فرهنگ و هنر

گفت و گو با فرشید ادهمی

بیوگرافی فرشید ادهمی

فرشید ادهمی، آهنگ‌ساز، تنظیم‌کننده و نوازنده چیره‌دست گیتار، متولد اردیبهشت‌ماه 1372 در جنوب ایران است. او از یازده سالگی گیتارکلاسیک و چند سال بعد گیتارالکتریک را فراگرفت. ادهمی در کارنامه‌ هنری خود، همکاری به‌عنوان نوازنده و آهنگساز را با خوانندگانی چون احسان خواجه‌امیری، رضا صادقی، محسن یگانه، سیروان خسروی، بابک جهانبخش، مانایاد مرتضی پاشایی، مهدی یراحی، محمد علیزاده و بسیاری از ستاره‌های موسیقی پاپ ایران دارد.

** نخستین‌بار در سن پانزده سالگی، روی استیج رفتید و در یک کنسرت رسمی به نوازندگی پرداختید. حضور برای نخستین‌بار روی استیج، آن هم در آن سن و سال، چه احساسی برای شما همراه داشت؟

راستش چندین سال برای تجربه‌ آن احساس، لحظه‌شماری و تلاش شبانه‌روزی می‌کردم. یک خوشحالی مرموز وصف ناپذیر بود به‌همراه هیجان و البته استرس

** شما به جز فعالیت در زمینه‌ موسیقی، سابقه‌ فعالیت در رشته تحصیلی خود یعنی گرافیک و فعالیت در زمینه ورزش و سه دوره قهرمانی وزنه‌برداری نوجوانان کشور را نیز در کارنامه‌ خودتان دارید. در موسیقی چه چیزی وجود داشت که شما از تمام این سوابق چشم‌پوشی کردید و در این مسیر قدم گذاشتید؟

سال‌هایی از دوران تحصیل، ورزش و علاقه به هنر را هم‌زمان طی کردم؛ اما رفته‌رفته و با درک واقعیت‌های زندگی، به این نتیجه رسیدم که باید تمام انرژی‌ام را صرف کاری کنم که عاشق آن هستم و آن چیزی جز موسیقی و عشق درونی آن نبود.

**هنگام آهنگ‌سازی، الهام‌های خودتان را در زمینه ریتم و ملودی، ناشی از چه مواردی می‌دانید؟

قبل از اینکه بخواهم آهنگ‌ساز باشم، نوازنده گیتار بودم. به‌واسطه علاقه و نیاز برای پیشرفت و البته انعطاف‌پذیری این ساز، شاخه‌های مختلفی از موسیقی را تجربه کردم و این مورد، بخشی از الهام‌های مرا پشتیبانی کرده است. مورد بعدی ریشه‌ ذهنی من از موسیقی جنوب و آن موسیقی است که از کودکی در گوشم زمزمه می‌شد.

** شناخت تنظیم، تا چه اندازه برای آهنگ‌ساز ضروری است؟

این دو مقوله جدا از یکدیگر نیستند. زمانی که یک خط ملودی را می‌سازید، باید هم‌زمان در رابطه با ریتم و هارمونی آن خط ملودی اطلاعات کافی و حتی توانایی لازم برای اجرایش را نیز داشته باشید. باید یک موزیسین با یک نگاه عمیق باشید که وقتی ملودی را خلق می‌کند از ترانه، تنظیم، چگونگی اجرای سازها و حتی تصویر ذهنی خواننده، هم در زمان اجرای آن آگاهی داشته باشد. از نظر من، آهنگ‌ساز و تنظیم‌کننده یک نفر هستند.

** برخی معتقدند تنظیم‌کنندگان در گذشته نسبت به حال حاضر حرفه‌ای‌تر بودند؛ زیرا امروزه غالب کارها در این زمینه با نرم‌افزار حرفه‌ای انجام می‌شود. نظر شما در این رابطه چیست؟

فکر می‌کنم من جزو اولین نفرهای این لیست باشم که با این حرف موافق هستم. نرم‌افزار مشکل ما نیست؛ در جایگاه خودش بسیار کار راه‌انداز و مفید است و در اصل آمده برای بهترشدن. مشکل اینجاست کسی که گیم‌نت دارد با همان کامپیوتری کار می‌کند که یک موزیسین کار می‌کند و به‌واسطه دموهایی که برای معرفی نرم‌افزارهای موسیقی وجود دارند، آن متصدی گیم‌نت هم می‌تواند صداهایی تولید کند که بعد از زیادشدن تعداد آن صداها، خودش را موزیسین بنامد و متأسفانه تعداد این افراد بیشتر از موزیسین‌های واقعی است. به این دلیل موسیقی ما همواره در حال پس‌رفت است.

**از دیدگاه شما به عنوان یک آهنگ‌ساز و تنظیم‌کننده پرکار، بیشتر «ترانه» به ماندگاری یک اثر کمک می‌کند یا «ملودی؟»

ترانه تصویر به‌وجود می‌آورد؛ اما اگر این تصویر ملودی نداشته باشد، دیگر در دنیای موسیقی قرار نمی‌گیرد و بیشتر شبیه رمان یا سناریوی یک فیلم سینمایی است. دلیل علاقه‌ ما به موسیقی، کنار هم قرارگرفتن نُتها و ساخته‌شدن ملودی‌های زیبا است و اگر این ملودی حرف دل ترانه را بزند، به کمک یکدیگر باعث ماندگاری یک قطعه می‌شوند؛ بنابراین این دو هم از هم جدا نیستند.

** در حال حاضر، تا حدودی شاهد کوتاه‌شدن دوره ستارگی در نسل کنونی پاپ هستیم؛ لیکن معدود خواننده‌هایی نیز وجود دارند که با وجود اینکه دوره کاری طولانی داشته‌اند، هنوز توانسته‌اند خود و آثارشان را در این رقابت حفظ کنند. مهم‌ترین فاکتورهایی که در این «ماندگاری» تأثیر دارد از نظر شما چیست؟

اهداف سطحی در هنر، موجب کم‌رنگ‌شدن آن می‌شود. کسی که موسیقی‌اش ۵٠ سال قابل شنیدن است، هدف‌اش به‌وجودآوردن یک مسیر بوده و تمام کسانی که با این طرز فکر حرکت می‌کنند، ماندگارند.

**در جایی بیان کرده‌اید در کشور ما فقر شنیداری وجود دارد. در این رابطه بیشتر توضیح بفرمایید.

کسی که فقر مالی دارد، موفق به خرید بعضی چیزها نمی‌شود؛ اما از وجود چیزهای خیلی گران‌تر هم ناآگاه است و دلیل‌اش محیط اطراف اوست که او نمی‌داند چیزهای بهتری هم وجود دارد. در موسیقی هم همین اتفاق افتاده است. تعداد زیادی از کارهای تهی و ارزان‌قیمت، در مقیاس بالا، به مردم تزریق شده است و گوش برخی از آنان با فقر موسیقایی در آمیخته و رشد کرده است؛ به همین دلیل صاحب چنین گوشی دوست ندارد تن به شنیدن موسیقی بهتر دهد؛ در واقع دوست دارد همیشه همان لباس‌های درجه سه را بپوشد!

** صحبت پایانی؟

امیدوارم هنرمندان، به جامعه و مردم مسیر دهند، نه مردم به آنان. فکر نمی‌کنم هدف هنر هم چیزی جز این باشد. ممنونم از شما برای توجه و لطفی که نسبت به من داشتید.

نویسنده : مجید صادق حسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا