پزشکی و سلامت

آیا التهاب مغز منجر به آلزایمر می شود

براساس نتایج پژوهش‌های جدید، پژوهشگران در مورد علت آغاز بیماری‌های نورودژنراتیوی مانند آلزایمر و پارکینسون ایده‌ی جدیدی مطرح کرده‌اند.

چندین دهه است که پژوهشگران برای حمله به آلزایمر روی دو پروتئین آمیلوئید بتا و تائو تمرکز کرده‌اند. تجمع این پروتئین‌ها در مغز اغلب به‌عنوان شاخص اصلی این بیماری تلقی می‌شود و بر این اساس، تصور می‌شود که رهایی از آمیوئید و تائو موجب بهبودی بیماران شود. اما آزمایش‌های انجام‌شده با داروهای مختلف نتوانسته‌ است بهبود در حافظه، آشفتگی و اضطراب بیماران را ثابت کنند. حتی در یکی از آزمایش‌ها که در آن آمیلوئید از مغز بیماران حذف شد، وضعیت بیماران بدتر شد. این شکست در نتایج نشان می‌دهد که پژوهشگران هنوز یک عامل مهم دیگر را پیدا نکرده‌اند.

در مجموعه مشاهدات و پژوهش‌های اخیر، مسیر نسبتا متفاوتی از آلزایمر مطرح شده و راه‌های جدیدی برای مبارزه با این بیماری ویرانگر ارائه شده است. یکی از شواهد که نیاز به توجه بیشتری دارد، یک بررسی دقیق از شیوع جهانی آنفلوآنزا در سال ۱۹۱۸ است. پژوهشگران می‌گویند شیوع این بیماری با احتمال بیشتر ابتلای بازماندگان بیماری به آلزایمر یا پارکینسون همراه بوده است. یکی از شواهد دیگر مرتبط با این موضوع این است که پروتئین‌های آمیلوئید مرتبط با آلزایمر و آلفا سینوکلئین مرتبط با پارکینسون، مواد ضدمیکروبی هستند که به سیستم ایمنی در مبارزه با عوامل مهاجم کمک می‌کنند. سومین شاهد مرتبط نیز یافته‌هایی است که نشان می‌دهند تقریبا ریشه‌ی تمام ژن‌هایی که در ارتباط با بیماری آلزایمر شناسایی شده‌اند، به سیستم ایمنی برمی‌گردد.

در همین زمینه، دانشمندان علوم اعصاب سلول‌هایی را که در مغز به‌عنوان سلول‌های کمکی یا پرستار شناخته می‌شوند، مورد بررسی قرار دادند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که این سلول‌های مغزی که میکروگلیا و آستروسیت نامیده می‌شوند، نقشی حیاتی در عملکرد مغز و ارتباط نزدیکی با سیستم ایمنی دارند. همه‌ی این شواهد به این موضوع اشاره می‌کنند که هم آلزایمر و هم پارکینسون ممکن است نتیجه‌ای از بروز یک التهاب عصبی باشند که در آن، سیستم ایمنی مغز از حالت طبیعی خارج می‌شود. پائول مورگان، استاد ایمونولوژی و عضو مؤسسه‌ی پژوهش‌های سیستم ایمنی در دانشگاه کاردیف ولز می‌گوید:

شواهدی که نشان می‌دهند التهاب ممکن است عامل این بیماری باشد، زیاد هستند. این مفهوم بیولوژیکی مهمی دارد.

بااین‌حال، چگونگی این فرایند هنوز آشکار نیست. در برخی موارد جرقه‌ای که موجب آغاز بیماری می‌شود شاید یک ویروس، میکروبی از دستگاه گوارش یا یک عفونت خاموش باشد، یا شاید در برخی افراد افزایش سن، افزایش وزن یا درگیری شدید با استرس موجب بروز التهابی شود که آبشاری از رویدادهای آسیب‌زننده را آغاز می‌کند.

این تئوری یکی از بزرگ‌ترین اسرار آلزایمر را تشریح خواهد کرد: چرا با اینکه در مغز برخی افراد پروتئین‌های آمیلوئید و تائو تجمع می‌یابند، آن‌ها همچنان دارای قدرت تفکر و رفتار کاملا طبیعی هستند؟

رادولف تانزی، استاد عصب‌شناس مدرسه‌ی پزشکی هاروارد و یکی از رهبران دیدگاه جدید درمورد آلزایمر می‌گوید: چیزی که موجب مقاومت آن افراد می‌شود، عدم التهاب عصبی است.

او می‌گوید در این وضعیت، اگرچه جرقه روشن است ولی هیچ‌گاه آتش‌سوزی رخ نمی‌دهد و سیستم ایمنی آن‌ها دارای عملکرد طبیعی است. در مثال آتش‌سوزیِ تانزی عفونت یا آسیب، کبریت آمیلوئید را روشن می‌کند. وقتی آمیلوئید و تائو در مغز تجمع پیدا می‌کنند، آن‌ها در فعالیت‌های مغز اختلال ایجاد می‌کنند و موجب مرگ نورون‌ها و ایجاد التهابی شدیدی می‌شوند که به حافظه و دیگر توانایی‌های شناختی آسیب می‌زند. او می‌گوید: براین اساس، این کافی نیست که مانند کاری که در بیشتر آزمایش‌های دارویی قبلی انجام شده است، فقط پلاک‌های آمیلوئید را درمان کنیم. اگر شما تلاش کنید فقط پلاک‌ها را درمان کنید، مثل این است که بخواهید فقط با خاموش کردن کبریت، آتش‌سوزی جنگل را متوقف کنید.

در مطالعه‌ای که در اوایل سال جاری منتشر شد، نشان داده شد که بیماری لثه ممکن است همان کبریتی باشد که این التهاب عصبی گسترده را آغاز می‌کند اما تانزی هنوز متقاعد نشده است. او می‌گوید: «این مطالعه خیلی کوچک بود و نتایج آن نمی‌تواند قطعی باشد». علاوه‌بر‌این، او خود نیز تلاش کرد چنین رابطه‌ای پیدا کند ولی موفق نشد.

برخی از پژوهش‌ها نشان داده‌اند که ویروس هرپس می‌تواند این ماریچ سرازیر را آغاز کند و تانزی در حال بررسی این موضوع است که آیا آلودگی هوا نیز می‌تواند چنینی اثری داشته باشد یا خیر. او تصور می‌کرد تجمع آمیلوئید در مغز به چند سال زمان نیاز دارد اما سال گذشته در پژوهشی مشارکت کرد که نشان داد پلاک‌های آمیلوئید می‌توانند در مدت بسیار کوتاهی تشکیل شوند. جسیکا تیلینگ، استاد ایمونولوژی تجربی در دانشگاه ساوت‌همپتون در انگلیس می‌گوید:

این آشکار نیست که آیا میکروب‌ها (مثلا هرپس یا بیماری لثه) وارد مغز می‌شوند یا اینکه این التهاب در جای دیگر بدن موجب آغاز آسیب می‌شود. اگر میکروب‌ها می‌توانند بدون ورود به مغز، روی مغز یا نخاع تاثیر بگذارند (مثلا ازطریق ماندن در سیستم عصبی محیطی)، شاید بتوانیم آلزایمر را بدون نیاز به عبور از سد خونی‌-مغزی درمان کنیم.

ژنتیک نیز به‌وضوح در بروز آلزایمر نقش دارد. موارد نادری از آلزایمر در سنین نسبتا کم و در نتیجه‌ی دریافت یک ژن غالب اتفاق می‌افتند. همچنین واریانتی از یک ژن که انتقال‌دهنده‌ی چربی در سلول‌های مغز است و APOE4 نام دارد، موجب افزایش خطر بروز بیماری در مراحل معمول‌تر می‌شود. طی چند سال گذشته، در مطالعات بزرگی که روی ده‌ها هزار نفر انجام شده است، ژن‌های مؤثر در بروز آلزایمر مورد جست‌وجو قرار گرفته‌اند و طبق گفته‌ی آلیسون گوت حدود ۳۰ ژن در این رابطه شناسایی شده‌اند. گوت که در برخی از آن مطالعات نقش داشته است، به این موضوع اشاره می‌کند که تمام آن ژن‌ها در نحوه‌ی پاسخ بدن به بقایای بافتی (پاک کردن مواد باقی‌مانده پس از عفونت، سلول‌های مرده و اجرام مشابه) نقش دارند. بنابراین شاید افرادی که دارای خطر ژنتیکی بالایی هستند، قادر نیستند که با این بقایای زائدی که پس از عفونت یا دیگر آسیب‌ها در مغز تجمع پیدا می‌کنند، برخورد کرده و زمینه‌ی ابتلا به آلزایمر را فراهم می‌کنند. او می‌گوید:

آغازگر، هرچه که باشد، نحوه‌ی پاسخ بدن در سطح بافت به‌صورت ژنتیکی تنظیم می‌شود و این فرایند قلب خطر ژنتیکی ابتلا به آلزایمر است.

همراه‌با فعال شدن سلول‌های میکروگلیا (سلول‌های ایمنی موجود در مغز) در پاسخ به آسیب بافتی، این ژن‌ها و ژن APOE نیز فعال می‌شوند. او می‌گوید:

اینکه چگونه میکروگلیاها دربرابر آسیب بافتی پاسخ می‌دهند، موردی است که در قلب تنظیم ژنتیکی خطر ابتلا به آلزایمر قرار گرفته است.

جول دادلی استاد ژنتیک و ژنومیک می‌گوید: APOE4 و ژن‌های دیگر در تمام زندگی بخشی از ژنوم هستند، پس چرا آلزایمر و پارکینسون عمدتا افراد مسن‌تر را مورد هدف قرار می‌دهد؟

او تصور می‌کند که پاسخ احتمالا التهاب باشد؛ التهابی که لزوما ناشی از یک عامل نبوده و در افراد مختلف متفاوت است. او می‌گوید تکنولوژی‌های جدیدتر که به پژوهشگران اجازه می‌دهد فعالیت کلی سیستم ایمنی یک فرد را بررسی کنند، می‌توانند به یافتن پاسخ‌هایی در این زمنیه کمک کنند. کاردیف مورگان در حال توسعه‌ی پنلی متشکل از نشانگرهای التهابی قابل مشاهده در خون برای پیش‌بینی آغاز آلزایمر قبل اینکه آسیب جدی به مغز وارد شود، است. چنین تشخیصی می‌تواند نیاز به درمان‌های ضدالتهابی در فرد را نشان دهد. اولی ایساکسون، استاد عصب‌شناسی مدرسه‌ی پزشکی هاروارد می‌گوید: یک فرایند التهابی مشابه احتمالا در بیماری پارکینسون نیز نقش دارد.

ایساکسون به شاهد دیگری درمورد نقش التهاب در پارکینسون اشاره می‌کند: افرادی که به‌طور منظم داروهای ضدالتهابی نظیر ایبوپروفن مصرف می‌کنند، نسبت‌ به متوسط جامعه، یک یا دو سال دیرتر دچار پارکینسون می‌شوند. درحالی‌که دیگر پژوهشگران فقط روی ژنتیک تمرکز کرده‌اند، ایساکسون شواهدی پیدا کرده که نشان می‌دهد محیط دارای تاثیر قابل‌توجهی روی ابتلای فرد به پارکینسون است. در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۰۹-۲۰۰۸، ایساکسون در تلاش برای درک این موضوع که در فرایند بیماری کدام اول می‌آید (التهاب یا مرگ نورون‌های تولید‌کننده‌ی دوپامین)، همراه‌با دانشجویش، روی، آزمایشی کرد:

آن‌ها ابتدا با استفاده از ملکول‌های مربوط‌به باکتری‌های گرم منفی، التهابی در مغز جوندگان مورد آزمایش ایجاد کردند و سپس نورون‌های تولید‌کننده‌ی دوپامین را دچار آسیب کردند. در گروه دیگر، آن‌ها ابتدا به نورون‌ها آسیب زدند و سپس التهاب ایجاد کردند. نتایج آزمایش‌ها آن‌ها نشان می‌داد وقتی اول التهاب ایجاد می‌شد، سلول‌ها یک‌دفعه می‌مردند، مانند همان چیزی که در پارکینسون اتفاق می‌افتد. مهار التهاب از مرگ آن‌ها پیشگیری می‌کرد.

سایر بیماری‌های نورودژنراتیو نیز دارای ارتباطی با سیستم ایمنی هستند. در بیماری اسکلروز چندگانه یا MS که معمولا در سنین کمتر اغاز می‌شود، سیستم ایمنی بدن به عایق اطراف سلول‌های عصبی حمله می‌کند و موجب کاهش سرعت انتقال سیگنال‌های عصبی در مغز و بدن می‌شود. میچل والین می‌گوید:

مایع نخاعی افراد مبتلا به MS شامل آنتی‌بادی و سطوح بالایی از سلول‌های خونی سفید است که نشان می‌دهد سیستم ایمنی به‌شدت فعال شده است. اگرچه آشکار نیست که فعال شدن سیستم ایمنی علت یا نتیجه‌ای از MS است. خطر ابتلا به MS در افراد دارای آنتی‌بادی‌های ویروس اپشتین بار، به‌خصوص اگر در اواخر دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی دچار این ویروس شده باشند، بیشتر است که این امر هم از این فرضیه که عفونت در MS نقش دارد، حمایت می‌کند.

به‌لطف داروهای جدید و پیشرفت در زمینه‌ی مبارزه با عفونت‌، اکنون افراد مبتلا به MS زندگی طولانی‌تری دارند. والین می‌گوید:

افزایش بقا، آن‌ها را در معرض خطر بیماری‌های عصبی ناشی از سالخوردگی از جمله آلزایمر یا پارکینسون قرار می‌دهد.

به‌علت فقدان اطلاعات کافی نمی‌توان مشخص کرد که آیا خطر ابتلا به این بیماری‌ها در افراد مبتلا به MS نسبت‌به جمعیت عمومی، کمتر، بیشتر یا برابر است.

هنوز سال‌های زیادی تا آزمایش کامل ایده‌ی التهاب عصبی مانده است اما در حال حاضر برخی داروهای مرتبط در حال توسعه هستند. یک استارتاپ کالیفرنیایی به نام INmune Bio، اخیرا از انجمن آلزایمر یک میلیون دلار کمک مالی دریافت کرده تا در زمینه‌ی XPro1595، دارویی که التهاب عصبی را مورد هدف قرار می‌دهد، کار کند. این شرکت قرار است در بهار نخستین آزمایش بالینی خود را با درمان ۱۸ بیمار مبتلا به آلزایمر که دارای علایم التهاب نیز هستند، آغاز کند. این شرکت قصد دارد خون، تنفس و مایع مغزی‌نخاعی بیماران را آزمایش کند و نیز برای مشاهده‌ی تغییرات احتمالی در نشانگرهای التهابی مغز، اسکن‌ مغزی انجام دهد.

در این آزمایش ابتدا این موضوع بررسی خواهد شد که آیا داروی XPro1595 می‌تواند به‌طور ایمن موجب کاهش التهاب و تغییر در رفتارهایی مانند افسردگی و اختلالات خواب شود. ریموند تسی، مدیرعامل شرکت می‌گوید که او انتظار دارد که این شاخص‌ها حتی طی مدت کوتاهی (مثلا سه ماه) بهبود یابند.

بهترین راه برای اجتناب از آلزایمر پیشگیری از آغاز آن است. به این منظور شاید لازم باشد به‌ویژه در هنگام سالخوردگی میزان التهاب در مغز در حداقل ممکن حفظ شود. اقدامات پیشگیرانه به‌خوبی شناخته شده‌اند: خوردن غذاهای سالم، خوب خوابیدن، ورزش منظم، به حداقل رساندن استرس و پرهیز از مصرف سیگار و نوشیدنی‌های الکی. تانزی می‌گوید: شما درمورد ژنتیک خود کاری نمی‌توانید انجام دهید اما داشتن سبک زندگی سالم به کنترل ژنتیک کمک می‌کند.

مجله اینترنتی زندگی سالم

مریم صفدری

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا