نقد و بررسی کتاب در یک صبح پاییزی
داستان در یک صبح پاییزی
کتاب «در یک صبح پاییزی»، از اتاق مردی نیمههشیار به نام کارون آغاز میشود که اگرچه به خاطر نمی آورد، اما با کاغذی در دست، مأمور یافتن کتابی با همین نام برای زنی به نام شیده شده است. کارون، بازمانده شهر کودکی های کورش اسدی است و جنگ او را به پایتخت و دستفروشی کتاب کشانده و حمایتهای بهظاهر بی دلیل و تنها از روی مهربانی ممشاد، دلیل بسیاری از داشته های امروز اوست. کارون راهی خیابان است تا کتاب را بیابد و خواننده، شنونده ذهن آشفته و شیوه سیال ذهن نویسنده ای میشود که هنرمندانه سیسال از زندگی کارون و البته مهمترین روزهای تاریخ ایران را با حافظه دقیق خود روایت میکند.
کارون در گذشته چرخ میخورد و بازمیگردد؛ از روزهای نوجوانی و عشق دختری که نامی از او ندارد؛ اما تکرار دست و پای زمان را برای فراموشی بسته، تا روزهای پس از جنگ تهران و آشنایی با دختری بهنام پریا که ناگهان از دستش پر میکشد، تا امروز که دستش خالی اما منتظر شیده است. کارون در میانه کتاب، خواننده کاغذهایی که از کوچه با خود به خانه آورده است میشود که به نظر پیش نویس داستانی بوده اند. کورش اسدی هر چند کلیشه وار در دل داستان خود داستان دیگری مینویسد و در انتها، بهطور غیرقابل باوری شخصیت های درون کاغذها را به کارون پیوند میدهد، اما موضوع مثلث ارتباط نامتعارف داستان آن اندازه جسورانه و خارج از چارچوب داستان نویسی کشورمان بوده است که کوتاهی و ابهام آن از تعلیق و جذابیتش نمی کاهد. ملاقات با شیده سرانجام اتفاق میافتد تا گره کتابی که تنها یک نسخه از آن در خانه کارون است با حل معمای ارتباط شیده، ممشاد و پریا باز شود! رمان کوچه ابرهای گمشده، نمونه بارز رمان نو با رعایت بسیاری از اصول است. در پایان باور آنکه تنها کمتر از بیستوچهار ساعت با کارون در آشفته بازار ذهن و شخصیتهای همچون ابرهای گمشده اسدی همراه بودهایم را برای مان مشکل میسازد.
داستان با وحشت از نزدیکشدن به واقعیت که نویسنده بارها به آن اعتراف میکند، بهطورکامل در فضای خوابآلودگی و گاهی وهم و خیال نشئگی اتفاق میافتد و پرش افکار کارون راوی تمام بیرحمی ها، خشونتها و کشتارهایی میشود که گرچه گاهی به هذیانگویی غیرقابل قبول برای مخاطب عام میرسد، لیکن در دل اپیدمی سرگردانی و گمگشتگی، اسدی شخصیتهایی را نیز تا پایان به اصول و احساس خود پایبند نگاه میدارد. نثر شاعرانه ی کتاب، جملات بسیاری را برای همیشه در ذهن خواننده ماندگار میکند که هرکدام بیوگرافی جامعی از اندیشه ی نویسنده هستند: «ادبیات عرصه وهم است، هرج و مرج موجودات ذهن که دنبال زبانند!» کوچه ابرهای گمشده، پیش از این با نامهای «پایان محل رویت» و «روز قدیم» مجوز انتشار نیافت و پس از دوازدهسال انتظار و ناامیدی به دست علاقه مندان وسواس و دقت قلم کورش اسدی رسید.
نویسنده : ریحانه نعمتی