معدن مصیبت / سریال اشتباهات انسانی در معادن ایران
معدن مصیبت / سریال اشتباهات انسانی در معادن ایران
معدن مصیبت / سریال اشتباهات انسانی در معادن ایران
چهارشنبهٔ هفتهٔ گذشته خبر ریزش معدن دغال سنگ آزادشهر آخر هفتهٔ تراژیکی را رقم زد. صبح روز چهارشنبه 13 اردیبهشت معدنچیان آزادشهر در 90 کیلومتری گرگان مرکز استان گلستان در عمق 1800 متری زمین؛ وقتی موتور دیزلشان از کار میافتد خارج میشوند و هنگام برگشتن و تعمیر دیزل، با روشن شدن آن، در اثر یک جرقه، و به علت تجمیع گاز متان انفجار رخ میدهد و حال پس از چندین روز تنها پیکر 21 نفر از معدنکاران پیدا شده است و همچنان امدادرسانی ادامه دارد.جان دادن چندین کارگر معدن به علت انفجار و گازگرفتگی آن هم در حالیکه به تازگی روز کارگر پشت سر گذاشته شده بود، ذهن را بیشتر به سمت بازخوانی یک تراژدی راهنمایی میکند تا مرور یک خبر. در حاشیهٔ این اتفاق شاهد تکرار عباراتی با مضمون اشتباهات انسانی بودیم. اما با نگاهی دیگر شبهات و پیامدهایی که از بین چنین اتفاقی سر بر میآورد قابل بررسی بیشتری است.
معدن مصیبت / سریال اشتباهات انسانی در معادن ایران
عقبهٔ این کارگران جان باخته مسئلهای بود که توجهها را به خود جلب کرد. کار کردن برخی از این کارگران در حدود شش یا هفت ماه بدون دستمزد به صورت ملموستری ما را با مصائب حقوق شاغلین و مخصوصاً کارگران در ایران آشنا میکند. کارگران معدن یورت در دی ماه سال 94 با اعتراضی اقدام به بلند کردن صدای خود کردند و با بیان اینکه “به مدت یکسال توانایی خرید نان برای خانوادههایمان را نداریم” قدمی مظلومانه در راستای احقاق حق خود برداشتند.
ناتوانی ساختارِ شغلی در ایجاد ارتباط با گروههای درون خود
اِشکال کار اما ناتوانی ساختارِ شغلی در ایجاد ارتباط با گروههای درون خود است. وجود یک واسطه بین گروههای درون جامعه و ساختار حاکم بر آنها ضروری است. این واسطه نه تنها به عادلانهتر شدن وضعیت آن گروه کمک میکند بلکه به تعدیل و خنثی سازی نیروی اعتراضی آن گروه نیز میپردازد. در اکثر جوامع که کارگران قسمت فربهای از افراد جامعه را تشکیل میدهند توجه به میزان رضایت آنها ضروری است. از طرف دیگر وضعیت بد شغلی یک گروه و واقع شدن حوادثی مانند حادثهٔ مذکور تنها باعث ایجاد نارضایتی در گروهِ مستقیماً آسیب دیده (در اینجا کارگران) نمیشود. جلب توجه سایر گروهها به حوادث این چنینی باعث کاهش رضایت و بروز رفتارهای هیستریک در آنها نیز میشود. همانطور که شاهد بودیم وقوع این حادثه به بروز اعتراضاتی در حوزهٔ سیاسی و حتی گسترش دامنهٔ اعتراضات مجازی به انتخابات و مشخصاً برخی کاندیداهای ریاست جمهوری شد.
معدن مصیبت / سریال اشتباهات انسانی در معادن ایران
معضل نبود سندیکای کارگری
نبود سندیکای کارگری برای حمایت از کارگران، یک نقطهٔ ضعف بزرگ برای وضعیت اشتغال در ایران است. نبود سازمان و تشکیلاتِ حمایتیِ دارای بُرش، به معنای عدم وجود امنیت شغلی است. به این معنا که کارفرما دارای اهرم قدرتی است که میتواند با آن کارگر را در جهت دلخواه هدایت کند. و آن اهرم چیزی جز اشتغال نیست. بنابرین کارگر ناچار به ادامهٔ کار در شرایطِ چند ماه بی حقوقی است.
همانطور که قبلاً نیز در حادثهٔ پلاسکو شاهد بودیم وقوع حادثه باعث شد نظرات خاموش شهروندان در انتقاد به سیستم مدیریتی تهران بیدار شده و با مشخصتر شدن دامنهٔ این انتقادات رویکرد شهرواندان نسبت به کارگزاران مدیریتی از جمله شورای شهر و شهرداری به طور کلی تغییر کرد تا جایی که اکنون شاهد تغییرات بالقوه و بعضاً بالفعل در نحوهٔ تفکر شهروندان به شایستگیهای مدیریتی هستیم. با اینکه واکنشهای فضای مجازی به حادثهٔ معدن به اندازهٔ پلاسکو شدید و بُرنده نبود (احتمالاً بخاطر کمتر بودن فضای سیاسی آن) اما در نهایت مفهومی که در اتفاقاتی از این دست از بین میرود یا دست کم دچار تردید و کاستی میشود، سرمایهٔ اجتماعی و به طور خاص اعتماد عمومی به ساختارهای اقتصادی و مدیریتی است. کارگر در نبود تشکیلاتی که حامی او باشد تنها میتواند با توسل به صدای نه چندان رسای خود و همکارانش دست به اعتراضاتِ اغلب بی فرجامی بزند که برای اصلاح ساختار حاکم بر او کافی نیست. و در مقابل کارفرمای اکثراً مبهمی که در قبال فراهم نکردن شرایط استاندارد کاری نیازی به پاسخگویی در برابر سندیکای ناموجود را ندارد. آگاهی آحاد افراد جامعه از شرایط این چنینیِ اشتغال، آفتی جدی در راستای همکاری ساختار و افراد درون آن است.
معدن مصیبت / سریال اشتباهات انسانی در معادن ایران
نویسنده : حسین کاشف