فرهنگ و هنر

نقد بیگانه آلبر کامو

داستان بیگانه آلبر کامو

آلبر کامو، عمو آلبر دل‌های رنج‌دیده‌ای است که از ترس خودکشی دست به تنهایی می‌زنند. خوشبخت‌ مردن نیز کتابی است در همین راستا؛ اما با خلاقیت و تخیلی که از کامو سراغ داریم مطمئناً خواننده با یک‌بار مطالعه آن را درک نمی‌کند. شخصیت «مرسو» یکی از شخصیت‌های دوست‌داشتنی کامو و بیگانه با همه تفکرات دیگر نویسندگان است که وی با خلق این شخصیت توانست جایگاه خود را در ادبیات به‌ثبات رساند.

خوشبخت مردن

خوشبخت‌ مردن قصه مردی است که هم دیگران را می‌کشد و هم خود را؛ اما در این قتل‌عام نفسانی پی به وجود ظاهری هیچ فریبنده‌ای ازجمله احساسات خود نمی‌برد و این غم‌انگیزترین جمله‌ای است که می‌توان در توصیف یک شخص ایراد کرد. داستان از آنجایی شروع می‌شود که قرار است ما با یک طرح فلسفی و یک نظریه‌ای مترادف مواجه شویم؛ به‌همین‌منظور نویسنده با آگاهی کامل از آنچه پنداشته است شخصیت را در چالش‌های روانی پرفرازونشیب قرار می‌دهد؛ به‌عنوان‌مثال، هنگامی که مرسو به زبان بیگانه‌ای درخواست اقامت در هتل را از شخص دیگری می‌کند، این درخواست برای خواننده به همان اندازه عجیب است که افتادن سیبی از درخت و مصرف آن.

ارتباط مرسو با جامعه

ارتباطی که مرسو در آن هتل با جامعه‌ای جدید که خود برای خود درنظر گرفته برقرار می‌کند، یک ارتباط چندمنظوره نیست؛ تنها یک ارتباط یک‌طرفه خودخواهانه است که می‌خواهد برای آسیب‌ندیدن از دیگران آن‌ها را در ذهن خود برای همیشه به باد فراموشی بسپارد؛ ازاین‌رو هیچ خواننده‌ای نمی‌داند باید با این اطلاعات و توصیف‌های فرامتنی کامو چه نتیجه‌ای بگیرد و این زیباترین شکل وجودی یک داستان است؛ البته نه اینکه داستان نباید نتیجه‌ای در بر داشته باشد، اما اینجا کامو به‌خوبی نشان می‌دهد که داستان می‌تواند بدون نتیجه‌گیری اما تأثیرگذار بر روح و روان مخاطب ارائه شود. خوشبخت‌مردن، خوشبخت زیستنی است در عالم رؤیا که دور از دسترس نیست.

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی

نقد کتاب سقوط آلبر کامو

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا