگری هم که کار آقای امینی بود نقشم را کوتاه کردند که به کار «دیوار به دیوار» برسم. یعنی در واقع در آن کار نقش اصلی بودم که به خاطر این سریال نقش کوتاه تری را به جای آن انتخاب کردم که به کار آقای مقدم برسم. آقای مقدم هم خیلی اصرار داشتند که من حتما باشم و من خودم هم خیلی دوست داشتم که باشم. اعتماد کردم و آمدم چون آقای مقدم و کارهایشان را می شناختم و می دانستم که کار کوچک نخواهند کرد. به اعتقاد من «دیوار به دیوار» از استانداردهای تلویزیون ما بالاتر است و بسیار کار خوبی است. یک کمدی درست است درباره یکسری خانواده ای که وقتی نمی بینم شان دل مان برای شان تنگ می شود. حداقل برای من اینطوری است.

دیوار به دیوار

زندگی سالم: زندگى باطرفدارها چطوره؟ خیلى طرفدارهاى سفت و سختى دارى. براى افزایش هوادارات چه برنامه هایى دارى ؟
در مورد طرفدارانم بعضی ها فکر می کنند من خیلی در قید و بند این داستان ها هستم اما من فقط شرمنده این عزیزان هستم که اینطوری از من حمایت می کنند و دوستم دارند. هر سن و سالی هم باشند برای من مهم نیست. خیلی از این دوستان که سن کمی دارند من می دانم که روی آدم های بزرگی می شوند. اینکه خیلی از این بچه ها با من تئاتر شناختند و تئاتربین شدند برای من افتخار بزرگی است. از حمایت ها خوشحالم و خدا را شکر می کنم و سعی می کنم به خودم قره نشوم چون نمی دانم فردا دوباره می توانم این موقعیت داشته باشم یا نه. فقط امیدوارم روزی بتوانم همه این الطافی که به من شده جبران کنم. همه اینها برای من خوشایند است هر چند می دانم ممکن است روزی هم این الطاف نباشد. بابت شان خوشحالم اما همه دنیا هم برایم نیست.

زندگی سالم: سال ٩۶ تصمیم به ازدواج ندارید؟ این یکى از مهم ترین سئوال هایى است که طرفداراتون همیشه مى پرسند.
ببین من هیچ وقت برای ازدواج تصمیمی نداشتم و ندارم و به نظرم یک اتفاقی است که خودش باید بی افتد واقعا نمی شود برای ازدواج زمانی تعیین کرد. باید عشق به وجود بیاید فردی را پیدا کنی که دوست داشته باشی و علاقه مند باشی با او زندگی کنی و این چیز کمی نیست که بخواهی بخشی از زندگی ات را با یک نفر تقسیم کنی. بنابراین نمی توانم از الان به آن فکر کنم و زمان بندی خاصی برایش داشته باشم و الان برایش تصمیمی ندارم.

بهترین و بدترین اتفاق سال ٩۵ برایت چى بوده؟
بدترین اتفاق که گفتم در گذشت مادرم بود که نه امسال بلکه تا همیشه بدترین اتفاق زندگی ام است. بهترین اتفاق هم همین نوروز پر و پیمانی بود که داشتم. اکران و استقبال از «خوب، بد، جلف» و پخش «دیوار به دیوار» و اجرای مجدد نمایش «پپرونی برای دیکتاتور» هر کدام برای من طعم شیرین و دوست داشتنی خودشان را داشتند. خدا را شکر از هر سه کار استقبال خیلی خوبی هم شده است.

فوتبالیست بودید یک روز بازنشست شدید و بازیگر شدید. ممکن است یک روز هم از بازیگرى باز نشست بشوى و سراغ شغل دیگرى بروید؟
همیشه منتظر تمام شدن همه چیز هستم بازیگری هم ممکن است روزی تمام شود. نمی دانم دنبال شغل خاصی بعد از آن بروم یا نه. فکر کنم اینقدر دیگر در زندگی ام تلاش کردم که اگر یک روزی از بازیگری بازنشست شدم دیگر بیشتر وقتم برای خودم بگذرانم. دوست دارم آدم های مختلف را ببینم. خیلی چیزها در زندگی ام است که من هنوز ندیدم و نیاز دارم ببینم. می خواهم این مرزها را رد کنم. دوست دارم بدانم تکلیف آدم ها با زندگی شان چیست. مردم طبقات مختلف بشناسم. روشنفکرها کیا هستند. متوسط ها را چه آدم هایی تشکیل می دهند. کیا آدم های خوبی هستند. کیا آدم های بدی هستند. هنوز خیلی نمی دانم و گنگ هستم و به نظرم باید هنوز خیلی چیزها را یاد بگیرم. شاید زمان قابل توجهی را برای سفر بگذارم.

پژمان جمشیدی در فوتبال

آدم بلندپروازى هستى. ممکن پشت دوربین ببینیمت؟
آدم بلندپروازی که به خصوص در کار هستم. نمی دانم روزی پشت دوربین بودن را تجربه خواهم کرد یا نه. ولی الان بدون اینکه کارگردان ها بدانند من دارم کلاس مجانی پیش شان می گذرانم و سعی می کنم تا آنجا که ممکن است بیشتر یاد بگیرم. بله، چرا که نه. به خصوص تئاتر را خیلی دوست دارم و سعی می کنم خیلی یاد بگیرم تا اگر یک روزی خواستم این تجربه را داشته باشم از راه درست آن وارد بشوم. هنوز البته تصمیم جدی برای کارگردانی ندارم ولی علاقه زیادی به آن دارم.

هنوز هم نظم به نظرت مهم ترین عامل موفقیت است؟ و خودت چقدر منظم هستى؟
نظم به نظرم مهم ترین عامل موفقیت علاوه بر اعتقاد است و من آدم منظمی هستم. من هر روز می دانم که فردا چه می خواهم بکنم و برای هر روزم برنامه دارم. ندانم مثل گربه ای که سبیلش را زدند کج راه می روم باید حتما بدانم برنامه روزهای آینده ام غیر از برنامه کاری چیست.

نویسنده: ساناز صفائی

نابازیگری پژمان جمشیدی کار دستش داد+تماشاگران به او خندیدند!

نظرپرویز پرستویی در مورد پژمان جمشیدی

دانلود «الهه نازم» با صدای جمشیدی و هدایتی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا