مسعود ده نمکی آقای بی ژِن
مسعود ده نمکی کارگردان سری فیلمهای اخراجیها و رسوایی با حضور در برنامه «فرمول یک» اظهار داشت: با دست خالی هم میشود کار کرد نیاز ژِن آنچنانی نیست. این کارگردان که با فصل اول فیلم اخراجیها مردم را دوباره با سینما آشتی داد، تصمیم گرفته که هر دوسال یک بار فیلم بسازد و به جمع آوری خاطرات خود بپردازد. البته اظهارات این کارگردان در قامت سینمای ایران بیش از آنکه جنبه فرهنگی داشته باشد جنبه سیاسی دارد و ما قصد تخریب و حمله شخصیتی به او را نداریم اما کارگردان باید بر آرمانهای جاودانهاش پایبند و استوار باشد و نباید با مظلوم نمایی توسط شعارهای سیاسی، خود را در دل مخاطبان جا کند.
*قبل از باران
ده نمکی در این برنامه به این نکته جالب توجه اشاره کرد که: هنوز همان نوع لباسی را میپوشد که در گذشته بر تن میکرده است. این جمله به معنای آن است که اندیشه این کارگردان از نظر اجتماعی تغییر نکرده است. خُب پر واضح است که اندیشه در مقیاس هنر همواره در حال تغییر و تحول میباشد و این تحولات هنگامی نتیجه مثبت در پی خواهد داشت که ما به عنوان مخاطب با مرور آثار این کارگردان به یک جهان بینی معبرانه ای نزدیک شویم. تا به حال که چنین نشده و از این به بعد نیز چنین نخواهد شد. مسعود ده نمکی را با اثارش میشناسیم و نه بیشتر پس بنابراین نمیتوان در مورد تفکرات شخصی فرد مذکور اظهار نظر کرد. اما میتوان از آثار به جای مانده از وی به درک موضوعی عمیقتری نزدیک شویم.
*از بهترین تا بدترین
این روزها چهرههای محبوب با گسترش انواع رسانه در فضاهای مجازی و حقیقی میتوانند برای خود کسب و کار فرهنگی تازهای راه اندازند و از برای خود فالوورهای متعددی جذب کنند. نمیتوان با چنین رویدادی مخالفت کرد چرا که پیشرفت تکنولوژی همواره به پیشرفت فرهنگ و هنر خدمت کرده است. به همین دلیل درک و شعور مخاطب را نمیتوان با میزان استقبال از اثری مورد ارزیابی قرار داد. اساسا ارزیابی نیاز به شناخت ریشهها دارد و این شناخت با تحقیق و پژوهش مستمر در حوزه مورد نظر محقق میشود. میتوان بهترین عملکرد سینمایی آقای بی ژن را ایجاد تعادل در روایت اولین فصل از اخراجی بود. این تعادل چه در فرم بصری و چه در انگاره محتوایی به شدت ملموس است. اما بدترین فعالیتی که یک هنرمند میتواند در طول عمر هنری خود انجام دهد جهش ساختاری در لحن روایت خود است؛ پدیدهای که ما از «اخراجیها 2» به بعد به وضوح شاهد آن بودیم؛ جنبش فکری که از ساختار مرزی خود به عنوان مثال فرهنگی به اجتماعی و اعتقادی تغییر جهت دهد دیگر نمیتوان به مولف آن ایمان داشت.
*پس از باران
وی در این برنامه در باره مستند جنجالیاش اظهار کرد: بارها نشستهام و گریه کردهام، آن هم به خاطر نقدهایی که نشریههای انقلابی به «فقر و فحشا» وارد میکردند. متاسفانه جامعه ما اگر با مسئله مخالف باشد تنها وسیلهای که دست میگیرد و دیگران را با آن به سخره میکشد تهدید میکند و از وی در جامعه یک چهره منفور میسازد. همه این بهانهها برای تزریق این مفهوم نمادین در یک جامعه آرمانگرا میباشد که توان شنیدن و تحمل حرف مخالف را نداریم و از آن تاسف بار تر نقدهایی است که بر یک قالب هنری – فرهنگی ایراد میشود بدون داشتن کوچکترین اطلاعاتی در ژانر مربوطه. خصوصیات اندیشه مسعود ده نمکی دارای مولفه های عمیق اجتماعی است که گاهی به افراط در روایت دچار میشود این افراط مخاطب را به اشتباه کشف و شهود در حوزه درام دچار میکند. ما وظیفه داریم که به عنوان یک رسانه همواره از همه آفرینندههای هنری با هر لحن و موضع سیاسی – اجتماعی دفاع کنیم و بدون برقراری تناسبی با مولف هدف وی را دنبال کنیم. امید میرود در این عصر آشفتگی ذهنی نسل فردا بدون جهت گیری نسبت به هنر به درک عمیق نزدیک شود.
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی