پسرم بلای جان من شده است./ نتیجه رفاه زیاد فرزند چیست؟

مرد میانسال با ناراحتی و آشفتگی وارد اتاق مشاور مرکز مشاوره آرامش معاونت اجتماعی پلیس اصفهان شد، آرام روی صندلی نشست و آه بلندی کشید و گفت: ای کاش هیچ وقت پسر نداشتم، ای کاش این آخری هم دختر می شد.تو را به خدا به من کمک کنید از دست کارها و رفتارهای پسرم جانم به لب آمده  و دیگر نمی توانم او را تحمل کنم.

سال ها انتظار داشتن یک پسر داشتم تا اینکه بالاخره با هزار نذر و نیاز و دارو صاحب یک پسر شدم، آنقدر به او محبت کردم و هرچه می خواست برایش فراهم آوردم تا اینکه یک پسر ناز نازی بار آمد.  ازهمان ابتدا هر چیز گران قیمتی که بسیاری ازخانواده‌ها خریدن  آن برای فرزندانشان دریغ می کردند، من برای پسرم فراهم می کردم، همسرم با این کارهای من مخالف بود و می گفت: کارهای تو باعث شده تا این پسر نتواند روی پای خودش بایستد؛ اما من گوشم به این حرف‌ها نبود تا اینکه آرش در درس هایش هر روز ضعیف و ضعیف تر می شد، سوم دبیرستان بود که گفت دیگر نمی خواهم درس بخوانم، مغزم نمی کشد و می خواهم بروم در بازار کار کنم.

 چند ماه پیش هم آمد پیشم و گفت، بابا من یک اتومبیل می خواهم، بدون اینکه مخالفتی کنم برایش یک اتومبیل مدل بالا خریدم. او هم  از صبح اتومبیلش را بر می دارد و مدام با دوستان ناباب رفت و آمد می کند، تمام حرف ها و رفتارش تغییر کرده، حتی جلوی من سیگار هم می کشد و هرچه به او می‌گویم گوش نمی‌کند، احترام و حرمت من و مادرش را هم نگه نمی دارد. اگر یک وقت غذایش دیر شود، داد و فریاد راه می اندازد و سر چیزهای بی مورد با خواهرهایش درگیر می شود  نمی دانم چکار کنم؟چهار ماه پیش بود که فهمیدم با دختر جوانی دوست شده،  اما دو هفته پیش آن دختر به دلایلی که نمی دانم چه بوده رابطه دوستیش را قطع کرده است و  همین مسئله هم پسرم را به هم ریخته و حتی یک بار اقدام به خودکشی کرده است. خیلی نگرانم و نمی دانم چطور می توانم او را از این ناراحتی که برایش پیش آمده نجات دهم ….

 پس از اینکه با پدر صحبت شد که امکانات بیش از حد در اختیار او گذاشتن مشوقی برای رفتارهای خلاف او می شود، با پسر صحبت شد و جهت تشخیص بیماری روانی از  تست شخصیت استفاده شد و برای دارو درمانی به روانپزشک ارجاع شد.

کارشناس مرکز مشاوره آرامش در خصوص ماجرای مذکور گفت: نوع سبک تربیت بر رفتار فرزندان تأثیر گذاشته و آنها پس از مدتی خود مختار شده و قوانین خانه را عنوان گروه کوچک و بعد از آن قوانین جامعه را نقض می کنند.وی افزود: والدین باید در حد انتظار، امکانات دراختیار فرزندان قرار دهند؛ چون به همان اندازه که شرایط افراطی شود، انتظارات فرزندان نیز بیش از اندازه شده و زمینه درگیری ایجاد می شود.این کارشناس مرکز مشاوره سن بالای پدر و مادر و عدم ارتباط برقرار کردن با پسرشان را چالشی برای برخی از خانواده ها عنوان کرد و گفت: اختلاف سنی پدر و مادر باعث شده که پدر فقط امکانات در اختیار قرار دهد و از دوستی با فرزند دوری کند و در نتیجه او محبت را در بیرون از خانه و بین دوستانش جست‌وجو کند.این کارشناس مشاوره و آسیب شناس خانواده گفت: درگذشته با توجه به اینکه تکنولوژی پیشرفت نکرده و وسایل نوین دراختیار اعضای خانواده نبود، گرمی محبت بیشتر در گروه خانواده وجود داشت و اعضای خانواده رابطه بهتری با یکدیگر داشتند و درنتیجه فرزندان طوری تربیت می شدند که به اندک امکاناتی که در اختیار آنها قرارداده می شود، قانع بودند. ولی در زمان کنونی والدین تصور می‌کنند که هرچه بیشتر به فرزندان محبت کنند به همان نسبت رفتار مثبت آنها بیشتر و در زندگی موفقیت بیشتری به‌دست می آورند. در مورد بالا پدر چون همیشه بیرون مشغول به فعالیت بوده و درآمد بالایی دارد، به همان نسبت انتظار دارد که فرزندانش رفتارهای پر خطر نداشته باشند، در نتیجه به جای برخورد منطقی با او مدام امکاناتی را که به او می داده، بیشتر می‌کند.لذا توصیه می شود والدین با کمک از روان شناسان و افراد آگاه از همان ابتدا به صورت حساب شده و عملی با فرزندان خود رفتار کرده و به جای اینکه با وسایل الکتریکی آنها را مشغول کنند، سعی کنند رابطه دوستانه ای برقرار کرده و به‌خصوص در زمان نوجوانی و اوایل جوانی که فرد بیشتر به سمت همسالان کشیده می شود، بر رفت و آمد آنها نظارت داشته و دوستان آنها را بشناسند و در عین محبت و صمیمیت با آنها قاطعانه برخورد کنند تابه راه خلاف و بیماری کشیده نشوند.