اقتصادی

گفتگو با شجاع‌ پوریان درباره بالا رفتن سن مدیریت

گفتگو با شجاع‌ پوریان درباره سن مدیریت

بالارفتن سن مدیریت در دولت یکی از مشکلاتی است که گریبان کشور را گرفته است. درست است که افراد بی‌تجربه نباید در سطوح بالا به کارگرفته شوند، چون دارای تجربه لازم نیستند، همچنین کشور با مشکلات عدیده روبه‌روست و فرصتی برای آزمون‌وخطا وجود ندارد، اما به‌راستی باید تجربه برای تجربه‌اندوزی نسل جوان فراهم شود؛ چراکه عدم به‌کارگیری مطلوب این نیرو منجر به سرخوردگی، هدررفتن استعدادها و آسیب به کشور خواهد شد. شجاع‌پوریان معتقد است: «یکی از اقدام‌های خوب دوره آقای احمدی‌نژاد این بود که چهره‌های جدید و بیشتری را وارد عرصه مدیریت ارشد کشور کرد. اگرچه او در انتخاب مصادیق مسیر غلطی رفت و آدم‌های بی‌تجربه‌ای را انتخاب کرد، اما این ساختارشکنی در دوره آقای احمدی‌نژاد کلید خورد و انجام شد. به‌یقین همه دولت‌ها پس از انقلاب در زمینه تربیت مدیران ارشد ضعیف عمل کرده‌اند و به همین دلیل معدل سن مدیریت خیلی بالا رفت. درحقیقت معدل مدیران کشور ما قابل دفاع نیست.»

***** بسیاری از زنان که شایستگی مدیریت در سطح بالا را دارند، برای احراز پست‌های مدیریتی با مقاومت‌هایی مواجه می‌شوند، به نظر شما چه عواملی مانع از حضور زنان در چرخه مدیریتی کشور می‌شود؟

به‌هرحال تأخیر زنان درباره حضور در عرصه‌های مدیریتی، اجتماعی و اشتغال پیشینه‌ تاریخی دارد. نگرش به عدم حضور زنان متأثر از باورهای مذهبی و فرهنگی و سنت‌های کشور ماست؛ همچنین در دوره معاصر نیز هم‌زمان با حضور مردان در عرصه‌های مختلف، تشکل‌های اجتماعی و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی بازهم زنان هم‌پای مردان در صحنه فعالیت ندارند و از سوی دیگر بستر لازم برای شکوفاشدن توانمندی آنان در بخش‌های مدیریتی فراهم نشده است؛ برای نمونه، مجلس شورای اسلامی متشکل از 290 نفر نماینده است و باوجوداینکه نمایندگی مجلس پست انتصابی نیست، بلکه انتخابی است هیچ‌گاه تعداد نمایندگان زن مجلس در ادوار مختلف به 10درصد نرسید. این مسئله به شرایط متعددی بازمی‌گردد که زنان نتوانستند به‌ اندازه شایستگی و ترکیب جمعیتی خود در عرصه‌های مدیریتی مختلف حضور فعال داشته باشند. همین امر باعث می‌شود گاهی مسئولان بخواهند تبعیض مثبتی به‌نفع زنان قائل شوند، آن‌هم ممکن است در جای خود خوب نباشد و نتایج منفی به‌همراه داشته باشد؛ به‌عنوان‌مثال، در انتخابات شورای شهر و روستا تصمیم گرفته شد سهم 30درصدی برای زنان در نظر گرفته شود؛ درحالی‌که باید توجه داشت آیا برای این جایگاه این تعداد زنان آمادگی دارند یا خیر. اگر آمادگی دارند چرا فقط 30درصد زنان سهمیه داشته باشند؟

******در روزهای اخیر آقای واعظی، رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور به این مسئله اشاره کرد: «مدیر زن در حد استاندار نداریم». با توجه به وعده‌های آقای روحانی در زمان انتخابات چنین بدعهدی‌هایی چه تبعاتی برای دولت به‌همراه دارد؟

این مسئله باید به‌صورت دقیق بررسی شود. نمی‌دانم این صحبت آقای واعظی درست است یا نادرست؛ اما استانداری مسئولیت سخت و سنگینی در کشور ماست. اگر زمانی تنها مبنا این باشد که چنددرصد از استانداران را زنان تشکیل دهند به‌دلیل قولی که دولت داد، مبنی براینکه آنان بدون داشتن شرایط انتخاب شوند و به‌شکل قابل‌قبولی عمل نکنند ممکن است در بلندمدت به نگاه مثبتی که مربوط به افزایش استفاده از زنان در عرصه‌های مدیریتی است، آسیب وارد شود. به‌هرحال نباید به‌صورت دستوری بیان شود زنان در این پست یا پست‌های دیگر به‌کار گرفته شوند؛ بلکه باید زنان توانمند در عرصه‌های تخصصی شناسایی شوند و بعدازآن بستر و زمینه ارتقای آنان به‌شکل پلکانی فراهم شود. اگر برای استانداری مردان زیادی در کشور وجود دارد این درحالی‌است که این افراد در گذشته در سمت‌های بخشدار، فرماندار و معاون استاندار مسئولیت داشته‌اند. اکنون باید درباره زنان نیز به همین شکل عمل شود؛ یعنی به‌جای آنکه زنان یک‌باره به‌عنوان استاندار انتخاب شوند که شاید به‌دلیل فقدان تجربه در این حوزه به‌خوبی عمل نکنند، به‌صورت پلکانی برگزیده شوند تا تجربیات لازم را به‌دست آورند؛ همچنین تعدادی از زنان به‌عنوان بخشدار انتخاب شوند و تعدادی دیگر در سمت فرماندار و معاون استاندار باشند تا شرایط فعالیت آنان در پست استانداری فراهم شود.

******بالارفتن سن مدیران در دولت یکی از مشکلات عرصه مدیریتی کشور است. آیا جریان اصلاحات برنامه‌ای برای تربیت نیروی مدیریتی جوان و چهره‌ساز در نظر دارد؟

در سنوات اخیر یکی از چرخه‌های معیوب در کشور این بود که تعداد مدیران ارشد کشور غالباً ثابت نگه‌ داشته شد. یک وزیر سابقه وزارت در چند وزارت‌خانه را دارد؛ به‌عنوان‌مثال، در وزارت‌خانه‌های پست، جهاد، نفت و نیرو مسئولیت داشت. اکنون اگر به حلقه مدیران کابینه بنگرید با چهره‌های تکراری و ثابت روبه‌رو می‌شوید که تنها جای آنان تغییر کرده و این یکی از ضعف‌های جدی است که دولت‌های گذشته نیز با آن مواجه بودند و به‌خوبی از این حلقه بسته عبور نکردند. شاید یکی از اقدام‌های خوب دوره آقای احمدی‌نژاد این بود که چهره‌های جدید و بیشتری وارد عرصه مدیران ارشد کشور کرد؛ اگرچه او در انتخاب مصادیق مسیر غلطی رفت و آدم‌های بی‌تجربه‌ای را انتخاب کرد، اما این ساختارشکنی در دوره آقای احمدی‌نژاد انجام شد؛ بنابراین همه دولت‌ها در زمینه تربیت مدیران ارشد ضعیف عمل کرده‌اند؛ به‌همین‌دلیل سن مدیریت خیلی بالا رفته است. درحقیقت معدل مدیران کشور ما قابل دفاع نیست؛ بلکه معدل سنی پیر است و برخی از آنان ازنظر جسمی هم توانایی انجام فعالیت سنگین را ندارند؛ اما درعین‌حال مشاهده می‌شود که از آنان مکرر استفاده می‌شود.

******به باور برخی کنشگران عرصه سیاست، اصلاح‌طلبی از ایدئولوژی تهی شده یا در روند استحاله ایدئولوژیک قرارگرفته و ائتلاف کرده‌اند. به نظر شما این مسئله تا چه اندازه با شرایط امروز اصلاحات مطابقت دارد؟

خیر، این‌گونه نیست. به‌عکس ازنظر ایدئولوژیک و داشتن چارچوب‌های فکری باورهای اصلاح‌طلبان متناسب با شرایط هر دوره به‌روزتر و شفاف‌تر می‌شود. در انتخابات مجلس خیلی شفاف می‌بینید که نه‌تنها چهره‌های برجسته و نیروهای اصلی اصلاح‌طلبان به‌شکل مطلق رد صلاحیت می‌شوند بلکه افراد درجه دوم و سوم تشکیلاتی که با آنان ارتباط پیدا می‌کنند، شناسایی می‌شوند و آنان نیز رد صلاحیت می‌شوند. من زمانی که در حوزه انتخابیه خود برای انتخابات مجلس کاندیدا می‌شوم و صلاحیتم تائید نمی‌شود کسانی که پیش از این با من کار کرده بودند، یعنی بخشدار بودند یا در اداره آموزش‌وپرورش فعالیت داشتند نیز رد صلاحیت می‌شوند و صرف ارتباط قبلی آنان با امثال من برای رد صلاحیت این افراد کافی است؛ درواقع نهاد‌های ذی‌ربط ارتباط افراد با یکدیگر را مبنای ردصلاحیت قرار می‌دهند؛ بنابراین شرایط ردصلاحیت‌ها و عدم امکان حضور نیروهای اصلی اصلاح‌طلب آنان را وادار می‌کند به چارچوب‌های حداقلی و ائتلاف و استفاده از نیروهای متعادل جناح رقیب فکر کنند؛ زیرا آنچه برای این جناح مهم و اساسی است تأمین منافع ملی است و اینکه جریان رادیکال که به یک چارچوب متعادل و سازنده در حوزه‌های داخلی و خارجی ایمان ندارد، به قدرت بازنگردد و به کشور آسیب وارد نشود.

*****آیا آقای روحانی این دغدغه را دارد که در طول چهار سال آینده زمینه روی کار آمدن یک دولت اصلاح‌طلب را مهیا کند؟

با تعریفی که ما از جریان اصلاح‌طلب داریم ممکن است آقای روحانی این نگرش را نداشته باشد؛ اما اینکه کشور در شرایط اعتدال پیش رود و به دوره قبل از آقای روحانی بازنگردد حتماً یکی از دغدغه‌های رئیس‌جمهور است تا مجموعه افراطیون در کشور جان تازه‌ای پیدا نکنند و زمینه بازگشت آنان فراهم نشود. در شرایط کنونی باید در چارچوب‌های قانونی، فرهنگ‌سازی و گوشزدکردن خطرات چنین نگاه‌هایی برای منافع کشور عمل شود؛ اما آنچه مشخصاً دولتی یا مجموعه‌ای با عنوان اصلاح‌طلبی در دولت آینده شکل بگیرد، هم‌اکنون نیز در چیدمان دولت، استانداران و مدیران ارشد دکتر روحانی چنین نگرشی وجود ندارد. برای ایشان مهم آن است که تحت نگاه اعتدالی و فراجناحی دولت آینده برسرکار آید. فرض کنید شاید آمدن آقای لاریجانی در شرایط بعدازاین دولت برای آقای روحانی یک معدل قابل‌قبول قلمداد شود؛ درحالی‌که جریان اصلاحات برای انتخابات آینده برنامه‌ریزی متفاوت دارد.

*****این روزها شاهد هستیم که آقایان روحانی و لاریجانی روزبه‌روز به هم نزدیک‌تر می‌شوند، آیا انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 عامل نزدیکی این دو چهره است؟

هر رئیس‌جمهوری دارای یک تیم و مشاوران اصلی است که گاهی به‌عنوان مشاوران درجه اول در ترکیب کابینه به رئیس دولت نزدیک هستند. نزدیکی فکری و ذهنی و تمایل تیم منتخب آقای روحانی به آقای لاریجانی بیش از اصلاح‌طلبان است. تردیدی نیست که افرادی مثل آقایان نهاوندیان، نوبخت، واعظی و بانک که به‌عنوان مشاوران نزدیک رئیس‌جمهور تلقی می‌شوند گرایش بیشتری به آقای لاریجانی دارند؛ بنابراین اگر ما در انتخابات 1400 در یک دوگانه رقابت بین آقای لاریجانی و کاندیدای اصلاح‌طلب قرار بگیریم ترجیح آنان آقای لاریجانی خواهد بود.

****×چرا در رسانه‌ها جبهه پایداری در تلاش هستند لاریجانی را اصلاح‌طلب معرفی کنند؟

جبهه پایداری به‌جای آنکه شیوه ایجابی را در معرفی خود به‌کار ببرند، کلاً در ادوار گذشته شیوه‌ سلبی و تخریبی را به‌کار گرفته‌اند؛ یعنی به‌جای آنکه روی توانمندی کاندیدای خود سرمایه‌گذاری کنند بر نقاط ضعف رقبای خود متمرکز می‌شوند؛ به‌عنوان‌مثال، اگر رقیب خود را آقای لاریجانی می‌دانند به‌جای آنکه بگویند به این دلایل او توانمند نیست به تخریب وی می‌پردازند تا از اقبال و توجه مردم خارج کنند. به نظر من این شیوه مرسوم این جریان است؛ به‌همین‌دلیل آقای لاریجانی یا هر چهره دیگری را که احساس کنند رقیب جدی آنان است سعی می‌کنند از طریق تریبون‌هایی که در اختیار دارند، هدف قرار دهند. اکنون بهانه این است که آقای لاریجانی به اصلاح‌طلبان نزدیک شد یا با رئیس دولت اصلاحات عکس مشترک دارد.

****این احتمال وجود دارد که آقای روحانی در چهار سال آینده به‌دنبال قرارگرفتن در ضلع سوم فضای سیاسی ایران در کنار اصلاح‌طلبان و اصولگرایان باشد؟

ضلع سوم در ایران وجود ندارد و این عنوان‌ها تاکنون جواب نداده است. اگر به‌یاد داشته باشید زمانی آقای رضایی چنین داعیه‌ای داشت و به‌عنوان خط سوم در انتخابات شرکت کرد؛ اما نگرفت و موفق نشد؛ زیرا ضلع سوم در پیکره و بافت اجتماعی ما وجود خارجی ندارد و مردم در ایام انتخابات در یکی از دوگانه اصلاح‌طلب و اصولگرا قرار می‌گیرند و خط سوم خیلی جواب نمی‌دهد. در دو انتخابات اخیر که آقای روحانی رأی آورد به این دلیل نبود که یک ضلع سومی وجود داشت و به او کمک کرد، بلکه اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 و 96 به‌شکل کامل پشت سر آقای روحانی قرار گرفتند؛ همچنین پیروزی روحانی به این دلیل نبود که گفتمان سومی داشت، بلکه آقای روحانی رویکرد اصلاح‌طلبانه را پیش گرفت و اصلاح‌طلبان نیز تمام‌قد کنار او قرارگرفته‌اند.

نویسنده : لیلا کاظمی

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا