خشونت علیه زنان؛ زخمی کهنه بر پیکر جامعه: از ریشهیابی تا درمان

با توجه به این که بر اساس آمارهای جهانی از هر سه زن، یک نفر قربانی خشونت هستند، لذا در تقویم مناسبتهای جهانی، روزی برای مقابله با خشونت علیه زنان نهفته است؛ یادآوری تلخ از پدیدهای که سلامت فرد، خانواده و جامعه را به مخاطره میاندازد. خشونت، تنها یک کبودی روی پوست نیست؛ زخمی است بر روان زن، بنیان خانواده و آرامش اجتماع است؛ اما این پدیده شوم از کجا سربر میآورد و چگونه میتوان آن را در نطفه خفه کرد؟ برای یافتن پاسخ، باید از لایههای سطحی عبور کرده و به ریشهها بنگریم.
بخش اول: کالبدشکافی عوامل خشونت (ریشههای یک بحران)

خشونت علیه زنان ریشه در عوامل پیچیده و درهم تنیده فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. این عوامل را می توان در چند دسته کلی جای داد:
۱. عوامل فردی و روانشناختی
- باورهای تحریف شده و شخصیت پرخاشگر: افرادی که عزت نفس پایین، مشکلات کنترل خشم، یا اختلالات شخصیتی (مانند شخصیت ضداجتماعی) دارند، بیشتر مستعد اعمال خشونت هستند.
- سوءمصرف مواد مخدر و الکل: این مواد توانایی قضاوت صحیح و کنترل تکانهها را کاهش داده و به عنوان محرکی قوی برای بروز خشونت عمل میکنند.
- الگوپذیری از خشونت: کسانی که در کودکی شاهد خشونت بین والدین خود بوده یا قربانی آن شدهاند، ممکن است این رفتار را به عنوان یک “راه حل” یا “سبک زندگی” طبیعی تلقی کرده و در بزرگسالی تکرار کنند.
۲. عوامل بین فردی و خانوادگی
- الگوهای ارتباطی ناسالم: فقدان مهارتهای گفتگو، گوش دادن فعال و حل مسالمت آمیز تعارض، فضای خانواده را به محیطی برای انفجار خشم تبدیل میکند.
- حس مالکیت و рев بیمارگونه: نگرشی که زن را “ملک” مرد میداند، باعث میشود هرگونه استقلال رأی توسط زن، به عنوان تهدید تلقی شده و با خشونت پاسخ داده شود.
- استرسهای اقتصادی: مشکلات مالی، بیکاری و فقر میتواند فشار روانی شدیدی ایجاد کند که در نهایت به صورت خشونت علیه نزدیکترین افراد (عمدتاً زنان و کودکان) تخلیه شود.
۳. عوامل اجتماعی-فرهنگی (عمیق ترین ریشهها)
- تداوم فرهنگ مردسالاری و کلیشههای جنسیتی: در این فرهنگ، نقش ها و جایگاه های “مردانه” و “زنانه” به صورت سفت و سخت تعریف شده و انحراف از آن ها، “قابل تنبیه” قلمداد میشود. نهادینه شدن باورهایی مانند “مرد خانه باید قدرتش را نشان دهد” یا “بعضی حرفها فقط با کتک شنیده میشود”، خشونت را توجیه میکند.
- قوانین ناکارآمد یا اجرای ناقص آنها: ضعف در قوانین حمایتی از زنان، روند دشوار اثبات خشونت و ترس از عواقب گزارش دادن (مانند بیآبرویی یا از هم پاشیدن خانواده)، دست مرتکبان خشونت را باز می گذارد.
- نابرابریهای ساختاری: محدودیت دسترسی زنان به منابع اقتصادی، آموزشی و موقعیت های اجتماعی، آن ها را در موقعیت آسیب پذیرتری قرار داده و قدرت ترک محیط خشونت بار را از آنان سلب میکند.
بخش دوم: راهکارهای کنترل و پیشگیری (نقشه راه برای فردایی امن)

مقابله با خشونت نیازمند عزمی ملی و برنامه ای چند سطحی است که از درون خانواده شروع شده و تا بالاترین سطوح قانونی و فرهنگی گسترده شود.
۱. راهکارهای فردی و خانوادگی
- آموزش مهارتهای زندگی: آموزش مدیریت خشم، مهارت های ارتباطی، همدلی و حل تعارض باید از دوران نوجوانی و در مدارس آغاز شود.
- تقویت خودباوری و استقلال اقتصادی زنان: توانمند سازی زنان از طریق آموزش و اشتغال، “حق انتخاب” را به آنان بازمیگرداند و تاب آوری آنان در برابر خشونت را افزایش میدهد.
- مراجعه به موقع به مشاوران و مددکاران: خانواده ها باید بدانند استفاده از متخصصان روانشناسی و مددکاری اجتماعی، نشانه هوشمندی است، نه ضعف.
۲. راهکارهای اجتماعی و فرهنگی
- فرهنگ سازی مستمر از طریق رسانهها: رسانههای جمعی مانند روزنامه شما، با تولید محتوای هدفمند، می توانند کلیشه های جنسیتی را به چالش کشیده و الگوهای ارتباطی مبتنی بر احترام متقابل را ترویج دهند.
- اجرای کمپینهای آگاهی بخش: کمپینهایی با شعارهایی مانند “سکوت را بشکن” یا “خشونت، نه!” می تواند جامعه را نسبت به اشکال مختلف خشونت (کلامی، روانی، اقتصادی، فیزیکی) حساس کند.
- توانمندسازی رهبران محلی و مذهبی: این افراد می توانند در تغییر نگرشهای سنتی نادرست و ترویج ارزشهای انسانی و اخلاقی در جوامع محلی نقش کلیدی ایفا کنند.
۳. راهکارهای قانونی و حاکمیتی
- تقویت و اصلاح قوانین: تدوین و اجرای قوانین بازدارنده و حمایتی که امنیت و حقوق قربانیان را تضمین کند، امری ضروری است.
- ایجاد و گسترش خانههای امن و اورژانسهای اجتماعی: ارائه خدمات روانشناسی، حقوقی و اقامتی به زنان آسیب دیده، چتر نجات آنان در بحران است.
- آموزش قضات، وکلاء و نیروی انتظامی: این افراد باید با ابعاد پنهان خشونت، و بروز آن نحوه برخورد حرفه ای با قربانیان آشنا باشند.
نتیجهگیری
خشونت علیه زنان،یک “مشکل شخصی” نیست؛ یک “بیماری اجتماعی” است که درمان آن تنها با مشارکت همگانی ممکن خواهد بود. این راه، هرچند طولانی، اما با گام های استوار ما در مسیر آگاهی بخشی، توانمندسازی و اصلاح قوانین، به سرانجامی روشن خواهد رسید. بیایید با هم، صدایی باشیم برای آنان که صدایشان خرد شده است. بیایید فرهنگ گفتگو، احترام و مهربانی را جایگزین فرهنگ سلطه و خشونت کنیم.
توصیه به خانم های در معرض خشنود
شماره تلفن اورژانس اجتماعی (۱۲۳) خط تلفنی کمک رسانی به زنان در معرض خشونت است.
نویسنده: دکتر آیت سهرابی، روان درمانگر و دکترای تخصصی مشاوره.