فرهنگ و هنر

گفتگوی اختصاصی نسل فردا با بهرام رادان

BAHRAM RADAN

بهرام رادان سوپر استار سینمای ایران بی شک یکی از تاپ ترین ستاره های سینمای ایران است. اما این ستاره کم رغیب هم از تیغ قضاوت ها در امان نیست به خصوص که او درکنار فعالیت های اجتماعی   پیگیرمسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم هست. خود این فعال بودن و پیگیری کردن گاهی بیش از حد برای رادان گران تمام شده و حتی او را تا پای احتمال ممنوع الکاری هم پیش برده است.

رادان باور به تایید مردم دارد:«نکته اصلی بازیگری و تفاوت آن با بقیه حرفه های دنیا این است که ما توسط مردم تایید می شویم و بیشتر از این که توانایی هایمان مهم باشد تاییدمان مهم است. یعنی شما می بینید بازیگری در حرفه خود توانا و قهار است اما مردم نمی پسندندش و کنار می رود اما در مقابل بازیگری که اصلا بازیگری بلد نیست ولی مردم دوستش دارند ،بالا می رود. بنابراین مقبولیت اصل ماجرای ما است. حالا این مقبولیت روز به روز در حال تغییر است. روز به روز بیشتر می خواهند؛ روز به روز بیشتر در زندگی مان است. هیچ وقت به اندازه الان، به خصوص در مملکت ما که پاپارتزی نداریم، زندگی خصوصی بازیگران برای مردم مهم نبوده است. ولی الان با به وجود آمدن شبکه های مجازی دیگر مخاطب وارد افکار، دست نوشته ها و عکس های شما می شود و از آنها خوشش یا بدش می آید و قضاوتت می کنند. بنابراین هر چقدر بازیگر بتواند خوراک فرهنگی بیشتری به تماشاچی اش بدهد می تواند آنها را ماندگارتر کند. اگر نه فاکتورهایی مثل زیبایی بعد از مدتی عادی می شوند و حتی آن زیبایی در گذر زمان تغییر می کند و آدم های زیباتر، جوانتر و خوش تیپ تری هم می آیند. اما توانایی ای که بر اساس باورهای فرهنگی و تفکر باشد می تواند همیشه تازگی یک هنرمند را برای مردم حفظ بکند». بی شک هیچ ستاره ای در زندگی واقعی و روزمره اش آن شمایلی که از او روی پرده سینما می بینیم را ندارد. بهرام رادان، سوپراستار سینما، درباره توجه مردم به زندگی خصوصی ستاره های سینما و مواجهه با واقعیت آنها نگاه ویژه خود را دارد:« به نظرم مدیریت این ماجرا خیلی مهم است حتی زمانی که کاری را می کنی یا حرفی را می زنی که خیلی ها خوششان نمی آید. اما با توجه به تجربیاتم هیچ وقت نباید کاری کرد که مخاطب فکر کند شما در یک قالب شیشه ای یخ زده هستید و فقط کارهای خوب انجام می دهید یا کارهایی که اکثریت مردم دوست دارند و به عنوان ایده آل می پسندند. من به شعور و هوش آدم ها باور دارم و احترام می گذارم و می دانم که مخاطب به راحتی ریاکاری را می فهمد. به نظر من به جز آن خط قرمزی که هر کسی برای زندگی اش دارد بقیه زندگی من را مخاطب می تواند ببیند ولو این که دوست نداشته باشد. به هر حال باید این واقعیت را بپذیریم که سلیقه ها و نگاه های مختلف در زندگی وجود دارد و این که با مخاطب صادق و صمیمی باشیم بهتر است؛ چه اشکالی دارد اگر از یک ویژگی یا حرف یا حرکت شما هم خوشش نیاید این بهتر از این است که متظاهر باشیم و مخاطب هم با یک چشم فقط حسن های ما را ببیند. من به مخاطبم اجازه می دهم واقعیت زندگی من را ببیند و بگوید این قسمت را دوست دارم ولی آن قسمت را دوست ندارم. همین طور می تواند از آن چه در زندگی من دوست دارد دفاع کند و نسبت به آن چه هم دوست ندارد موضع بگیرد. ولی لازم نیست که من ستاره هم نسبت به هر چیزی که مخاطبم موضع گرفت سریع راهم را عوض کنم؛ من هم یک انسان هستم. مخاطب ما هم امروز به این فرهنگ و نگاه رسیده است که هر انسانی چه ستاره باشد و چه نباشد، یک انسان است و لازم نیست او را در یک قاب شیشه ای نگهداری کنیم. من هم بعضی وقت ها کار بد می کنم، جریمه هم می شوم، غش غش هم می خندم و هر آن چه که در زندگی آدم های دیگر هست، در زندگی من هم هست؛ هیچ ایرادی هم ندارد. بالاخره ما داریم در کنار هم رشد می کنیم.»
البته بهرام رادان از این نکته غافل نیست که به هر حال محدودیت های یک ستاره سینما بیشتر از آدم های عادی است و گاهی خیلی دست و پای آنها را می بندد:«رعایت یکسری مسائل هم به هر حال اقتضای شغل ما است. ما می توانستیم شغلی را انتخاب کنیم که هیچ کس نشناسدمان اما حالا که پذیرفتیم شناخته شده باشیم دیگر باید مراقب یکسری رفتارها و حرکت های مان باشیم. نکاتی مثل لباس پوشیدن، نحوه غذا خوردن و … . مثلا من سیگاری بودم و یکی از دلایلی که سیگار را ترک کردم همین بود که دوست نداشتم مردم من را جایی در حال سیگار کشیدن ببینند. البته اینها بد و دست و پا گیر نیست، خیلی هم مفید و مثبت و خوب است. کلا اقبال جامعه دارد به سمت آدم های مثبت و سالم و پرانرژی می رود، خب ما هم سعی می کنیم جزو آن گروه باشیم.» اما ماجرای ستاره ها و قضاوت مردم به همین جا ختم نمی شود و در مواجه با اتفاق های روز انتظاراتی از آنها وجود دارد یا بهتر است بگوییم به وجود آمده است:«برای من بین انتظار مردم و انتخاب و علاقه و منش شخصی خودم یک بالانسی وجود دارد؛ یعنی خواست درونی خودم به اضافه خواست اجتماعی. حالا نسبت به موضوع و واکنشی که قرار است داشته باشم درجات مختلف دارد. اما معمولا وقتی این دو در یک میزانی از تعادل و بالانس هستند من واکنش نشان می دهم؛ یعنی وقتی با قدرت بیشتری کاری را انجام می دهم که هم خودم تمایل دارم و هم انتظار اجتماعی از من وجود دارد. معمولا وقتی انتظار اجتماعی درباره کاری از من کم است دیگر آن را صرفا برای دل خودم انجام می دهم. اما بر عکس هم وقتی خودم تمایلی ندارم ولی فشار اذهان عمومی و انتظار اجتماعی نسبت به اینکه بی تفاوت نباشم و عکس العملی نشان بدهم وجود دارد حتما بی تفاوت نخواهم بود و کاری انجام می دهم یا واکنشی نشان می دهم چون برای این مسئولیت اجتماعی احترام زیادی قائل هستم. توفیق من از محبت و علاقه مردم است بنابراین احساس وظیفه زیادی نسبت به مردم و جامعه ام دارم ولو اینکه   زندگی و آرامش شخصی ام را تحت تاثیر قرار بدهد».

بهرام رادان

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا