زنگ خطری برای خانوادههای ایرانی
زنگ خطری برای خانوادههای ایرانی
کاهش روابط خویشاوندی نشانه افت فرهنگی
گذر زمان غبار فراموشی یکی از سنتهای ارزشمند جامعه ایرانی را دربرگرفته است. صله ارحام یا همان دیدوبازدیدهایی که در گذشتهای نهچندان دور یکی از اصول جامعه ایرانی بود امروز کمرنگ و کمرنگتر شده است. زمانی سرزدن و دیدار با بزرگترها جزو وظایف و بایدهای جامعه بهشمار میرفت و فرزندان سرزدن به والدینشان را بر خود واجب میدانستند؛ اما امروز دیگر خبری از آن صفا و صمیمیت و احترام نیست.
کاهش روابط خویشاوندی نشانه افت فرهنگی
دکتر حسن ثقفیان، جامعهشناس در پاسخ به این سوال که چرا جامعه ایرانی به این وضعیت دچار شده است و چرا رفتوآمدهای خانوادگی تنها به عید نوروز و نهایتا چند مناسبت تقویمی خلاصه شده است به نسلفردا میگوید: تغییر و تحولات ساختاری و المانهای صنعتیشدن و سرمایهداری و بحث مسافتهای طولانی که درنتیجه گسترش زندگی شهری پدید آمده، بر کاهش رفتوآمدهای خانوادگی و بهحاشیه راندهشدن اینگونه ارتباطات بسیار موثر بوده است. از سوی دیگر گسترش فنآوریهای نوین ارتباطی و شبکههای اجتماعی نیز سبب شده است افراد تنها بههمان ارتباطات مجازی اکتفا کنند و کمتر تمایل به ملاقاتهای حضوری از خود نشان دهند.
این استاد دانشگاه کاهش روابط خویشاوندی را در جامعه ایرانی یکی از نشانههای افت فرهنگی جامعه خواند و در ادامه افزود: صلهارحام از ویژگیهای مثبت فرهنگ ایرانی در طول تاریخ بوده است که امروزه شاهد کمرنگشدن یکی از افتخارات فرهنگی خود هستیم. دورشدن از سادگی و گرایش به تجملگرایی و چشموهمچشمی و فخرفروشی سبب شده است افراد به پیشزمینههای مادی برای ایجاد ارتباط بیشتر بیندیشند و ماهیت اصلی ارتباطات را از یاد ببرند. از سوی دیگر شاهدیم حتی زمانی که ارتباطات خانوادگی برقرار میشود گسستی میان نسل جوان با نسلهای قبلی بهعینه مشاهده میشود: بهاینصورت که جوانان چندان تمایلی به برقراری ارتباطات عمیق با بزرگترهای فامیل از خود نشان نمیدهند و بهنوعی بزرگترها و صحبتها و نصیحتهایشان را ناقض حریم شخصی و فردیتگرایی خود ارزیابی میکنند. نسل جوان امروز چندان مایل به پاسخگویی در ارتباط با کنجکاوی بزرگترها درباره زندگی شخصیاش نیست؛ بنابراین برای درامانماندن از این سوالها و کنجکاویها که بعضا راجع به ازدواج، تحصیلات، اشتغال و… اوست تمایل به غیبت یا سکوت در میهمانیها دارد.
حواشی ارتباط به اصل ارتباط میچربد!
ثقفیان مشکلات اقتصادی مردم را در کاهش این رفتوآمدها بسیار موثر خواند و در ادامه افزود: امروز مسائل اقتصادی سبب شده است اصل و نفس ایجاد رابطه به حاشیه رانده شود و آنچه مهم تلقی میشود نمایش دکوراسیون خانه و نوع و کیفیت پذیرایی میزبان باشد: موضوعی که در گذشته بههیچ عنوان مطرح نبود و در اوج سادگی افراد از دیدار یکدیگر خشنود میشدند. امروز اما حواشی ارتباط به خود ارتباط میچربد و بر آن برتری دارد. ارتباطات آنقدر رسمی شده است که مجالی برای ایجاد علقه و عاطفه میان افراد ایجاد نمیکند و حتی همان دیدوبازدید نوروز را بهنوعی رفع تکلیف بدل کرده است.
زنگ خطری برای خانوادههای ایرانی
این استاد دانشگاه افزود: مدرنیسم و فردیتگرایی مدرن سبب شده است روزبهروز انسانها تنهاتر شوند. گسترش این تنهایی را از آمار بالای مراجعه آدمیان به کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکان بهخوبی میتوان فهمید. اینکه جوان و نوجوان ما تا یک سن خاصی تمایل بهتنهاماندن دارد امری طبیعی است که نشأتگرفته از میل به هویتیابی اوست؛ اما اگر این میل بهتنهایی تداوم یابد نشان میدهد جامعه نتوانسته است این فرد را به صحنه اجتماع بکشاند و این امر میتواند تبدیل به یک رفتار بیمارگونه شود که پیامدهایی را دربر خواهد داشت. رسانهها، ماهوارهها و شبکههای اجتماعی هم در ایجاد این شکاف نسلی بیتاثیر نبودهاند؛ البته باید پذیرفت که خلاءهایی در ارتباطات واقعی افراد وجود داشته که آنها را به سمت گذران وقت در شبکههای مجازی کشانده است؛ بهطوریکه امروز وقتی وارد هر مجلس یا میهمانی میشوید با افرادی روبهرو خواهید شد که پرتابشدن به دنیای موبایل و شبکههای اجتماعی را به گفتوگو با خویشاوندان خود در فضای واقعی ترجیح میدهند. جوانان امروز زمانی احساس نزدیکی با بزرگترهای خود دارند که وجه مشترک هر دوشان حضور در شبکههای اجتماعی باشد! پدر و مادرهای امروز ناگزیر از حضور در این شبکهها هستند و اگر میخواهند از فرزندان خود بیش از این فاصله نگیرند باید سلایق فکری و نوع ارتباطات مجازی آنها را هم بپذیرند. پدر و مادرهای امروز در واقع تسلیم فضای ایجادشده هستند و شاهدیم که گاه به جای ارتباط واقعی سرشار از احساس از طریق پیامهایی که با هم در شبکههای مجازی و از فاصله نزدیک دو اتاق پشت یک دیوار ردوبدل میکنند با یکدیگر در تماس هستند که این مسئله زنگ خطری برای خانوادههای ایرانی است.
پیامدهای کاهش ارتباطات خویشاوندی این جامعهشناس در پاسخ به این سوال که گسست اجتماعی، فردمحوری و فقدان ارتباط با آشنایان و اقوام چه پیامدهای منفی را بهلحاظ کاهش سرمایه اجتماعی بر جامعه خواهد گذاشت به نسلفردا میگوید: نبود و فقدان چنین ارتباطاتی به مرور فاکتور اعتماد را نشانه میرود؛ فاکتور مهمی که در نبود آن سرمایه اجتماعی را که پیشبرنده رشد و شکوفایی هر جامعه است در معرض خطر قرار میدهد. افزایش فاصلهها و افزایش فردیتگرایی در یک جامعه ابتدا از خانوادهها آغاز میشود و از نبود ارتباطات موثر میان اعضای آن. شبکه خویشاوندی اولین شبکه از ارتباطات اجتماعی برای هر فرد است و کاهش ارتباط میان اعضای این شبکه موجب میشود حلوفصل بسیاری از مشکلات که میبایست در همین شبکه انجام شود به نهادهای رسمی با صرف هزینههای گزاف موکول شود. ازطرفی احساس تنهایی رابطه مستقیمی با افزایش آمار جرایم و انواع آسیبهای اجتماعی از قبیل خودکشی، اعتیاد، طلاق، بزهکاری، خشونت و پرخاشگری و… دارد. محققان دریافتهاند اگر هر انسانی در دنیا تنها یک نفر را داشته باشد تا با او درددل کند، بهحتم آمار مربوط به خودکشی در جهان به صفر خواهد رسید. در گذشته ریشسفیدهای خانواده و فامیل اختلافات زناشویی را حلوفصل میکردند و مانع از گسست ارتباط زناشویی میشدند؛ اما امروزه دیگر خبری از اینگونه روابط نیست و گاه پدر و مادر آخرین نفری هستند که از طلاق فرزندانشان مطلع میشوند: پدر و مادری که دیگر حرفهایشان خریدار ندارد. امروز اعتبار بزرگترها را آن قدر پایین آوردهایم که دیگر صحبتهایشان عاملی برای وصل نیست؛ بلکه به عاملی برای فصل و جدایی بدل شده است. امروز بزرگترها را بهگوشهاینشستن و حرفنزدن در مجالسمان توصیه میکنیم؛ این درحالیاست که با نادیدهگرفتن کوهی از تجربیات زندگی، خود را در معرض آزمون و خطای دوباره قرار دادهایم که در بسیاری از موقعیتها بسیار هزینهبر خواهد بود.
نگار احمدی – روزنامه نسل فردا