فرهنگ و هنر

فیلم دریاچه ماهی مریم دوستی

دریاچه ماهی اولین فیلم مریم دوستی

فیلم «دریاچه ماهی» که اولین تجربه بلند سینمایی «مریم دوستی» است، شمایل دیگری از آن‌چه جنگ در ذهن جامعه حک کرده به تصویر می‌کشد. در این فیلم هر چند کارگردان تسلطی به دوربین و عمق میدان ندارد؛ اما بیننده می‌تواند تجربه‌ای تازه از عشق و شهادت و دست‌های بسته داشته باشد. «مصطفی رستگار» نویسنده فیلم‌نامه این اثر اشراف کاملی بر ابعاد داستان‌گویی در ژانر جنگ دارد؛ اما این تسلط درون متنی دلیل بر درستی روایت و رعایت قوانین استدلالی حساس در این موضوع نیست؛ چرا که ما بارها و بارها اوج و فرودهایی در دیالوگ و ریتم داستان شاهدیم که جای خالی هیچ منطقی را در این فیلم‌نامه پر نمی‌کند. اولین تجربه آخرین اشتباهی است که یک کارگردان می‌تواند در کارنامه کاری خود داشته باشد؛ اما این اشتباه‌ها در فیلم به جنبه‌هایی مربوط می‌شوند که کنترل آن از اراده کارگردان خارج است.

بازیگران دریاچه ماهی

صحرا اسدالهی

افشین هاشمی

لاله اسکندری

حدیثه تهرانی

نادر فلاح

مجتبی پیرزاده

ستاره اسکندری

علی نجاریان

علی دهکردی

حسین باشه آهنگر

*تب جنگ در سینما

این روزها با وجود کارگردانی مانند «محمدحسین مهدویان» فیلم اولی‌هایی مانند مریم دوستی، برای نفوذ در سینمای از سوژه‌هایی که برخوردی با دفاع مقدس دارند استفاده می‌کنند. البته این سوژه‌ها می‌توانند به نظریه ثابت و جداگانه هر مؤلف باشد به شرطی که الگوی مشابهی نداشته باشد. به عنوان مثال: این روزها انبوهی از تفکرات اصغر فرهادی در میان مولفان جوان و بعضاً پیشکسوت دیده می‌شود و از این تفسیر این‌گونه برداشت می‌شود: موج جدید کارگردانان که دانشگاه‌های به‌طور مثال آکادمیک کشورمان به بازار هنر عرضه کرده است، بیش از اینکه نبوغ و خلاقیت در آن مشهود باشد، کپی ضعیف از خودی و غیرخودی است؛ ولی مسئله این فیلم الگوبرداری آن از نمونه‌های دیگر نیست؛ بلکه در ارتباط ابژه‌های جداگانه‌ای که به‌عنوان مثال خانواده، جست‌وجوی عشق گمشده و دغدغه‌ای که نادر فلاح با ستاره اسکندری در کشف آن هستند است. اینکه هر جزو از این فیلم برای خود حرف جداگانه‌ای دارد و در کل نمی‌تواند یک محصول فکری را با توجه به تجربه‌های انباشته شده از داستان به‌دست آورد. سطح دانش اجتماعی در برخورد با حضور یک زن در جبهه‌های نبرد و کشف و شهود عینی آن، ذوق بیننده را کور می‌کند. در رابطه با شناخت الگوهای شخصیتی زنانه در این فیلم نیز باید اعتراف کرد که ثبات بصری، استیصال محضی است که این پروژه را به چاه عمیق فرافکنی می‌اندازد. به عنوان مثال زن در شرایط اجتماعی با پوشش چادر نمادی از هویت آرمانی جامعه است و در شرایط جنگ، این وارونگی دور از انتظار است و کلاه بر سر قدرت مردانه را زیر سؤال می‌برد. زبان فیلم برای بیننده‌ای که بیشتر و بهتر از مؤلف جبهه و عشق را لمس می‌کند، گنگ و نامفهوم است؛ چراکه شاخصه ارزیابی در روایت میزان ارتباطی است که داستان با ژانر انتخابی و نسبتی که گارگردان با اثر برقرار می‌کند است. در این فیلم نسبت مؤلف با اثر احساس نمی‌شود و ما به‌عنوان یک بیننده جدی نمی‌توانیم درک کنیم چرا این سوژه فیلم شده و در قالب‌هایی چون داستان و تئاتر و… به مخاطب عرضه نشده است.

*مرگ ماهی سیاه کوچولو

داستان فیلم اما جای تحسین دارد. در دامنه‌ای از اجتماع قرار می‌گیریم که فرهنگ فئودالیته قالب اصلی برای مقاومت در برابر بیگانگان می‌شود. پیچش شخصیتی معقوله‌ای مضحک است؛ چراکه محکومیت به سنت و گرایش به مدرنیته، بار احساسی متن را چندین برابر ارزش منطقی آن نمایش می‌دهد. در این میان شخصیت اصلی که مانند ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی می‌خواهد از این تکرار ملال‌آور رهایی یابد به مرگ حتمی محکوم می‌شود؛ چراکه در قلب فاجعه یک زخم شخصی (رابطه عاطفی) کشف می‌شود و این رویای نسبتاً واقع‌گرا را پنهان می‌کند. این داستان یک آرامش قبل از طوفان است که هر لحظه ممکن است از فرم خارج شود و تنها نکته مثبتی که باید در این فیلم به مؤلف نسبت داد، پایداری ساختاری است؛ هرچند شلخته اما قابل تحمل تا انتها است.

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی

نقد فیلم ملی و راه های نرفته اش + تیزر

نقد و بررسی فیلم سینمایی ماجان

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا