فرهنگ و هنر

گفت و گو با روشنک عجمیان بازیگر سینما و تلویزیون

روشنک عجمیانسینما، یکی از محبوب ترین و تاثیرگذارترین هنرهای عصر ماست. به کمک سینما و تلویزیون توانستیم به آن سوی مرزها و حتی فراتر از آن به عالم مجسم شده خیال قدم بگذاریم. سینما با جذابیت و شگردهایش از نقش آفرینان خود برای ما چهره هایی خاص ، تاثیرگذار و مورد احترام و علاقه ساخته است تا آنجا که بسیاری از ما می خواهیم  از سرگذشت، زندگی و علایق چهره مورد علاقه خود بیشتر بدانیم. برای همین این بار به سراغ روشنک عجمیان رفتیم؛ صدایش گرم و دلنشین است  و برخورد دوستانه اش ما را به شک می اندازد که نکند او هم از دریچه تلویزیون یا پرده سینما ما را می دیده که این چنین گرم و صمیمی برخورد می کند؟

پرخاطره ترین تجربه برای من سریال کوچه اقاقیاست

ازدواج من در ماه آخر بازی در مجموعه کوچه اقاقیا صورت گرفت. من و همسرم آن زمان قادر به تصمیم گیری قطعی برای ازدواج نبودیم. آقای نوذری با کمک های فکری که به من و همسرم کردند باعث شدند که پیوند ما زودتر انجام شود. در پایان هم با عکس هایی که از مراسم کوچک ازدواج ما گرفته بود،فیلمی تهیه کردند و ما را سوپرایز کردند.
ـ سلام خانم عجمیان؛حالتان خوب است؟
سلام . ممنون. خسته نباشید . شما خوب هستید؛ اهالی اصفهان خوب هستند؟
ـ ممنون. با اجازه تان می خواهیم کمی وارد زندگی شخصی شما شویم.
خواهش می کنم، بفرمایید.
ـ (با کمی خجالت می گویم): خانم عجمیان شما چقدر صدایتان گرم و صمیمی است.
( با خنده) لطف دارید.
ـ اگر جسارت نباشد بگویید چند سالتان است؟
با کمال میل. من متولد 20 بهمن ماه 55 هستم.
ـ از چند سالگی وارد حرفه بازیگری شدید؟
22 سالگی.
ـ چطور شد که قدم به این عرصه گذاشتید؟
خیلی اتفاقی.
ـ چه اتفاقی؟
پدرم تشویقم کرد که برای کلاس های دوره بازیگری ارشاد در تابستان ثبت نام کنم. او خواست که با شرکت در این کلاس ها خودم را محک بزنم، اما بعد از ثبت نام و شرکت  در کلاس ها من غرق در آن شدم. دوره کلاس های بازیگری  سه ماه بود، اما من به دلیل علاقه ام دو سال آن ها
را ادامه دادم.
ـ دلیل اشتیاق و تشویق پدرتان برای ورود شما به این حرفه چه بود ؟ایشان کار هنری می کند؟
نه. پدرم پزشک است،اما به شدت به هنر علاقه دارد. به واسطه دلبستگی که به فرهنگ و هنر دارد به جرات می توانم
بگویم که اطلاعات هنری و فرهنگی اش کمتر از یک مدرس دانشگاه در این حوزه نیست. او یکی از افراد موثر در زندگی من است؛منتقد خوبی است و یکی از بهترین راهنماها و مشاورین زندگی ام بوده است.
ـ در کلاس ها، زیر نظر کدام استاد بازیگری را آموختید؟
در دوره اول، خانم رویا افشار استاد من بود که بعدها برای بازی در سریال «گوهر کمال» مرا به عباس رنجبر کارگردان مجموعه معرفی کرد  و من بعد از تست های لازم برای بازی در آن پذیرفته شدم.
ـ پس گوهرکمال اولین تجربه کاری تان بود؟
بله. درسال 76 در آن بازی کردم. در همان سال هم در رشته بازیگری تئاتر پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم.
ـ حالا که در کارنامه کاری خود لیست بلندی از بازی درفیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی و حتی مجری گری دارید،اگر بخواهید از بهترین تجربه کاری خود بگویید، کدام را انتخاب می کنید؟
بگذارید این طور بگویم؛پرخاطره ترین تجربه برای من سریال کوچه اقاقیاست و تجربه ای که بیشتر از همه آن را دوست دارم کتاب قانون  به کارگردانی مازیار میری و تله فیلم بی خوابی شیرین به کارگردانی حامد حامدی خواه است.
ـ ما را کمی در خاطرات کوچه اقاقیا شریک می کنید؟
اول از همه بگویم که حضور مرحوم منوچهر نوذری در این مجموعه در زندگی هنری و شخصی  من بسیار موثر بود. شاید عده کمی به اشتباه تصور می کنند که ایشان فردی جدی به معنای غیرصمیمی بودند، اما در کنار اطلاعات وسیعی که داشتند بسیار مهربان،صمیمی  و خوش قلب  بودند.
ـ چگونه مرحوم نوذری در زندگی شخصی شما تاثیر گذاشتند؟
خب ازدواج من در ماه آخر بازی در مجموعه کوچه اقاقیا صورت گرفت. من و همسرم آن زمان قادر به تصمیم گیری قطعی برای ازدواج نبودیم. آقای نوذری با کمک های فکری که به من و همسرم کردند باعث شدند که پیوند ما زودتر انجام شود. در پایان هم با عکس هایی که از مراسم کوچک ازدواج ما گرفته بودند،فیلمی تهیه کردند و ما را سوپرایز کردند.
ـ پس به نوعی ازدواج تان را بازی در سریال کوچه اقاقیا و همکاری با آقای نوذری رقم زد؟
بگذارید در ادامه اضافه کنم که پیوند ما بسیار ساده صورت گرفت. راستش من اهل تجمل و ظاهر نیستم؛ بنابراین ازدواج ما بدون مراسم و رسومات معمول انجام شد. الان بعد از گذشت قریب به یازده سال از ازدواجم نه تنها از این که پیوند ما ساده و بدون تشریفات معمول صورت گرفت ناراضی نیستم، بلکه با هر بار رفتن به جشن های عروسی بیش تر خوشحال می شوم که در سادگی ازدواج کردم.
خانواده تان هم با شما هم عقیده بودند؟
بله.پدرم معتقد به داستان های حاشیه ای نبود و انتخاب درست و منطقی برایش مهم بود.
ـ همسر شما هم بازیگر است؟
نه خوشبختانه؛ او کار مهندسی می کند.
ـ چرا نه خوشبختانه؟
برای اینکه بازیگری مانند سایر حرفه ها زمان کاری مشخصی ندارد. اگر همسرم هم در این حرفه فعالیت
می کرد در آن صورت هماهنگ شدن هر دوی ما سخت می شد؛به خصوص که ما بچه هم داریم و برای من زندگی نسبت به کار در اولویت قرار دارد.
ـ اگر روزی فرزندتان بخواهد راه شما را پیش بگیرد و وارد عرصه بازیگری شود، مانع او نمی شوید؟
ما یک دختر به نام آروشا داریم. اگر روزی آروشا به این حرفه علاقه مند شود، حرفی را به او خواهم زد که پدرم به من گفت. از او می خواهم که با تحقیق و بینش و اطمینان از انتخاب خویش پا به این عرصه بگذارد.
ـ درپایان به ما بگویید اولین باری که به اصفهان آمدید، چند ساله بودید؟
2 یا 3 سال داشتم.
و بعد؟
از 9 سال پیش سفرهای من به اصفهان دوباره آغاز شده است تا حالا 7 بار به اصفهان آمده ام. اصفهان را بسیار دوست دارم و سفر آخر که همراه با خانواده ام بودم، برایم بسیار
خاطره انگیزبود.

لطفا نظر خود را در مورد مطلب بالا در قسمت اعلام نظرات ذکر کرده و نوع مقالات و اخبار مورد علاقه خود را بیان کنید به بهترین نظرات هدایای نفیسی تعلق خواهد گرفت . باتشکر

 

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا