فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
نشست تخصصی سینما، چهارشنبه، 24 خرداد ماه در محل کتابخانه مرکزی اصفهان با حضور کارگردان برجسته سینمای ایران، بهمن فرمان آرا و به همت کانون عکس این شهر برگزار شد. در ابتدا سکانسهایی از فیلمهای شازده احتجاب، سایههای بلند باد، بوی کافور، عطریاس، خانهای روی آب، یک بوس کوچولو و خاک آشنا به نمایش درآمد و بعد از آن، این کارگردان گفت: من متولد تهران هستم، اما چون پدر و مادرم اهل اصفهان هستند، من هم خودم را اصفهانی می دانم و افتخار میکنم که اهل این شهر زیبا هستم. قبل از هرچیز میخواهم یادی کنم از زاون قوکاسیان که چهره سینما در اصفهان بود و جایش برای همیشه خالی خواهد ماند. کارگردان شازده احتجاب درباره ورودش به عرصه سینما اینگونه توضیح داد: 16 ساله بودم که برای ادامه تحصیل در رشته کارگردانی به انگلستان رفتم، اما چون در آن زمان در آن کشور مدرسه سینمایی وجود نداشت، به مدرسه هنرپیشگی رفتم. بعد از گذشت یک سال و نیم پدرم به لندن آمد و گفت قرار ما کارگردانی بود نه بازیگری، برای همین هم من را به آمریکا فرستاد و از بهترین مدرسه سینمایی آمریکا فارغ التحصیل شدم و برگشتم. فرمان آرا ادامه داد:در آن زمان پرویز نوری سردبیر مجله ستاره سینما بود و من هم دوست داشتم به افتتاحیه فیلمها بروم، از او کارت خبرنگاری گرفتم وخبرنگار این مجله در لندن شدم. اولین مقاله در این مجله درباره سینمای برگمن، ترجمه من بود. بعد از شروع به کار، دست از نوشتن کشیدم، فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است!
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
کارگردان «بوی کافور، عطریاس» با اشاره به برنامه تلویزیونی فانوس خیال که اجرا و تهیه کنندگی آن را پیش از انقلاب بر عهده داشت، گفت: این برنامه درباره فیلمهای در حال اکران بود. در آن زمان تلویزیون می خواست به محبوبیت بیشتر سینما کمک کند و من 3 سال اجرای این برنامه را بر عهده داشتم تا اینکه بار دیگر به لندن رفتم و پس از بازگشت دیگر اجرای آن را قبول نکردم. فرمان آرا که پس از استخدام در تلویزیون 2 فیلم مستند را کارگردانی کرد، با اشاره به این فیلمها گفت:من 2 فیلم مستند ساختم؛یکی به نام نوروز و خاویار که درباره حقوق کم صیادان این ماهی گرانقیمت بود و دومی روایتگر داستان یک تاکسیران بود که از جنوب تهران شروع به راندن میکرد و با هر مسافر که به نقطهای میرفت، چهره شهر را نیز به تصویر میکشید. اما هیچ کدام از این 2 مستند اجازه نمایش پیدا نکردند و گفته شد که چندان جالب نیستند.
این کارگردان که زمانی را در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در کنار اساتیدی همچون هژیر داریوش و هوشنگ کاووسی به تدریس مشغول بود، از افرادی همچون ابراهیم مختاری، محمد بزرگ نیا، علی نایینی، میترا کارآگاه و… به عنوان شاگردانش نام برد.
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
کارگردان «خانهای روی آب» در ادامه به چگونگی ساخت «شازده احتجاب» اشاره کرد وگفت: نسل من از دریچه کتاب به جهان مینگریست. در زمان کودکی ما برنامه رادیو از ساعت 7 تا 10 شب بود و من عاشق برنامه هوشنگ مستوفی بودم. هفتهای یک بار هم با خانواده به سینما میرفتیم، اما کتاب همیشه در دسترس بود. در سینمای آمریکا اقتباس از رمانهای معروف متداول بود و من هم وقتی تصمیم گرفتم فیلم بسازم، میخواستم همین کار را بکنم. اما چیز دندان گیری پیدا نکردم تا اینکه در یک روز، 3 نفر همزمان به من، شازده احتجاب هوشنگ گلشیری را پیشنهاد کردند. کتاب را خواندم و فردای آن روز به اصفهان آمدم. گلشیری را پیدا کردم و پس از 3 جلسهای که با هم داشتیم، او در محضر، اجازه رسمی ساختن فیلم از روی کتابش را بدون دریافت هیچ پولی به من واگذار کرد. برای نوشتن فیلمنامه از او خواستم که به تهران بیاید تا به اتفاق این کار را انجام دهیم. از آن جایی که گلشیری دید بصری داشت، چند شخصیت را حذف کردیم و فیلمنامه نوشته شد. بعد از گرفتن مجوز که خودش پروسهای بود و مدتها طول کشید، به اصفهان آمدیم و در خانهای واقع در خیابان دروازه دولت که مدتی کنسولگری انگلستان بود، فیلمبرداری آغاز شد.
فرمان آرا درباره استفاده از عکسهای قدیمی و واقعی در این فیلم،گفت: وقتی میخواستم شازده احتجاب را بسازم، دنبال عکسهای قدیمی میگشتم، آقای تهامی در میدان بهارستان یک عکاسی قدیمی داشت که در ویترین آن عکسهای قدیمی همچون عکس میرزا رضای کرمانی وجود داشت. ابتدا به من اعتماد نمیکرد و میگفت از اداره فرهنگ آمدهای تا عکسهایم را از من بگیری! بعد از آنکه از بابت من خیالش راحت شد، یک ماه تمام، ساعت 2 تا 4 که عکاسی تعطیل بود، شیشههای عکسهای قدیمی را به من نشان میداد و من انتخاب می کردم. در نهایت 45 تا 50 عکس انتخاب شد و برایم چاپ کرد و من در فیلم استفاده کردم.
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
بعد از آن فرمان آرا به تهیه کنندگیاش اشاره کرد و ادامه داد: وقتی شازده احتجاب در جشنواره کن به نمایش درآمد، آقایی به نام دکتر بوشهری خواست تا با من جلسهای داشته باشد. او گفت:شرکت تازه تأسیسی دارند به نام شرکت گسترش سینمای ایران که تا به حال مدیریت درستی نداشته و از من خواست تا مسئولیت آن را برعهده بگیرم، به شرط آنکه تا 2 سال خودم فیلم نسازم. از آجا که این شرکت دفتری در پاریس و دفتر دیگری در لسآنجلس داشت و از امکانات جدید فیلمسازی بهره میبرد، پیشنهادش را پذیرفتم. در آن زمان آدمهای زیادی آمدند و خواستند کارکنند که در نهایت 4 فیلم گزارش، ملکوت، کلاغ و شطرنج و باد به تولید رسید.
این کارگردان در سال 59 ایران را ترک کرد و پیرامون این مهاجرت اینگونه توضیح داد: بعد از انقلاب دعوای فرهنگی در کشور خیلی طول کشید که هنوز هم بعد از 38 سال ادامه دارد و به نظر نمیرسد به این زودیها حل شود. من به کانادا رفتم و سال 69 به ایران برگشتم. در کانادا به همراه دو سرمایه گذار، شرکتی را در ونکوور راه اندازی کردم و به جشنواره کن رفتم. در آنجا فیلم مرد آهنین را خریدم. 4 روز بعد این فیلم نخل طلای جشنواره را از آن خود کرد و خیلیها برای خرید آن با من تماس گرفتند. حق پخش این فیلم را در آمریکا به شرکت یونایتد آرتیست به مبلغ 200 هزار دلار فروختم. از آنجا پایم به هالیوود باز شد و فیلمهایی مثل بستری از گلهای آلن رنه را پخش کردم. بعد از آن به من پیشنهاد شد که به لس آنجلس بروم و در آنجا شرکتی تأسیس کنم. شرکتی که 1800 سینما در کانادا و آمریکا داشت و این شروعی شد که یک فیلم با پل نیومن ساختیم، بعد آخرین وسوسه مسیح و…تا اینکه یونیورسال شرکت ما را خرید.
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
بازیگر «بوی کافور، عطر یاس» درباره همکاری مستمرش با عباس گنجوی به عنوان تدوینگر گفت: گنجوی هم کارمند تلویزیون بود. زمانی که مستند اولم را میساختم، ناصر تقوایی او را به من پیشنهاد داد. من و تقوایی تنها کارگردانهایی هستیم که همه فیلمهایمان را گنجوی تدوین کرده است. دوستیها در یک گروه فیلمبرداری بسیار مهم است، من و عباس میتوانیم با زبان ایما و اشاره هم با هم صحبت کنیم.
فرمان آرا همچنین درباره فیلمنامه ای به نام «از عباس کیارستمی متنفرم» توضیح داد که در دورانی که به او اجازه ساخت فیلم داده نمیشده، فیلمنامه ای نوشته به نام «از عباس کیارستمی متنفرم». قصه منتقدی که از کیارستمی گله دارد که چرا فیلمهایی درباره دفترچه و روستا و خانه میسازد و ما دیگر فیلمهایی مثل آثار جان فورد نمیبینیم. او برای امرار معاش روزی 8 ساعت هم مُرده میشوید.
وقتی فرمان آرا نظر خود کیارستمی را درباره این نام میپرسد، پاسخ میدهد که من با این اسم مشکلی ندارم، اما آنقدر تکرارش نکن که از من بدت بیاید!
این کارگردان درباره کیارستمی گفت: عباس هنرمندی بی نهایت با ذوق و با شخصیتی چند وجهی بود. هم عکاس درجه یکی بود و هم نجار ماهری. سینمایی که بعد ازخانه دوست کجاست؟ برای خودش پیش گرفته بود، سینمای یک در صدی بود. یعنی تنها برای یک درصد از تماشاگران سینما فیلم میساخت. او با کارهایش همیشه شما را متعجب میساخت. اما این اواخر به سینمای قصه گو بازگشته بود.
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
سازنده «یک بوس کوچولو» همچنین به نقش سایر هنرها بر سینما اشاره کرد و گفت: اگر کسی تاریخ سینما را بشناسد، میداند که سینما با عکس است. ما 24 عکس را در یک ثانیه نشان میدهیم و حرکت به وجود میآید. من موقعی که تدریس میکردم نقاشیهای «رامبراند» را به بچهها نشان میدادم و میگفتم که این نقاشی را ببینید، نور در آن هدایت شده است. اگر میخواهید سینما را یاد بگیرید، نقاشیها را جستجو کنید. بگویید داستان قبل و بعد از این نقاشی چیست. چون نقاشی یک فریم از زندگی است. این هنرها همه به هم پیوسته است و مهم این است که شما با ان چه کار میکنید.
در پایان بهمن فرمان آرا این نوید را به طرفداران آثارش داد که تصمیم دارد به زودی فیلمی از زندگی فروغ فرخزاد بسازد، شاعری که به زعم او میتوان با شعرهایش به آسمان هفتم رفت.
فحش خوردن از فحش دادن راحتتر است / نشست تخصصی سینما با حضور بهمن فرمانآرا
نویسنده : پونه خامین