فرهنگ و هنر

عباس رزیجی از فیلم دم سرد می گوید.

معرفی عباس رزیجی

عباس رزیجی متولد 1363 اهواز، از کودکی وارد دنیای تئاتر می‌شود. بعد از گرفتن جوایز بیشماری از جشنواره‌های تئاتر کودک؛ در رشته نمایش – در اراک و تهران – تا مقطع ارشد ادامه تحصیل می‌دهد.

در تهران در عرصه‌ی تئاتر حرفه‌ای کار می‌کند و همزمان چند فیلم ویدیویی می‌سازد که فروش خوبی می‌کنند. و در 31 سالگی نخستین فیلم سینمایی خود را به نام ” دم سرد ” درباره‌ی ترنس ها می‌سازد که تاکنون در بیش از پنجاه فستیوال بین المللی به نمایش درآمده است. موضوع فیلم بسیار جنجالی و تازه است. به تازگی هم این فیلم درافتتاحیه جشنواره فیلم سالنتو ایتالیا به نمایش درآمده است.

*موضوع فیلم دم سرد جنجالی است، موانعی هم برای راهتان بوده؟

این فیلم یکی از بهترین تجربه‌هایی است که می‌توانستم در سینما داشته باشم. از روز اول به خودم گفتم فیلمی بساز که حتی یک پلان هم خودت را سانسور نکنی.

فیلم من درباره یک ترنسکشواله و همین ماجرا از اول باعث شد که موانع، خودشان را نشان بدهند. فیلمنامه را سه چهار بار به شورا دادم تا توانستم پروانه ساخت بگیرم. بعدش ماجرای مالی فیلم بود که سرمایه گذارها به دلیل قصه و موضوع می‌ترسیدند وارد پروژه بشوند. بازیگرهایی هم داشتم که اول فیلمنامه را می‌خواندند به به چه چه می‌کردند ولی بعد قرارداد و تمرین و گریم، تو زرد از آب در می‌آمدند. تنها کسی که مثل کوه پشت من و فیلم دم سرد ایستاد حمیدرضا جهانیان تهیه کننده فیلم بود. اول هم به خاطر اعتقادش به موضوع فیلم و ارادتش به عالم شیعه است. یکی از بهترین فیلمهای ایران را با همین موانع ساختیم و فکر کنم فیلم خوبی هم شده که بیشتر از پنجاه فستیوال بین المللی را تجربه کرده و در تمام دنیا نشان دادند.

*برای نوشتن فیلمنامه چقدر مطالعه و پژوهش کردید؟

بیشتر تحقیق میدانی کردم. منابع کمی در ایران هست که درباره تراجنسی ها نوشته شده باشد. کمی اطلاعات اینترنتی هست که کامل هم نمی‌شود به آنها اعتماد کرد. تحقیقم را با پزشک‌های مرتبط با جراحی ترنسها شروع کردم. در آن مرحله چیزی عایدم نشد چون فهمیدم این دکترها فقط عمل جراحی تغییر جنسیت می‌کنند و انگار چیزی از شخصیت شناسی ترنسها نمی‌دانند. بهترین راه برای تحقیق خود ترنسها بودند. به همین دلیل هم هست که الان وقتی ترنسها فیلم را می‌بینند احساس غریبگی با فیلم ندارند. اینقدر دنیای تراجنسی ها قصه‌های خوب و شخصیت‌های خوب داره که اگر تا آخر عمرم هم بخوام درباره آنها بنویسم باز نوشته‌های جدیدی خواهم داشت.

*دلیل ساخت دم سرد و ورودتان به این موضوع چه بوده؟

خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند که ترنسها اصلاً کی هستد. فقط از روی زمزمه‌ای که جامعه به غلط برایشان ساخته تصور “تابو” و حتی نگاه منفی به این قشر از انسانها دارند. این خودش یک تراژدی بزرگه که ما بدون شناخت، قشری از جامعه را زیر سؤال می‌بریم. ترنسها خودشان یکی دو تا تشکل دارند که آمار حدوداً 200.000 نفری را از جامعه ترنسها اعلام کردند که به نظر من آمارشان بیشتر از این تعداده. چرا که خیلی‌ها هنوز اسیر ترس و تابوهای شهرستان و روستاهاشان هستند و جرات اینکه بگویند ما ترنس هستیم را ندارند (حتی گفتن این جمله به خودشان) و جالب آینه که اکثریت این آدمها شخصیت سالم، نجیب و حتی مذهبی دارند. اکثر اونها اهل نماز و روزه هستند و تا قبل از عمل جراحی حتی به مسائل جنسی فکر هم نمی‌کنند چه به رسه به اینکه بخواهند تو دام مسائل جنسی بیفتند. اغلب آنها شخصیت‌های سالم و البته دردناکی دارند چرا که با این همه حسن، باز هم با دید منفی به آنها نگاه می‌شود، حتی خانواده هاشون آن‌ها را نمی‌پذیرند و این خودش یک تراژدیه.

*پخش جهانی دم سرد در جشنواره‌های خارجی چه بازتابی داشته؟

کافیه عنوان انگلیسی دم سرد رو یک سرچ ساده در گوگل بزنید… انقلاب کرده. بزرگ‌ترین افتخاری که دم سرد برای ایران در روابط دیپلماتیک و سیاسی داشته جایزه هاش نبوده بلکه تصویر روشنیه که این فیلم از ایران ساخته. دولت ایران جزو محدود کشورهایی است که بعد از فتوای امام خمینی (ره) با عمل تغییر جنسیت موافقت کرده و مذهب شیعه یکی از دو مذهبی است که عمل تغییر جنسیت را بلامانع دانسته. خارجی‌ها وقتی می‌بینند کسی بدون هیچ منع قانونی و مذهبی می‌تواند در ایران عمل تغییر جنسیت داشته باشد تصویر سفید و سالمی از ایران به خارج صادر می‌شود.

*چه پیشنهادی برای اعتلاء سینمای ایران دارید؟

سینمای ایران مدیر لایق و نترس کم داشته. مدیران سینمای ایران هنوز فکر می‌کنند حضور جهانی فیلم‌ها در فستیوال‌ها از ارزش جمهوری اسلامی ایران کم می‌کند. مدیران سینمای ایران “اهل سینما” نیستند. هروقت تمبر عباس کیا رستمی را زدیم، مجسمه اصغر فرهادی را ساختیم و اسم یک کوچه کوچک را به نام علی حاتمی کردیم آن موقع سینمای ما ساخته می‌شود. هیچکس من هنرمند را پشتیبانی نمی‌کند. من تنهام.

نویسنده : رضا مهدوی هزاوه

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا