فرهنگ و هنر

مقایسه بین فیلم های سینمایی اکران شده (Compare movies)

مقایسه بین فیلم های سینمایی اکران شده (Compare movies)

 

از فروشنده تا آدت نمیکنیم تا سلام بمبئی

سینما ابر رسانه‌ای است که مخاطب را دچار هیجان، استرس، هم‌ذات پنداری و… می‌کند. اما سینما در اصفهان وابسته به تولیدات جامعه‌ای است که هنوز رگ خواب بیننده را پیدا نکرده است. عملکرد پاییزه سینمای اصفهان منحصربه‌فرد و امیدوارکننده بود. منحصربه‌فرد به لحاظ تفاوت در میزان فروش آثار سینمایی و امیدوارکننده ازنظر استقبال کلی از رسانه سینما در اصفهان. درهرحال «آآآدت نمی‌کنیم» به «خشکسالی و دروغ»؛ همچنان به دست‌های «فروشنده» ایمان داریم. سینمایی «آآآدت نمی‌کنیم» با همه تبلیغاتی که در رسانه ملی به خود اختصاص داد، نتوانست استقبال بینندگان اصفهانی را به همراه داشته باشد. این روند نسبتا صعودی در سینما ادامه پیدا کرد تا نوبت به «خشکسالی و دروغ»، فیلم تحریمی حوزه هنری رسید. از آنجایی که جامعه ما همواره افرادی کنجکاو را در خود پرورش می‌دهد، «خشکسالی و دروغ» با فروش چشم‌گیرتری نسبت به دیگر رقبا همراه شد. در این میان فیلم‌هایی مانند «من»، که از تکنیک سینمایی جذابی برخوردار بودند، با استقبال کم‌فروغ اصفهانی‌ها مواجه شدند، چرا که همزمان با اکران فیلم جدید اصغر آقای فرهادی «فروشنده»، روبه‌رو شد. لازم به ذکر است روزهای ابتدایی اکران این فیلم نه‌تنها در اصفهان بلکه در دیگر شهرها خرید بلیت به بازار سیاه گیشه‌ها تبدیل شده بود، اما پس از دو هفته تب «فروشنده» فروکش کرد. اکران‌های پاییزی اصفهان تغییر هویت داد و حال و هوای عاشورایی به خود گرفت که در این بین می‌توان به اکران «هیهات» و انیمیشن «ناسور»  اشاره کرد. این سینما با توجه به هویت رسانه‌ای که به دوش می‌کشید، همچنان پایبند حفظ اصول اخلاقی – دینی خود بود و در جذب مخاطبان چنین نمایشی موفق عمل کرد، البته بحث آکادمیک سینمایی آن همچنان باقی است که در ادامه ریشه‌یابی خواهد شد. «نیمه‌شب اتفاق افتاد» با توجه به اکران ناتمام آن در سینما فلسطین توانست اندک مخاطبان سینمای درام عاشقانه را راضی کند؛ اما هنوز شهروندان اصفهانی منتظر یک اتفاق ابر رسانه‌ای بودند. «سلام بمبئی»، صبح‌به‌خیر بمبئی، شب‌به‌خیر بمبئی..یک اتفاق ابر رسانه‌ای در سینمای ایران بود که تحت تأثیر کاریزمای به‌ظاهر سوپراستارهای موجود در آن قرار گرفت. وقتی سه سینما به‌صورت همزمان یک فیلم را اکران می‌کنند و تماشاگران با ولع رقص و پایکوبی به سینما هجوم می‌آورند، به معنای آن است که مخاطبان ایرانی به‌شدت تشنه سینمایی هستند که حالشان را خوب کند.

فیلم سینمایی «فروشنده»

نه اینکه بخواهم از «فروشنده» دفاع کنم یا چهره منتقدانه به خود بگیرم و «سلام بمبئی» را فیلمی ناچیزی بدانم، اما بحث اصلی من بر سر چرایی به وجود آمدن سطح سلیقه ممتد در میان تماشاگران اصفهانی است. سطح سلیقه ممتد به معنای آن است که تماشاگر همواره با یک هدف به سینما می‌رود و فرقی ندارد آن فیلم اسکار گرفته باشد یا ازنظر هنری یک دستاورد ملی محسوب شود. وقتی مخاطبان سینمای اصفهان به خاطر چهره‌هایی همچون شهاب حسینی، محمدرضا گلزار، دیا میرزا و… به سینما می‌روند، بیانگر آن است که ابزار سرگرمی دیگری را در اصفهان در دسترس نمی‌بینند. سینما در مقیاس هنری خود قائم به ذات متنی است که کارگردان برای ساخت اثر انتخاب می‌کند. تا اینجای بحث، سطح سلیقه کارگردان به مخاطب مربوط نمی‌شود، اما هنگامی که مخاطب به سینما می‌رود باید به سلیقه کارگردان شک کرد. وقتی اثری به عنوان متن برای اجرا انتخاب می‌شود، حتما هدفی پشت آن تصمیم پنهان شده است. حال می‌خواهد این هدف اقتصادی باشد، مانند فیلم «سلام بمبئی» و حال فرهنگی – اجتماعی، مانند فیلم «فروشنده». این اهداف هستند که مخاطب سینمای اصفهان را به سمت مدرنیته سوق می‌دهند. در تعریف سائق‌های اجتماعی یک جامعه آرمانی، اولین ابزاری که به عنوان رسانه مطرح می‌شود سینماست. پس باید این نکته را به سینماگران ایرانی گوشزد کرد که هر حرکت شما بیانگر میزان رشد تفکر اجتماعی جامعه‌ای است که هدفش پیشرفت فرهنگی است. پس در این میان تکلیف آموزش‌های آکادمیک و میز نقدهای منتقدان چه می‌شود؟ وظیفه منتقد، بالا بردن سطح سلیقه مخاطب است. یعنی با سند و مدرک اثبات کند فلان فیلم به ضرر فرهنگ سینمای ایران است و فلان فیلم می‌تواند به پیشرفت فرهنگی در جامعه کمک کند. اما آنچه تاکنون از میز نقد برنامه‌های سینمایی چون هفت دیده‌ام، چیزی جز حمله به آثار ارزشمند و دفاع از آثار ضد ارزشی نبوده. این جمله به معنای مخالفت با حرف مخالف نیست؛ به معنای مخالفت با حرف ناحسابی است که منتقدان موجود در آن با محافظه‌کاری و خودشیفتگی بر زبان می‌آورند. به نظر من برنامه‌های این‌چنینی می‌توانند بهترین معیارهای انتخاب مخاطب برای تماشای فیلم در سینما باشند؛ به شرطی که علم در سطوح بالاتری از شخصیت قرار گیرد.

فیلم سینمایی «سلام بمبئی»

«سلام بمبئی» به همان اندازه که توانایی سرگرمی و جذابیت‌های سینمایی را در خود دارد، می‌تواند نویدبخش سینمایی باشد که برای آینده فرهنگی جامعه خطرناک است. آینده‌ای که به روابط مثلثی، مربعی جوانان و ازهم‌پاشیدگی ستون خانواده‌ها منجر خواهد شد. اما برای اینکه شاهد این آینده سیاه نباشیم، حمله همه جانبه به این آثار، بار تبلیغاتی معکوس برای جامعه به همراه خواهد داشت. در حوزه مقابل آن باید به آثار نسبتا قابل تاملی همچون «من» و «فروشنده» اشاره کرد. «فروشنده» به خودی خود ارتباطی را شکل می‌دهد که مخاطب به اندیشه‌ای درون‌گرایانه هدایت شود و در فیلم «من» با محافظه‌کاری تمام از جامعه‌ای انتقاد می‌شود که تنها شعارهای اخلاقی‌اش را به دوش می‌کشد. شکی نیست که مخاطبان امروزی سینمای اصفهان در هر فصلی که باشند، با هدف تفریح به سینما می‌آیند و به همین ترتیب آثار سینمایی نیز با هدف سرگرمی و ارائه پیام‌های دراماتیک روی پرده نقش می‌بندند. اما این اهداف موجود در سینمای ایران تا چه اندازه به‌درستی بیان می‌شوند و چه میزان تأثیر را روی مخاطب خود دارند، متاسفانه باید بگویم نه «فروشنده» و نه «سلام بمبئی» هیچ کدام تأثیر مثبت یا منفی بر مخاطبان امروزی سینمای ایران نخواهند گذاشت؛ چراکه سینمایی که به ابزار سرگرمی و تفریح جوانان یک جامعه تبدیل شود، دیگر از چارچوب رسانه بودن خود خارج شده و تبدیل به مکانی برای اجتماعات انسانی خواهد شد. این بزرگ‌ترین دغدغه یک فیلم‌ساز ایرانی است که اثری را تولید کند که مخاطب با هیجان زیاد چیپس و پفک را به بغل‌دستی تعارف کند. اما با همه این تفاسیر، آینده همچنان روشن است و نسل فردا منتظر ظهور افرادی چون سعید روستایی و محمدحسین مهدویان است تا سینما را از حالت خلسه خارج کنند. خورشید از آن ماست، تنها یک شعار نیست، بلکه آرمان همه نسل فردایی‌هاست.

نقدی بر فیلم های روی پرده سینما
مقایسه بین فیلم های سینمایی اکران شده (Compare movies)

 

علی رفیعی وردنجانی – دفتر روزنامه نسل فردا

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا