فرهنگ و هنر

نقد فیلم تابستان داغ + تیزر فیلم

تیزر تابستان داغ

 

فیلم سینمایی «تابستان داغ» به کارگردانی ابراهیم ایرج زاد در یک جمله فیلمی شلخته اما پر درد است که مخاطب را در سینما متأثر می‌کند. ایرج زاد پس از ساخت هفت فیلم کوتاه اکنون اولین تجربه سینمایی بلند خود را در ژانر اجتماعی، که این روزها بسیار حوصله سر بر شده است، در کنار بازیگرانی چون پریناز ایزدیار، مینا ساداتی و علی مصفا، به ثبت رسانده است. این فیلم اگر چه شاید در نگاه اول یک سینمای رایج در تاریخ سینمایی کشور باشد اما برخورد راوی با قصه‌ای که سنگ‌ترین دل‌ها را به لرزه می‌اندازد به گونه‌ای است که منطق را در استیصال محض به دست فراموشی می‌سپارد. الگوی روایی فیلم و بعضاً نماها می‌تواند مارا به یاد دیگر آثار موجود در این ژانر اندازد و این یاد آوری خاطرات سینمایی مخرب‌ترین ابژه‌ای است که یک مؤلف می‌تواند از خود به جای بگذارد؛ چرا که خاطره می‌تواند تکرار باشد و تکرار می‌تواند دست خوش فراموشی شود.

*عبور از نقطه شروع

قصه این است: نسرین میان دوراهی قرار گرفته و اتفاقاً می‌تواند در مسیر انتخابی به پیروزی برسد اما وجود یک شخصیت منفعل در فیلم، که معلوم نیست او می‌خواهد نقش قهرمان‌های فیلم‌های هندی را بازی کند یا می‌خواهد یک مرد غریزه جوی بی منطق باشد، نسرین را وادار به انتخاب گزینه‌ای می‌کند که هم برای خود و هم برای فرزندش خطر آفرین است. داستان این این فیلم بیش از آنکه دنبال تعلیق در ساختار سینمایی آن باشد به دنبال اجرای نقش اجتماعی خود است و می‌خواهد با دیلوگ ها و موقعیت‌های حساس برای یک مخاطب ایرانی وی را شکنجه دهد. از سوی دیگری مشخص نیست که این ژانر اجتماعی یک سینمای تلخ است یا یک سینمای کپک زده؛ به این صورت که مؤلف نمی‌داند چگونه باید از این همه سوژه در فیلم استفاده درست کرد که ما به ازای قبلی برای مخاطب نداشته باشد. نقطه‌ای که این داستان برای شروع انتخاب می‌کند کوبنده است اما این شدت از ضربه وارده دست راوی را برای مخاطب رو می‌کند و این داغ تنها، همان داغی است که عطش مخاطب را برای خروج از سالن افزایش می‌دهد.

*و اما دیگر هیچ

ساختار فیلم از بُعد کارشناسی مسلماً به سلیقه کارگردان تغییراتی داشته که می‌توان بر سر چرایی آن تأمل کرد. اول اینکه انگاره زمانی موجود در این فیلم با ترکیب رنگ و مکان همسویی ندارد و دلیل آن می‌تواند بیان احساسات ناشی از واقعه‌ای باشد که رخ داده است. دوم باید به کادر بندی تصویر بردار شک کرد اگرچه سوژه pov را کارگردان مشخص می‌کند اما این تصویر بردار است که باید با خلاقیت خود داستان را برای مخاطب در عمق میدانها پنهان کند. به نظر می‌رسد مؤلف چارچوب سینمایی را رعایت کرده اما آنچه را که مورد باید به عنوان یک ابداع کننده روش تحقیق در محتوا نشان دهد به معرض نمایش نمی‌گذارد. روش تحقیق در سینما در سه پرده انجام می‌شود اما تنها چیزی که در این فیلم وجود ندارد نقطه‌ای به نام عطف است. همه ماجرا هیجانی از جنس خود دارد و این جنسیت محتوا از ساختار قدرت بشتری دارد. البته بعد از فیلم‌هایی چون «هامون»، «ناخدا خورشید» و اخیراً «در دنیای تو ساعت چند است؟»، وجود فرم به معنای واقعی در سینمای ایران دیده نشده حتی جالب است بدانید که فیلم اخیر اصغر فرهادی «فروشنده» پناهگاه جذابیت خود را در شلختگی روایت حفظ می‌کند تا به کارگیری یک ساختار آوانگارد. بنا بر همین موضوع باید اعتراف کرد که جامعه سینمایی ایران بیش از آنکه از فرم و تولید محتوا آگاهی داشته باشند ناقدان چهره‌ای شبه روشن فکر را به خود می‌گیرند. مسلماً در چنین وضعیتی نمی‌توان انتظار وقوع یک رویداد سینمایی محض باشیم. هیچ سخنی برای ادامه بحث فرم در این اثر باقی نماند جز آنکه عشق گمشده‌ای است در میان این هیاهوی داستانی که هرگز دیده نمی‌شود. نسل فردا باید نسبت خودش را با سینمایی که تا به حال تجربه کرده برقرار کند چرا که نسبت تنها چیزی است که انسان را به باورهایش نزدیک می‌کند.

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی

اکران فیلم تابستان داغ

نقد فیلم پریناز بهرام بهرامیان+ تیزر فیلم

نگار آذربایجانی فصل نرگس را میسازد+تیزر فیلم

اکران فیلم سارا و آیدا +تیزر

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا