فرهنگ و هنر

نقد کتاب بر لبه‌ تیغ

رمان لبه تیغ

بر لبه‌تیغ، گذرکردن دشوار است. به‌همین‌گونه دانایان گویند که را رستگاری دشوار است.

“کاتا اوپانیشاد”

رمان «لبه تیغ»، نوشته «ویلیام سامرست موام» (William Somerset Maugham، زاده ۲۵ ژانویه ۱۸۷۴ انگلستان و درگذشته ۱۶ دسامبر ۱۹۶۵) است.

سامرست موام، از داستان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسان شهیر و پرکار انگلیسی بود که بیشتر بابت سبک ساده، همه‌فهم و رئال، هم‌چنین سخنان کوتاه و قصارگونه‌اش مورد توجه ادب‌دوستان است.

معروفترین اثر موام

لبه تیغ، جزو معروف‌ترین آثار موام است که با برگردان به یاد ماندنی «مهرداد نبیلی»، روایت‌گر زندگی مرد جوانی است که وطن خود، آمریکا را ترک کرده و جهت یافتن پاسخی برای سوال‌هایش‌، به نقاط مختلف دنیا سرک می‌کشد و سرانجام مقصود خود را در هند می‌یابد و از حکمت آن سرزمین سیراب می‌شود.

شیوه روایت این داستان، اتاقی در بسته را ماننده است که راوی برای یافتن سوژه خود، مدام باید جایی از آن را عوض کند و از دریچه‌های مختلف به درون اتاق بنگرد.

این فرم روایت کردن، به نویسنده مجال می‌دهد که «لاری» (قهرمان داستان) را از زوایای مختلف مورد کنکاش قرار دهد.

نویسنده «لاری» را گاه از زبان کسانی‌که با وی مراوده داشته‌اند روایت می‌کند و گاه خود وی از نزدیک با وی به گفت‌وگو می‌نشیند و جویای احوالش می‌شود.

داستان به‌گونه‌ای نیست که نویسنده، مصرانه به‌دنبال‌ یافتن رد پای قهرمان داستان رفته باشد. راوی تنها به‌سان شاهدی است که زندگی آدم‌های اطراف‌اش را روایت می‌کند.

هر یک از اشخاص این داستان، خود مومانی هستند که در کنار هم یک سمفونی زیبا و باشکوه را به نمایش می‌گذارند، «الیوت»، سرگرم میهمانی‌های باشکوه و اشرافی‌ست و در غربت انسان می‌کوشد تا سلف پرافتخار خویش را باز یابد. «ایزابل»، معشوقه لاری، به زیبایی زنانه‌اش غره است و در دنیا، معنایی جز بالیدن به این زیبایی زنانه نمی‌یابد.

«سوزان» می‌کوشد از راه هنر برای خود تسلایی بیابد و در میان جامعه، شأن و منزلتی پیدا کند. «گری» معنای زندگی را جز در سایه کسب ثروت نمی‌فهمد؛ لیکن شخصیت متمایز و منحصر‌به‌فرد «لاری» به‌گونه‌ای است که در میان سایر اشخاص داستان، تلألویی دیگر دارد و خواه‌ناخواه محور اصلی داستان قرار می‌گیرد.

داستان در میانه دو جنگ بزرگ جهانی اتفاق می‌افتد و آمریکا که خود را در آستانه سروری دنیا می‌بیند، به‌ناگاه با رکود اقتصادی و سقوط سهام مواجه می‌شود. آمریکایی‌های خسته از جنگ، هر یک به گوشه دنجی پناه می‌برند تا با شادخواری و مستی، تلخ‌کامی جنگ را فراموش‌کنند.

میهمانی‌های باشکوه و اشرافی، لباس‌های پر زرق‌وبرق و خوردنی‌های الوان، هر یک چونان مخدری است جهت تسکین‌دادن نومیدی و ناکامی حاصل از جنگ.

عده‌ای به هنر پناه می‌برند و برخی درگیر کسب‌وکار و رونق اقتصادی می‌شوند؛ لیکن لاری، غنیمتی دیگرگونه از جنگ برده است. او در اوان نوجوانی به استخدام نیروی هوایی فرانسه درمی‌آید و از نزدیک شاهد مرگ دوستانش است. مرگ انسان‌ها او را به این فکر وامی‌دارد که زندگی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ آیا خدایی وجوددارد که شاهد جهانی چنین نابه‌سامان باشد؟ جهانی که سال‌ها پیش «نیچه»، مرگ خدایش را اعلام کرده است و به گفته «داستایفسکی»، وقتی خدا نباشد، هر چیزی مجاز است.

طبع نازک ولی سرکش لاری، زیستن در چنین جهانی را تاب نمی‌آورد. آن زندگی شادخوار و خیام‌وار را وامی‌نهد تا به جست‌وجوی خدا برخیزد و در نهایت، گمشده‌اش را در هندوستان باز می‌یابد. در میان هندوهایی که همیشه به چشم حقارت به آنان نگریسته‌اند.

در دنیای سراسر هرج‌ومرج، در دنیایی که سرسختانه در تلاش است تا قله‌های بهروزی را بپیماید و وسیله‌ای جز پول، سرمایه و جنگ برای آن نمی‌شناسد، گویا شرق دنیایی دیگرگونه است؛ دنیایی که در آرامشی ژرف غوطه‌ور است و از دور، به تلاطم و نابه‌سامانی‌های ارواح سرگشته انسان غربی می‌نگرد. هندوهایی که صمیمانه پذیرای لاری می‌شوند و همه احتیاجاتش را پاسخ مثبت می‌گویند و با آغوشی باز و مهربان حاضرند صمیمیت و زیبایی دنیای خود را با جهان قسمت کنند و ارمغانی بس نایاب به جهانیان عرضه کنند.

سامرست موام، از نویسندگانی چون انوره دوبالزاک، چارلز دیکنز، فئودور داستایفسکی، گوستاو فلوبر، هانری بیل (مشهور به استاندال)، هنری فیلدینگ، هرمان مولویل و جین آستین، اثر پذیرفته است و رمان‌هایی مانند: باباگوریو، جنگ و صلح، تام جونز، موبی‌دیگ، غرور و تعصب، برادران کارامازوف و دیوید کاپرفیلد را جزو برترین رمان‌های جهان می‌داند.

مهم‌ترین آثار موام، عبارت است از:

لبه‌تیغ، کاتالینا، پرواز در تنهایی، دن‌فرناندو (سفرنامه)، لیزای لمبث، بانو کراداک، پیرامون اسارت بشری یا پایبندی‌های انسانی (Of Human Bondage)، ماه و شش پشیز، مرد با عزت (نمایشنامه) و غیره.

دو اقتباس سینمایی از لبه‌تیغ، صورت گرفته است. نخستین فیلم در سال ۱۹۴۶ توسط «تایرون پاور» و «جین تیرنی» و دیگربار در سال ۱۹۸۴ توسط «بیل ماری فیل» ساخته شد که به گواه کارشناسان، اقتباس‌های قابل قبولی نیز بوده است.

نویسنده : پرند احراری

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا