گفتوگوی اختصاصی زندگی سالم با داریوش مودبیان
داریوش مؤدبیان کیست؟
داریوش مؤدبیان نیاز به معرفی ندارد؛ اما با توجه به اینکه ممکن است نسل حاضر اطلاعات کمی از زندگی هنری این استاد مسلم داشته باشند پس من هم به روال معمول مقدمه این گفتوگو را با معرفی این مؤلف آغاز میکنم. داریوش مؤدبیان فعالیت هنری خود را با تئاتر تلویزیونی ضحاک ماردوش در سال ۱۳۴۳ آغاز کرد. او از سال ۱۳۴۸ شروع به همکاری با مطبوعات کرد و پس از آن نمایشنامههای زیادی از نویسندگان سرشناس دنیا را ترجمه کرد. او در سال ۱۳۵۳ در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک تهران فارغالتحصیل شد. او در سال ۱۳۵۹ مدرک فوقلیسانس تخصصی مطالعات هنرهای نمایشی را از دانشگاه سوربن پاریس و در سال ۱۳۶۰ فوقلیسانس تخصصی زبانشناسی را از مؤسسه مطالعات علوم انسانی پاریس دریافت کرد. نخستین فعالیت سینمایی او در سال ۱۳۵۷ بهعنوان یکی از فیلمنامهنویسان فیلم غبارنشینها بود. مؤدبیان پس از بازگشت از فرانسه، در سال ۱۳۶۱ همکاری دوبارهاش با تلویزیون را آغاز کرد و از سال ۱۳۶۳ به تدریس در دانشگاه هنر، دانشگاه آزاد و دانشگاه صداوسیما پرداخت. داریوش مؤدبیان در سال ۱۳۸۷، پس از نوزده سال با بازی در نمایش درختها به کارگردانی «مهرداد کوروشنیا» دوباره به عرصه بازیگری تئاتر بازگشت. او آخرین بار در سال ۱۳۶۸ در نمایش سفارتخانه (اثر مروژک) به کارگردانی فردوس کاویانی روی صحنه حاضر شد. گفتوگویی که در ادامه میخوانید نیمنگاهی تاریخی و مردمشناسانه به «گروه تئاتر مردم» دارد.
******قدری از «گروه تئاتر مردم» بگویید؟ در چه نمایشنامههایی بازی کردید و نحوه انتخاب متنها بر چه مبنایی بود؟
گروه تئاتر مردم پیش از اینکه نام «گروه تئاتر مردم» بگیرد، فعالیت خود را با نام آقای علی نصیریان در سال 1338 روی صحنه تئاتر و بهویژه در تلویزیون در برنامه «چهارشنبههای هنرهای دراماتیک» که چهارشنبهشبها از کانال سه عموماً بهصورت زنده پخش میشد، آغاز کرد. در آن سالها پنج گروه بودند که از طرف اداره هنرهای دراماتیک هرهفته برنامه داشتند. یکی از گروههایی که بیش از همه فعالیت داشت گروه علی نصیریان بود. علی نصیریان هم نویسنده، هم کارگردان و هم بازیگر اصلی بسیاری از نمایشها بود.
شاید به جرأت میتوان گفت که از میان 250 نمایشی که در سالهای 1338 تا 1345 از کانال سه سابق، هر هفته پخش شد بیش از 50 نمایش آن کارهایی است که آقای نصیریان بهعنوان کارگردان، بازیگر، نویسنده و… در آن شرکت داشته است.
در هشتم مهرماه 1344 «تالار 25 شهریور» در تهران افتتاح شد که امروز آن را با نام «تماشاخانه سنگلج» میشناسیم. قرار بر این بود که برای همیشه کارهای ایرانی، بهویژه کارهایی که گروههای اداره هنرهای دراماتیک آماده و روی صحنه میبردند در این تالار اجرا شود.
در آن زمان بود که همه گروهها ملزم شدند نامی را برای خود اختیار کنند. آقای نصیریان عنوان «گروه تئاتر مردم» را برای گروه برگزید و نخستین نمایشی که در آن جشنواره اجرا شد کاری بود با عنوان «امیرارسلان نامدار» نوشته پرویز کاردان که علی نصیریان آن را کارگردانی کرده بود و عزتالله انتظامی نقش اصلی و نقال را در آن بهعهده داشت. جشنواره با این نمایش افتتاح شد.
*******همکاری شما با «گروه تئاتر مردم» از چه زمان آغاز شد؟ این همکاری چطور بهوجود آمد و شکل گرفت؟
از همان سالهای 1338 که برنامههای تئاتر تلویزیونی آغاز شد تماشاگر این برنامهها بودم. من از زمانی که محصل دبستانی بودم کار تئاتر میکردم؛ بعد هم در دوران دبیرستان همچنان کار تئاتر را دنبال میکردم. در سال 1342 کار در رادیو را آغاز کردم. مدتی بعد از آن کار در تلویزیون و صحنه تئاتر بهصورت جدی و البته نیمهحرفهای را شروع کردم؛ چون هنوز دبیرستان میرفتم و درس میخواندم؛ اما از سال 1346 بود که بهصورت جدی و رسمی کار تئاتر را شروع کردم. در همان سال 1346 به اداره هنرهای دراماتیک یا اداره برنامههای تئاتر فعلی پیوستم و پس از مدتی در گروه تئاتر مردم جای گرفتم و شروع به همکاری کردم.
******و بعد از آن؟
در سال 1347 به دانشکده رفتم و کار را همچنان ادامه دادم و البته با گروه تئاتر مردم نیز همچنان همکاری داشتم. در سال 1348 اسماعیل شنگله از آلمان به ایران برگشته بود و برنامه گروه تئاتر جوان را تشکیل داد. من به این گروه پیوستم که البته این گروه همکاری با گروه تئاتر مردم و بهویژه آقای نصیریان داشت.
***کمی از تئاترهایی که آن سالها اجرا کردید برایمان بگویید.
از نمایشهایی که آن سالها اجرا کردیم «کلوم» نوشته «ژان آنوی» بود که آقای شنگله آن را ترجمه کرده بود و در سال 48-49 روی صحنه آمد و علی نصیریان، عزتاله انتظامی، مرحوم جمیله شیخی، فخری خروش، محمدعلی کشاورز، زندهیاد داورفر، جواد خدادادی و تانیا جوهری در آن بازی میکردند و من هم در آن نقشی داشتم. سال بعد نمایش سیاه را اجرا کردیم که نوشته علی نصیریان بود؛ اما اجرای عمومی چندان موفقی نداشت. بعد از آن همچنان کارهای مختلفی را انجام دادیم تا اینکه در سال 1351 نمایش بازرس را با تعداد زیادی بازیگر ازجمله علی نصیریان، آقای انتظامی و زندهیاد هما روستا، زندهیاد مهین شهابی، محمد مطیع، اسماعیل داورفر، ایرج راد، حمید طاعتی، سروش خلیلی، حتی نقش کوچکی هم خسرو شکیبایی داشت و بازیگران دیگر روی صحنه آوردیم. در این نمایش من نقش اصلی را بهعهده داشتم.
سال بعد از آن «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان را که یک سیاهبازی با سبک و سیاق جدید بود اجرا کردیم. در آن اجرا یکی از نقشهای اصلی بهعهده من بود. «بنگاه تئاترال» تجربه بسیار خوبی برای من بود که با تئاتر سنتی خودمان بیشتر آشنا شوم. در پایان این کار اجراهای مختلفی در شهرستانها داشتیم. در سال 1353 از ایران رفتم؛ اما همچنان ارتباطم با تئاتر ایران و علی نصیریان ادامه داشت.
*******بعد چه کردید؟
سال 1360 بعد از آنکه تحصیلاتم را درباره تئاتر و زبانشناسی در اروپا و بهویژه فرانسه به پایان رساندم به ایران برگشتم و دوباره همکاریام را با آقای نصیریان شروع کردم؛ البته در آن زمان گروه تئاتر مردم تقریباً منحل شده بود؛ ولی ما تجربههایی را در تلویزیون آغاز کردیم.
آن زمان خیلی دوست داشتم که بیشتر روی صحنه تئاتر کار کنم؛ اما شرایط فراهم نیامد؛ بنابراین با توجه به اینکه تجربههای زیادی در تلویزیون، چه در ایران و چه در خارج از ایران داشتم به تلویزیون رفتم و شروع به کار کردم و از همان سال در مجموعههایی بهویژه برای کودکان فعالیت کردم.
******* در زمینه تئاترهای تلویزیونی بسیار فعال بودهاید. لطفاً کمی در اینباره برای ما بگویید.
تئاترهای تلویزیونی برای من همیشه جذاب بوده است. از سال 60 تاکنون شاید بیش از هر کس دیگری در این زمینه در تلویزیون ایران فعالیت کردهام. در حدود 60 تئاتر تلویزیونی بهعنوان بازیگر، مترجم، تهیهکننده، کارگردان و نویسنده حضور داشتم و مهمترین آنها شاید در سال 62 بود. آن زمان درنظر داشتیم با همکاری علی نصیریان گروه تئاتر مردم را دوباره احیا کنیم. تصمیم گرفتیم ابتدا نمایش سوزنبانان را روی صحنه اجرا کنیم؛ اما چون شرایط فراهم نیامد نمایش را در تلویزیون ضبط کردیم که بهگفته بسیاری از منتقدان و کارشناسان یکی از موفقترین تئاترهای تلویزیونی ما شد و بارها از تلویزیون پخش و در جشنوارههای تلویزیونی برنده جایزه شد و در خاطره مردم باقی ماند. بههرحال کار را همچنان ادامه دادم و در سال 1378 مجموعهای را برای تلویزیون کار کردم که درواقع کمدیهای بزرگ دنیا بود با عنوان «پرده عجایب» که در پانزده قسمت پخش میشد. در تمام قسمتها علی نصیریان گوینده اصلی و مدیرگروه تمام برنامهها و در سیزده قسمت آن بازیگر اصلی بود. بالاخره در سال 1390 توانستم با اجراهایی که در خانه هنرمندان با عنوان «چخوفخوانی» شروع کردم گروه را احیا کنم و با حمایت علی نصیریان تا سال 1392 تعداد زیادی چخوفخوانی اجرا کردیم و نمایشنامههای مختلفی را در جاهای مختلف کار کردیم. من سعی کردم گروه را بهشکلی جوان دربیاورم؛ یعنی جوانهای مستعد را جذب کنم و در گروه جای دهم. سرانجام در سال 1392 در تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه «قرارداد» نوشته «اسلاومیر مروژک»، نویسنده لهستانی را روی صحنه آوردم و علی نصیریان زنگ افتتاح کار را بهعنوان مدیر بهصدا درآورد و اعلام کرد که این گروه حالا رسماً و بهشکل حرفهای کار خود را آغاز کرده و به حیات مجدد رسیده است. پس از آن نمایش «جشن سالگرد» نوشته «چخوف» را با یک گروه جوان روی صحنه بردم و در انتهای سال 92 نمایش «ازدواج اجباری» نوشته «مولیر» را به زبان فرانسه در جشنواره تئاتر فجر در چهار نوبت اجرا کردم. بعد از آن در سالن رودکی تئاتر وحدت در بیست اجرا و طی ده شب آن را روی صحنه بردیم که یکی از کارهای موفق به زبان دیگر بود؛ زیرا کارهایی که به زبان دیگر اجرا میشود بهطورمعمول تماشاگرهای کمی دارد و باید به آن زبان حداقل آشنا باشند. در سال 93 گروه را به خانه موزه آقای انتظامی منتقل کردم و در آنجا مستقر شدیم و… .
نویسنده : سحر مهندسی نمین