راز کشف جسد درون سطل آشغال در تهران چه بود؟
راز کشف جسد درون سطل آشغال در تهران چه بود؟
راز کشف جسد درون سطل آشغال در تهران چه بود؟
از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 کشف جسدی در داخل سطل زباله شهرداری یکی از مناطق پایتخت به ماموران اعلام شد و با حضور مأمورین مشخص شد جسد متعلق به مردی حدودا 60 ساله است که هر دو پای وی از ناحیه ران قطع شده است. کارآگاهان پس از بررسی های اولیه اطلاع پیدا کردند که پرونده فقدانی متعلق به صاحب یک طلافروشی نیز تشکیل و در حال رسیدگی است ؛
راز کشف جسد درون سطل آشغال در تهران چه بود؟
بلافاصله مشخصات فقدانی با جسد کشف شده مورد بررسی قرار گرفته و کارآگاهان موفق به شناسایی دقیق هویت جسد شدند. در بررسی محل جنایت ،کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مغازه بنگاه املاک مجهز به دوربین مداربسته است که بلافاصله تصاویر دوربین مداربسته مغازه مورد بررسی قرار گرفت . در بررسی تصاویر کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که قتل توسط صاحب بنگاه املاک صورت گرفته.
راز کشف جسد درون سطل آشغال در تهران چه بود؟
در نهایت با تحقیقات ویژه، متهم دستگیر و صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت ازحدود سه ماه پیش و به واسطه بدهی 300 میلیون تومانی ، نقشه سرقت از طلافروشی مقتول را در ذهن خود آماده کرده بودم . طی این مدت ، در چندین نوبت به طلافروشی مقتول رفته و حتی در این مدت او را تحت نظر قرار داشتم و ساعت‌های حضورش را در مغازه به دست آورده بودم . سرانجام تصمیم به سرقت طلافروشی گرفتم و زمانی که طبق روال هر روز اقدام به بستن مغازه اش کرد ؛
مقتول سوار ماشین شخصی خود شد و من نیز با خودروی پرشیای شخصی ام او را تعقیب کردم ؛ در خیابان بود که ماشین خود را به عقب ماشین مقتول کوبیدم ؛ پس از ایجاد تصادف ساختگی ، به بهانه پرداخت خسارت از مقتول دعوت کردم تا دو نفری به مغازه من برویم ؛ ماشین خودم را در همان خیابان پارک کرده و با خودروی مقتول به سمت بنگاه املاک حرکت کردیم .
در نزدیکی بنگاه، ماشین مقتول را پارک کرده و داخل بنگاه شدیم ؛ به محض ورود به داخل بنگاه ، اقدام به پائین آوردن کرکره کردم و سپس به سمت مقتول حمله ور شدم. مقتول شوکه شده بود و قادر به انجام هیچ کاری نبود؛ با استفاده از قدرت جسمانی خود ، مقتول را روی صندلی فلزی داخل مغازه بسته و برای گرفتن رمز گاوصندوق او را تحت فشار قرار دادم ؛ مقتول اظهار کرد که گاوصندوق داخل طلافروشی از نوع رمز دار نیست . پس از بستن دهان و بینی مقتول به مغازه مقتول رفته و اقدام به سرقت تمامی طلاجات داخل طلافروشی کردم. فردای سرقت به سراغ مقتول رفته و دیدم که او مرده . قصد داشتم تا ابتدا جسد را داخل صندوق عقب خودروی مقتول قرار دهم، اما صندوق عقب خودرو کوچک بود ؛ به همین علت جسد را از ناحیه هر دو پا مثله کرده، اما در ادامه تصمیمم جهت انتقال جسد با خودرو تغییر پیدا کرد؛ قسمت های بریده شده جسد را داخل بسته‌ای قرار داده و با استفاده از تاریکی شب ، آنها را به سطل زباله شهرداری منتقل کردم ؛ ماشین مقتول را برداشته و از محل دور شدم ؛ اما با این وجود و پس از گذشت چند روز دستگیر شدم.
یلدا توکلی – دفتر روزنامه نسل فردا
