سینما

نقد و بررسی سریال آکتور، روایتی میان واقعیت و نمایش

نیما جاویدی با سریال آکتور بار دیگر نشان داد دغدغه‌ی قصه‌ گویی دارد و برای مخاطب احترام قائل است. او با رویکردی آرام و دقیق، اثری خلق کرده که هم از نظر فرم و هم از نظر محتوا، نسبت به استانداردهای معمول شبکه نمایش خانگی، سطحی بالاتر دارد. کارگردان در این مجموعه به سراغ مفهومی چندلایه رفته که در ظاهر درباره‌ی بازیگران و تئاتر است، اما در لایه‌های درونی‌ترش، روایتگر زندگی دروغ‌ها، نقش‌ها و واقعیات پنهان انسان‌هاست.

روایت چندلایه و تعلیق دراماتیک آکتور

روایت چند لایه سریال آکتور

داستان سریال آکتور از همان قسمت نخست با ضرباهنگی قوی شروع می‌شود؛ اما در اپیزودهای میانی برای پی‌ریزی بستر روایی خود، از این شدت فاصله می‌گیرد. با وجود این، ریتم کند در بخش‌هایی به نوعی انتخاب آگاهانه برای شکل‌دهی به راز و رمزهاست. جاویدی در روایت خود عجله‌ای ندارد و تلاش می‌کند تمام عناصر به ‌ظاهر جزئی را در ادامه‌ی داستان به کار گیرد؛ درست مانند قطعات یک پازل که تدریجی کنار هم می‌نشینند. نتیجه‌ی این دقت، داستانی پلیسی-دراماتیک است که تعلیقش از جنس موقعیت و بازی ذهنی است نه صرفاً اکشن یا اتفاق.

پیوند تئاتر و سینما در بطن داستان سریال آکتور

پیوند تئاتر و سینما در سریال آکتور

از نکات برجسته‌ی سریال آکتور، ادای دین جاویدی به تئاتر است. از میزانسن‌های دقیق و گریم‌های حرفه‌ای تا طراحی صحنه‌هایی که حال ‌و هوای نمایشی دارند، همگی نشان می‌دهند علاقه‌ی او به تئاتر به عنصر هویتی اثر تبدیل شده است. بازی در نقش‌های درونی‌تر شخصیت‌ها، خود بدل به نوعی تمرین بازیگری در دل یک روایت تلویزیونی شده است. سه بازیگر اصلی، نوید محمدزاده، احمد مهرانفر و هستی مهدوی‌فر، با انعطاف و تسلطی خیره ‌کننده، میان نقش واقعی و «نقش در نقش» نوسان دارند. در این میان، مهرانفر در یکی از بهترین حضورهای جدی‌اش توانسته فراتر از انتظارات ظاهر شود و گاه حتی از هم‌بازیان خود پیشی بگیرد.

فیلمنامه؛ میان قوت و ضعف آکتور

فیلمنامه آکتور

در برابر این موفقیت‌ها، ضعف‌هایی نیز در فیلمنامه و ریتم مشهود است. تمرکز بیش از حد بر خرده ‌پیرنگ‌ها باعث شده تا داستان اصلی گاهی در سایه قرار گیرد. این خرده روایت‌ها اگرچه متعدد و متنوع‌اند، اما بعضاً عمق دراماتیکی کافی ندارند. دیالوگ‌ها نیز در بخش‌هایی از بار احساسی یا زیبایی‌ شناسی لازم بی‌بهره‌اند؛ لحنی یکنواخت دارند و تمایز گفتاری شخصیت‌ها به ‌درستی شکل نمی‌گیرد. با این حال، سلیقه‌ی بصری و چیدمان صحنه‌ها تا حدی این ضعف را جبران می‌کند و تنش تصویری را حفظ می‌نماید.

کارگردانی، ریتم و جزئی‌نگری تصویری آکتور

کارگردانی سریال آکتور

کارگردانی جاویدی در سریال آکتور نماد وسواس و دقت او در فرم تصویر است. از دکوپاژهای پرزحمت تا انتخاب بازیگران فرعی و طراحی صحنه‌های پیچیده، همه از ذهنی مهندسی ‌شده خبر می‌دهد. اگرچه همین کمال‌ گرایی گاه باعث سنگینی ساختار شده و ریتم تدوین را کند کرده است، اما انسجام بصری و یکدستی رنگ‌ها و نورها، کیفیتی کم‌نظیر در میان آثار مشابه ایجاد کرده است. همکاری مرتضی نجفی در فیلمبرداری با استفاده از ترکیب ‌بندی‌های دقیق و نورهای طبیعی، جلوه‌ای چشم ‌نواز به اثر داده؛ هرچند گاهی افراط در بهره‌گیری از منابع نوری مصنوعی موجب اغراق تصویری می‌شود.

فیلمبرداری، موسیقی و هارمونی بصری

موسیقی متن رامین کوشا نقطه تعادل بین حس و شنیدن را برقرار می‌کند. موسیقی حضور دارد اما فریاد نمی‌زند و توانسته با حفظ هارمونی، بر لحظات احساسی بیفزاید. در نتیجه، اگرچه سریال آکتور در جذب گسترده مخاطب آن‌گونه که انتظار می‌رفت عمل نکرد، اما از منظر تکنیکی، زیبایی ‌شناسی و پرداخت جزئیات، الگویی ارزشمند برای سریال‌سازی ایرانی محسوب می‌شود.

جمع‌بندی: آکتور، گامی رو به جلو در سریال‌سازی ایران

در مجموع، سریال آکتور اثری است میان تجربه و جسارت، میان نمایش و واقعیت. جاویدی با وجود کاستی‌هایی در فیلمنامه و ریتم، نشان داده می‌تواند استانداردهای روایت تصویری در شبکه نمایش خانگی را ارتقا دهد. آکتور بیش از آنکه صرفاً یک مجموعه سرگرم‌ کننده باشد، تمرینی است برای بازی در نقش‌ها و نگریستن در آینه‌های تو‌در‌تو، جایی که مرز میان دروغ و حقیقت، تنها یک پلان فاصله دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
معامله با ارز خارجی در ایران قانونی است؟ گول قرص‌های لاغری را نخورید!