ازدواج از طریق اینستاگرام

زن جوانی با مراجعه به پلیس اظهار داشت شوهرم به من میگوید تو دختر خیابانی هستی. من دیگر قدرت تحمل صحبتها و رفتارهای شوهرم الیاس را ندارم. او اجازه نمیدهد من با کسی در ارتباط باشم. ما فقط 3 ماه است که زندگی مشترکمان را شروع کرده ایم. او در این مدت مرا کتک میزد و زندانیم میکرد.

 من خواستار طلاق هستم چون اشتباه بزرگی در انتخاب شریک زندگیم داشتم زیرا من همسر آینده ام را در اینستاگرام پیدا کردم . اکنون زندگیم به فنا رفته و چوب انتخاب همسر با این روش را میخورم. معلوم نیست بعد از این که زن مطلقه ای میشوم با چه مشکلاتی روبرو میشوم.

این زن جوان در حالی به پلیس مراجعه کرد که سر و صورتش زخمی بود. او در ادامه میگوید یکسال قبل پس از آشنا شدن با الیاس همواره در شبکه های اجتماعی مشغول چت با او بودم. او جملات عاشقانه ای به من میگفت و کحبتش را در دل من انداخت به طوری که من تمام خوشبختیم را در گرو ازدواج با او میدیدم.

مادرم خیاط است و در آن زمان عشق و علاقه من پدرم بیکار شد  و مادرم بیشتر از قبل خیاطی میکرد تا زندگی را بچرخاند من برای خریدن شارژ برای اینترنتم به مادرم در خیاطی کمک میکردم تا همیشه با الیاس در ارتباط باشم. همچنین برادر بزرگ من هم معتاد به مواد مخدر بود و مادرم سعی داشت او را از اعتیاد بیرون بکشد همین باعث شد کل توجه مادرم به برادر بزرگترم باشد و من هم در این شرایط سوء استفاده کردم و همواره با الیاس چت میکردم. ارتباط من با الیاس 1 سال طول کشید تا بعد یکسال قرار شد الیاس به خواستگاری من بیاید. من بسیار برای این موضوع اصرار کردم و الیاس بعد از 1 ماه به خواستگاریم آمد و با هم ازدواج کردیم.

2 ماه ابتدای زندگی هوب بود و فکر میکردم الیاس من را دوست دارد اما ماه سوم الیاس مرا زندانی کرد و گوشیم را از من گرفت و اجازه نداد با کسی در ارتباط باشم. وقتی نسبت به این موضوع اعتراض کردم مرا کتک زد و میگفت من چطور به یک دختر خیابانی اعتماد کنم؟ وقتی تو با من یکسال رابطه داشتی به من هم خیانت میکنی. خانواده الیاس هم همین نظر را داشتند. من به خانه پدرم بازگشتم تا از الیاس طلاق بگیرم . اما….

وقتی به خاطر این موضوع  اعتراض کردم مرا زیر مشت و لگد گرفت و گفت چگونه می توان به یک دختر خیابانی اعتماد کرد. دختری که یک سال با پسر غریبه ای رابطه داشته باشد به یقین به همسرش نیز خیانت می کند وقتی دیدم خانواده الیاس نیز که در جریان دوستی قبل از ازدواج ما قرار گرفته بودند همین نظر را دارند و مرا دختری خیابانی می دانند به خانه پدرم بازگشتم تا از الیاس طلاق بگیرم. حالا هم …