فرهنگ و هنر

حسین علیزاده با آلبوم غمنومه فریدون آمد.

معرفی غم نومه فریدون

آلبوم موسیقی «غمنومه فریدون» ساخته حسین علیزاده و پیمان قدیمی روایتی دلنشین از یک رابطه احساسی در قالب داستان به شنونده ارائه می‌کند. در این آلبوم شخصیتی به نام «هیچا» معشوقه پسر جوانی است که بی هیچ آلایشی مخاطب را درگیر ایماژهای روایی می‌کند و زیباترین تصویر از یک ارتباط انسانی را با موسیقی فاخر حسین علیزاده تلفیق کرده است. بازگشت علیزاده به روایت کهن الگوهای داستانی در قالب یک آلبوم موسیقی به هم پیوسته نشانه پایبندی وی به دغدغه‌های پیشین است؛ اما از این تعارف‌ها و تفسیرهای موضوعی که عبور کنیم، باید به حضور چهره‌های محبوبی چون فرهاد اصلانی و صابر ابر در این اثر اشاره کنیم و بنویسیم: استفاده از چهره‌ها صرفا تضمینی برای بازگشت هزینه‌های پروژه است؛ اما در این اثر کارکرد معنایی و روایی در آن به وفور دیده می‌شود.

*غمنومه دلگشا

اگر چه داستان تنها جایی است که آدمی را از پیچش‌های روزمره دور می‌کند و تا حدودی انگیزش حیات را افزایش می‌دهد؛ اما مسئله اساسی این اثر برتری موومان موسیقی بر کلیت داستانی است که روایت محور در نظر گرفته شده. در اولین برخورد با نقاط عطف موجود در متن موسیقی و داستان مولف این گزینه بسیار مهم را از نظر دور کرده که شنونده می‌تواند تصور کند؛ اما نمی‌تواند حکما به درستی نتیجه گیری کند؛ اما اگر همین داستان در قالب یک متن به مخاطب ارائه می‌گردید و موسیقی به طور جداگانه عرضه می‌شد شاید اتفاق جذاب‌تر و جالب‌تری در حوزه موسیقیایی ایران را شاهد بودیم. جدای از هیجانات کاذبی که همواره آثار علیزاده در بازار موسیقی ایران ایجاد می‌کنند باید به جرات نوشت که علیزاده تمام آنچه از موسیقی ایرانی تجربه کرده است را در این آلبوم به کاربرده و همین موضوع نقطه ضعفی است که داستان را چند میزان پایین‌تر از موسیقی روایت می‌کند. اگر چه ماهیتا داستان‌های رمانتیک و عاشقانه بار منفی انرژی خوشایندی دارند؛ اما آنچه در دل این داستان نهادینه شده که به لطف سر سرانگشت‌های علیزاده پدیدار می‌گردد، سینرژی احساسی پایان ناپذیری در برخورد با افکار دنبال کننده است.

*لبخندهای هیچا

اگر تفسیر به مضمون این اثر را به لطف انگاره‌هایی چون موسیقی، شخصیت، حساسیت و لحن روایت عاشقانه بدانیم باید این گونه نوشت که زاویه دید راوی به طور کلی معطوف به شخصیت «هیچا» و ابتدایی‌ترین شکل لبخندهای او است. این نوع دیدگاه می‌تواند در قالب یک نمایشنامه خوب روی صحنه پدیدار شود؛ چرا که در داستان‌هایی که روایت کهن الگوی ادبیات ایران را دنبال می‌کنند، به طور نا خود آگاه موقعیت و مکان در داستان ابژه‌هایی ضد زندگی شهری را خلق می‌کنند؛ البته نه به صراحت انسانی که می‌خواهد دیگری را نقد کند؛ اما به اندازه‌ای فضای روستایی و دهکده‌ای در این موضوع دخالت ایماژی دارد که گویی شهر به مریخی در انتهای کهکشان تبعید شده است. مظلومیت شخصیت فریدون در باب لبخندهای هیچا خلاصه می‌شود و آنجا که داستان آغاز شده است موسیقی همه آنچه را از داستان انتظار می‌رود به سخره می‌گیرد. معجزه موسیقی در انتزاع خالص آن خلاصه می‌شود و معجره ادبیات تصویرسازی و تعلیق است. این دو مولفه یک معادله دومجهوله را در ذهن و ضمیر مخاطب می‌گنجاند. اول اینکه تا چه اندازه انتزاع موسیقی می‌تواند به رویا پردازی فریدون در قبال هیچا کمک کند و دوم اینکه تعلیق ایجاد شده توسط داستان ضربه‌ای به بدنه موسیقیایی آلبوم وارد کرده است یا خیر؟

*پس از باران

فضایی را تصور کنید که از پشت شیشه‌های باران خورده دو معشوقه را می‌بینید که در حال فاصله گرفتن از یکدیگر با غم و اندوه فراوان هستند این فضا کارکرد علیت تصویر سازی را در داستان دارد حال اگر از پشت سر موسیقی محلی بر این فضا اضافه شود دیگر آنچه را که شما به تنهایی می‌پنداشتید از بین می‌رود و این خاصیت موسیقی است که تصویر سازی محیطی را به تخیل ذهنی تبدیل می‌کند. پس نتیجه می‌گیریم که اساس شکل گیری چنین پروژه‌هایی، به طور عام نه صرفا اثری به نام «غمنومه فریدون»، بی ثباتی محض را در ساحت دو هنر غیر قابل تلفیق می‌رساند؛ نکته منفی دیگر آنکه در این اثر ما به عنوان یک مخاطب جدی صداهایی را به عنوان راوی دنبال می‌کنیم که از هر کدام کاراکتری مشخص را در ذهنمان شکل داده است. هرگز نمی‌توان از دو منبع هنری یک پروژه نسبی را ارائه داد و انتظار شکوفایی داشت.

آلبوم موسیقی غمنومه فریدون

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا