فرهنگ و هنر

بیوگرافی شهاب حسینی

شهاب حسینی سوپر استار سینمای ایران و بازیگر نقش قباد در سریال شهرزاد که این روزها سر و صدای زیادی یه پا کرده است درباره خودش این چنین میگوید:

من شهاب حسینی در نیمه شب یکی از روزهای زمستان در ساعت 3.30 صبح به دنبا آمدم و  زمانی به دنیا آمدم که مادر و پدرم در حال جمع و جور کردن زندگی بودند زیرا آنها هم در جوانی ازدواج کرده بودند.

 دوران کودکی شهاب حسینی چگونه گذشت؟

به گفته مادرم من پسر شری بودم و با پسر بچه ها شیطنت میکردم. برای خدمت سربازی سرم را با نمره 4 کچل کردم تازه فهمیدم سرم از 9 قسمت قبلا شکسته است. به جز سر در قسمت مختلف بدنم دچار جراحت شدم.

دانش عمومی من از طریق ارتباطاتم با هم محله ای هایم بود.  من اهل دوستی با بزرگتر تر از خودم هم بودم  و دوستی به نام رضا داشتم که با وجود صمیمیت زیاد با هم زیاد کتک کاری میکردیم. دوران کودکی من در حد فاصل بین  دو خیابان سپه‌ غربی و هاشمی سپری شد. چون من اهل درس گرفتن در مسائل مختلف زندگی هستم بیشتر دوستانم سنشان بالای 40 سال است.

من نوجوانیم را در خیابان فاطمی گذراندم. همیشه در جمع بجها به حساب می آمدم . آن دوران با از دست دادن یکی از دوستانم را به خاطر اعتیادش به مواد مخدر گذشت.

من در کودکی کلکسیونی از 150 ماشین داشتم که هنگام اسباب کشی آنها را فراموش کردم بیاورم و خیلی ناراحت شدم.

هفت سالم که بود مقطع اول دبستانم که تمام شد به خاطر کار مادرم به خرم آباد رفتیم زیرا مادرم امدادگر سیار بود. من مقطع دوم و سوم و چهارم را در خرم آباد گذراندم.  آن موقع به خاطر جنگ تحمیلی دوران بدی داشتیم. برای کلاس پنجم به تهران برگشتیم اما من حس غریبی میکردم و در کلاس گوشه گیر بودم. اما معلم کلاس پنجمم را خیلی دوست داشتم.

در مقطع دوم راهنمایی در دروس علوم ، ریاضی و عربی تجدید شدم. در این دوران ورزشم فوتبال بود .من در نزدیک امتحانات ثلث سوم ، سوم دبیرستان دچار بیماری برقان شدم و نمیتوانستم از خانه بیرون بروم چون خیلی حالم بد بود.بنابراین نتوانستم در آن سال دیپلم بگیرم و سال سوم را دویاره خواندم و معدل نسبتا خوبی گرفتم.

برای کنکور اطمینان زیادی به خودم داشتم و میگفتم قبول میشوم ولی نشدم. سال بعد کنکور دادم و  در دانشگاه آزاد وارد رشته بازیگری شدم. آن زمان بازیگری برایم مطرح نبود. منتظر جواب دانشگاه سراسری شدم. من در رشته روانشناسی در دانشگاه سراسری پذیرفته شدم. دو سال درس خواندم و انصراف دادم میخاستم پیش عمویم در کانادا به ادامه تحصیل بپردازم برای همین درس را نیمه کاره رها کردم . برای رفتن به کانادا یکسال تلاش کردم اما نشد پس به سربازی رفتم. سربازیم را در ارتش تیپ  65  و در سمت راننده گذراندم.  پس از 18 ماه دوران سربازی به خونریزی معده مبتلا شدم و پس از 18 ماه معاف شدم .

عشق به پریچهر در دوران سربازی

در دوران سربازی من عاشق پریچهر قنبری شدم این مسئله من را آزار میداد . افسری از این موضوع باخبر شد و بسیار مرا آزار داد نمیگذاشت من مرخصی بگیرم. با همسرم پریچهر در دانشگاه آشنا شدم . یک روز برای دیدن رفقا به دانشگاه رفتم  و  در آنجا پریچهر که دختر زیبا و محجوبی بود را دیدم که داشت کتاب مطالعه میکرد هرچه سعی کردم با او ارتباط برقرار کنم نشد.با این حال به تلاشم ادامه دادم که به ازدواج منجر شد.

بازیگری به قدری سخت است که خیلی باید دوری از خانواده را تحمل کنیم همین موضوع باعث میشود من همیشه شرمنده زن و بچهایم شوم. یکبار به پسرم نگاه کردم و دیدم چقدر او بزرگ شده است.

من بخاطر این که مایل بودم تکلیفم زود روشن شود مانند پدرم و مادرم زود ازدواج کردم. چون خانواده من با خانواده همسرم از یک طبقه بودند سریع با هم صمیمی شدند و پدرخانمم میگفت ما دخترمان را با پسر شما عوض کرده ایم. مهریه با توافق من و همسرم تعیین شد و ما بدون هیچ سنگ انداختنی جلوی پایمان با هم ازدواج کردیم. همسرم درک بالایی دارد . او نقاش خوبی است و در فرهنگسرای بانو و شفق گریم  درس میداد.

من در کلاسهای بازیگری استاد سمندریان شرکت کردم و ترسم از بازی در بین جمعیت ریخت و اعتمادبه‌نفس من بالا رفت.اولین برنامه من اجرای برنامه زنده اكسیژن بود که مخاطبان زیادی داشت. آن زمان با بجهای دانشکده هنر کار کردم که یوسف تیموری و پارسا پیروزفر  بسیار مطرح شدند.

پریچهر قنبری درباره همسرش شهاب حسینی چه نظری دارد؟

شهاب همیشه قدردان من هست و در همه مجامع عمومی از من تشکر کرده است و همچنین یکی از نقشهای کلیدی اش را برای تشکر از من به من داد .شهاب کافه دار هیچ وقت نبوده بعد از بدنیا آمدن فرزندمان محمدامین کافه ای باز کرد تا یک فضای دوستانه ایجاد کند. او در مورد مجری گری خیلی توانا است و در بازیگری هم استاد است در مورد کارگردانی هم با اینکه تجربه اولش بود خوب بود.

شهاب بشدت به فرزندانش علاقه دارد و گاهی حس میکنم بجه ها را از من بیشتر دوست دارد. شهاب بهترین پدر دنیاست.

ما دو پسر داریم . پسر کوچکم  امیرعلی  که 4 سال دارد خیلی بازیگر است. محمد امین هم پسر اولم است که استعداد زیادی در نقاشی دارد . آنها یک استعداد هنری ذاتی دارند.

در پایان باید بگویم من و شهاب پس از گذشت 18 سال از زندگی مشترکمان با هم بزرگ شدیم و با روحیات همدیگر آشنا هستیم من همیشه از همراهی با او لذت میبرم

شهاب حسینی و همسرش

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا