حوادث

ازدواج زودهنگام و بی موقع مرا نابود کرد/ اهمیت ندادن پدر به دختر

ازدواج زودهنگام و بی موقع مرا نابود کرد/  اهمیت ندادن پدر به دختر

  در مدتی که با هم آشنا شدیم، متوجه شدم که اخلاق و رفتاری خاص دارد و بسیار خشن است ولی برای فرار از محیط خانه، علیرغم این شناخت …

خانم جوانی که برای طرح مشکل خود به مرکز مشاوره آمده بود، گفت: پدرم زیاد تمایل نداشت که دخترها درس بخوانند و می گفت که زن آخرش باید کهنه بچه بشورد، برای همین اولین خواستگاری که در خانه ما را زد، من در حالی که 16 ساله بودم، ازدواج کردم.

در ابتدای زندگی، مدام مشکل داشتیم. شوهرم 8 سال از من بزرگ تر بود و رفتارهای من را بچگانه می دانست و توقع داشت وقتی با دوست ها و رفقایش بیرون می رود، من چیزی نگویم و همیشه کارها به جر و بحث و کتک کاری می کشید. پس از مدتی نیز متوجه شدم که معتاد است و در نتیجه با اصرار من، کارمان به طلاق کشید و وقتی که به خانه برگشتم، یک زن 21 ساله مطلقه بودم.
از همان روز که به خانه پدرم برگشتم، رفت و آمدهایم توسط برادرانم کنترل می شد و خیلی تحت فشار بودم، در نتیجه مدتی نیز افسردگی گرفتم و دارو مصرف کردم؛ در این زمان بود که یکی از دوستان برادرم که به خانه ما رفت و آمد داشت، از من خوشش آمد و از من خواستگاری کرد و من برای بار دوم ازدواج کردم.
در مدتی که با هم آشنا شدیم، متوجه شدم که اخلاق و رفتاری خاص دارد و بسیار خشن است ولی برای فرار از محیط خانه، علیرغم این شناخت با او ازدواج کردم؛ او مدام من را مورد ضرب وشتم قرار می داد و بسیار بدبین بود. الان هم یک بچه 4 ساله دارم و پس از اینکه شوهرم من را زد، با برادرم هم درگیر شد و با ساتور نصف انگشتش قطع شد و الان 3 ماه است که در زندان است. البته با رضایت برادرم و پرداخت دیه آزاد شده است.

زمانی که او در زندان بود، من با معلم زبان پسرم آشنا شدم

زمانی که او در زندان بود، من با معلم زبان پسرم آشنا شدم و او به من علاقه مند شده و می گوید از شوهرت طلاق بگیر و بیا با هم به خارج از کشور برویم و گفته نباید پسرت را بیاوری ولی من به پسرم وابسته ام؛ فکر می کنم با معلم زبان پسرم، خوشبخت می شوم ولی پسرم را نمی دانم چه کار کنم و از طرفی همسرم هم مدام می گوید بیا با هم ادامه بدهیم و می گوید عوض می شوم و رفتارم را تغییر می دهم ولی من دیگر به او اطمینان ندارم. از شما می خواهم که من را راهنمایی کنید.

ضرورت آموختن مهارت های زندگی برای جوانان

کارشناس مرکز مشاوره در این باره گفت: متاسفانه در پرونده مذکور می بینیم که نداشتن مهارت لازم برای زندگی، باعث شده تا زن جوان به طلاق و ازدواج های پی در پی برای فرار از محیط خانواده رو آورد. این کارشناس مشاوره اظهار داشت: وقتی که زنی از همسرش جدا می‌شود، دید خانواده و اعضای جامعه نسبت به او متفاوت شده و همین نگاه ها او را تحت فشار قرار داده تا دوباره بدون هیچ آگاهی و تحقیقاتی، تن به ازدواج دوم دهد. تحقیقات ثابت کرده که ازدواج های دوم نیز مانند ازدواج اول ناموفق و حتی بدتر است.
کارشناس مشاوره پلیس گفت: در این پرونده می بینیم که زن جوان، بدون اعتماد به نفس و به دلیل ناکامی های پی در پی، دوباره به فرد دیگری در عرض سه ماه اعتماد کرده و دوباره می خواهد طلاق گرفته و ازدواج سوم داشته باشد که سرانجام با توصیه های مشاوره پلیس تصمیم گرفت به جای فرار و انتخاب یک زندگی مبهم و ازدواج دیگر، فعلا به نفر سوم اعتماد نکند و فرصت دیگری به همسرش بدهد تا با مشاوره و نظارت بر زندگی زناشویی آنها، مشکلاتشان برطرف شود.
وی افزود: توصیه ما به خانواده ها این است که موضوع ازدواج فرزندانشان را جدی بگیرند و فقط به دنبال این نباشند که دختر خود را شوهر داده و از مشکلات داشتن یک دختر در منزل رهایی یابند و حتما قبل از ازدواج فرزندان، هم خود پدر و مادر و هم دختر وپسر تحت مشاوره پیش از ازدواج قرار بگیرند.

ازدواج بی موقع و زود هنگام
ازدواج زودهنگام و بی موقع مرا نابود کرد/ اهمیت ندادن پدر به دختر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا