سینما

نقد سریال افعی تهران | تحلیلی روانشناختی از پیچیدگی ذهن و نقص‌های روایت

سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم با نویسندگی پیمان معادی، در زمستان ۱۴۰۲ به نمایش در آمد و از همان ابتدا با داستانی متفاوت، بین دو مرز جنایت و روانشناسی حرکت کرد. سریالی که می‌خواست فراتر از الگوهای تکراری تلویزیونی باشد و نگاهی درون‌ کاوانه به ذهن انسانی ارائه دهد. اما در همین مسیر پرریسک، نقاط ضعف جدی نیز در طراحی ساختار، کارگردانی و منطق فیلمنامه بر جا گذاشت.

افعی تهران، داستان مردی با ذهن آشفته

در ظاهر، افعی تهران داستان مردی با ذهنی آشفته است؛ آرمان بیانی (پیمان معادی)، منتقد و مدرس سینما که در پی ساخت نخستین فیلمش درباره قاتلی زنجیره‌ای است، قاتلی که قربانیانش کودک‌ آزاران هستند. اما هرقدر سریال پیش می‌رود، مرز میان خالق اثر و سوژه آن در ذهن آرمان محو می‌شود و او در مسیر فروپاشی اخلاقی گام برمی‌دارد. این محور روانشناختی، نقطه قوت بزرگ سریال است. ولی روایت پرنوسان و جزئیات پرتناقض، اجازه نمی‌دهد افعی تهران در حد یک شاهکار درام باقی بماند.

جلوه‌های روانی و شخصیت‌پردازی موفق افعی تهران

نقد سریال افعی تهران

پیمان معادی با هوشمندی، شخصیت آرمان را به‌ گونه‌ای خلق کرده که همزمان قابل درک و نگران‌ کننده باشد. بازی کنترل‌شده‌ی او همراه با حس خفقان، مخاطب را همدل و مشکوک نگه می‌دارد. در کنار او، رابطه پدر و پسری آرمان و بابک (ماهور نعمتی) یکی از عناصر عاطفی کم‌نظیر در سریال‌های ایرانی است. لحظاتی که تلخی گذشته و تلاش برای جبران آینده در تضاد قرار می‌گیرند، از نقاط درخشان اثر هستند.

فلش‌ بک‌های دوران کودکی آرمان، که خشونت پدرش یاور را بازگو می‌کند، بستر روانی قابل‌ باوری برای اعمال او می‌سازند. بیننده درمی‌یابد که افعی در ذهن او زاده‌ شده نه دشمن عدالت، بلکه محصول زخمی است که هرگز ترمیم نشده است. از این منظر، افعی تهران در شخصیت‌ پردازی کاراکتر اصلی عملکردی کم‌نظیر دارد.

کارگردانی و تأکیدهای تصویری هوشمندانه در سریال افعی تهران

نقد سریال افعی تهران

در کارگردانی نیز سامان مقدم در برخی لحظات درخشیده است. نماهای متعددی از شهر و آدم‌های ناشناس در میان سکانس‌ها، در نگاه اول صرفاً تصاویری انتقالی به‌نظر می‌رسند، اما در واقع نقش مفهومی دارند: تأکید بر این ایده که آسیب‌هایی مانند کودک‌آزاری فقط در گذشته آرمان خلاصه نمی‌شوند، بلکه در لایه‌های پنهان جامعه جریان دارند. این نگاه گسترده، موضوع سریال را از سطح شخصی به معضلی جمعی ارتقا می‌دهد.

به‌ ویژه در قسمت دوازدهم، استفاده از جلوه «سرگیجه» در نماهای هوایی الهام‌ گرفته از تکنیک آلفرد هیچکاک، نشانه‌ای از اضطراب درونی آرمان است که در فرم بصری نمود می‌یابد. چنین جزئیات زیبایی‌ شناختی در کنار طراحی صحنه‌های شهری خاکستری و نورپردازی سرد، به القای حس خفگی کمک کرده‌اند.

بازی‌ها و جلوه‌های انسانی سریال افعی تهران

بازی‌ها و جلوه‌های انسانی سریال افعی تهران

سحر دولتشاهی در نقش تراپیست، در نیمه دوم سریال بالاخره از حالت منفعل اولیه خارج می‌شود. سکانس تراپی در قسمت دهم با حرکات دایره‌ای دوربین و اعترافات شخصی مژگان، نقطه تغییری در ریتم و لحن سریال است. اینجا برای نخستین بار، رشته احساسات میان او و آرمان از حد جلسه مشاوره فراتر می‌رود و به لایه‌ای عاطفی – هرچند پرابهام – تبدیل می‌شود. عملکرد ماهور نعمتی نیز یکی از نقاط قوت اثر محسوب می‌شود. او موفق شده رابطه‌ای طبیعی و تأثیرگذار با پیمان معادی شکل دهد که به باورپذیری نقش پدر و پسر می‌افزاید.

ایرادات ساختاری و ضعف‌های فیلمنامه افعی تهران

نقاط ضعف سریال افعی تهران

در کنار نقاط قوت، افعی تهران کاستی‌های قابل‌ توجهی دارد که مانع از تبدیل شدنش به درامی بی‌نقص می‌شوند. این ضعف‌ها در دو بخش اصلی قابل بررسی‌اند: مشکلات روایی و ضعف‌های منطقی.

۱. ریتم ناهماهنگ و روایت ناپیوسته

در نیمه دوم سریال، ضرب‌آهنگ رویدادها از انسجام اولیه خارج می‌شود. برخی خطوط فرعی مانند زندگی الهه (آزاده صمدی)، موقعیت کاری آرمان یا ارتباط او با اطرافیان، بدون فرجام رها می‌شوند. در نتیجه، با وجود سیزده قسمت روایت، در پایان احساس می‌شود که مسیر داستانی به‌ جای اوج گرفتن، در حلقه‌ای تکراری درجا می‌زند.

۲. نقص در منطق روایی

نمونه روشن این مشکل، صحنه بازجویی آرمان است. در حالی‌ که قاتلی زنجیره‌ای در حال فعالیت است، بازجویی او توسط شخصیت سروش صحت بیش از حد ساده و غیرمنطقی جلوه می‌کند. چنین موقعیتی در واقعیت با حساسیت امنیتی بیشتری دنبال می‌شود. با این حال آرمان به‌ سادگی رها می‌شود و هیچ پیامدی در پی ندارد. تکرار این اتفاق، از میزان باورپذیری فیلمنامه می‌کاهد.

۳. عدم انسجام در روابط شخصی

رابطه میان مژگان و آرمان نیز از نظر منطق احساسی و روایت دچار نوسان است. تغییر ناگهانی رفتار مژگان پس از جلسه تراپی و تصمیم او به قطع ارتباط، بدون بسترسازی کافی نمایش داده می‌شود. از سوی دیگر، سکانس‌های بعدی از روابط آن‌ها (به ویژه مکالمه نهایی در بیمارستان) چنان اغراق‌آمیز و احساسی‌اند که با فضای سرد و عقلانی باقی سریال هم‌خوانی ندارند.

۴. ضعف در شخصیت‌پردازی فرعی‌ها

شخصیت‌هایی چون مونا، یاور (پدر آرمان)، شهریار و حتی الهه، به‌ شدت ناپخته و صرفاً ابزاری باقی می‌مانند. هرکدام از آن‌ها کارکردی مقطعی در سیر داستان دارند اما عمق روانی یا تحول دراماتیک پیدا نمی‌کنند. این امر باعث می‌شود حجم زیادی از دیالوگ‌ها صرف بیان اطلاعات شود، نه خلق رابطه‌ای واقعی میان کاراکترها.

۵. پایان عجولانه و پرسش‌های بی‌پاسخ

بزرگ‌ترین ضربه به سریال، در دو قسمت پایانی رخ می‌دهد. افشای هویت آرمان به عنوان افعی تهران، گرچه غافلگیر‌ کننده است، اما فاقد زمینه‌سازی کافی است. فیلمنامه پاسخ روشنی برای «چرایی» این افشا ندارد.
چرا آرمان در انتها مادرش را می‌بخشد؟ چه تحول روحی در او رخ داده؟ چرا مژگان ناگهان به پرونده پزشکی مادر او دست می‌یابد؟ هیچ‌یک از این سؤالات پاسخ منطقی نمی‌گیرند و پایان سریال را شتاب‌زده جلوه می‌دهند.

همچنین، برخی بخش‌ها مانند «کلینیک خواب» کاملاً زائد به نظر می‌رسند و در پیشبرد یا تحلیل روانی کاراکتر نقشی ایفا نمی‌کنند. همین ضعف در مدیریت اطلاعات باعث می‌شود که افعی تهران، در نقطه اوج خود از انسجام تهی شود.

۶. تدوین و کاهش طول سریال

گزارش‌ها نشان می‌دادند که افعی تهران قرار بود در ۲۰ قسمت پخش شود اما در نسخه نهایی به ۱۴ قسمت تقلیل یافت. این حذف بخش‌هایی از روایت، احتمالاً باعث از بین رفتن پیوندهای ضروری میان داستان‌های فرعی و پاسخ برخی پرسش‌ها شده است. به همین دلیل بخش پایانی اثر، بیشتر از آنکه نقطه پایان باشد، شبیه قطع ناگهانی در میانه مسیر است.

نتیجه‌گیری نهایی | درامی پرجسارت با لغزش‌های جدی

در مجموع، نقد سریال افعی تهران نشان می‌دهد که این اثر تلاشی قابل احترام برای ورود به حوزه روانکاوی و درام شخصیت‌محور است. پیمان معادی در خلق آرمان بیانی، شخصیتی چندلایه و تأثیرگذار را ارائه داده که در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود. با این حال، ضعف در انسجام فیلمنامه، افت ریتم و پایان ناتمام، مانع از تبدیل این سریال به اثری ماندگار و کامل شده است.

افعی تهران میان واقعیت بیرونی و ذهن مضطرب قهرمانش گرفتار است؛ تصویری از جامعه‌ای که فرزندان آسیب‌دیده دیروز، قربانیان یا مجرمان امروز آن‌اند. اثری جسورانه اما ناقص که اگر با بازنویسی دقیق‌تر و فصل دوم ادامه می‌یافت، می‌توانست به یکی از بهترین سریال‌های سال‌های اخیر ایران بدل شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا