فرهنگ و هنر

«سال سی‌ام»مجموعه داستانی از رضا نساجی

سی سالگی رضا نساجی با رمان سال 30 ام

رضا نساجی در آغاز سی‌سالگی با رمان سال سی‌ام اثری در عرصه ادبیات داستانی ایران به جا گذاشته است که انتظار خواننده را برای همیشه از آثار بعدی او بالا نگه دارد. راوی او یک زن است با هزارتوی زنانه، آشنا به غم و غربت و افسردگی‌های زنانه. شما را بیش از 230 صفحه با این زن همراه می‌کند؛ بدون آنکه ناله‌ای از او بشنوید، جملات روایت‌ها پر از ایده‌های ناب فلسفی، جامعه‌شناختی و تاریخی که به زنانه‌ترین شکل ممکن کنار هم نشسته‌اند مثل طرح‌های قالی.

داستان سال سی ام چیست؟

از درون خانه‌ای در تهران در اواخر دهه هشتاد شمسی در رفت و آمد مداوم میان گذشته و حال، خود و جامعه، خانه و شهر، سیاست و هویت فردی، عقیده رادیکال و نقدهای رادیکال که سفری دیالکتیکی و چه بسا استعلایی در سطوح فردی و اجتماعی یک زن و جامعه‌ای است که او در آن زیست می‌کند.

پیکان قراضه قهرمان داستان، آنقدر خوش‌رکاب است که همسفری با غریبه‌های آشنا را به جان بخریم. اینکه زنی معلم و نویسنده در شغلی نامتعارف و شاید خشن مانند شوفری تصویر می‌شود و سفرهای دائم به خط‌ها و ربط‌ها می‌کند، یک تکنیک ناب برای عرضه راوی اول و شخصیت کلیدی داستان می‌سازد.

در «سال سی‌ام» همه هستند؛ کسی غایب نیست هر طیفی که می‌شناسیم و نمی‌شناسیم، می‌بینیم و نمی‌بینیم. هستند و نیستند در این میهمانی سفر و صبر و «آرزو» و «آرمان» – نام فرزندان این زن – جای کسانی کنار سفره خالی است که یادشان سبز است. آنچنان که می‌نویسد: «بهار با شتاب و شادی در بهمن آمد که برابری و برادری را نوید دهد؛ اما امان از سرمای اسفند که باقی بود و برادران ما را گرفت تا در شدت اندوه برابر باشیم …» (صفحه 201 کتاب).

طنزهای بین همسران در سال سی ام

سراسر کتاب، سرشار از طنزهای زن و شوهری است بین همسر شهید که خلبان بوده با راوی داستان که معلمی است برای دادن هزینه زندگی برادرهمسری که جانباز و معلول گوشه خانه است، شوفری هم می‌کند. خواندن کل‌کل‌های دلبرانه در کنار‌زدن خاطرات خاکستر به جا مانده از آتش جنگ مثل اشکی است که سوزش چشم از بریدن پیاز را التیام می‌بخشد. نثر قوی و پر کشش نویسنده و تلاشش برای روایت زوایای پنهان دنیای زنانه، رمانی به زعم من «ضد جنگ» را مثل آلبومی خانوادگی می‌کند که خواننده غرق تصاویر آشنای نه چندان قدیمی می‌شود و هر جمله و هر نماد او را پرتاب می‌کند به هزاران وادی نه چندان دور در جهان زیست خودش.

شروع داستان از کارون

«سال سی‌ام» با روایتی از «کارون» آغاز می‌شود که در اسطوره‌های یونانی و رومی مردگان را «سوار بر قایق، مردگان را از رودخانه رنج که خود به رود ندبه می‌پیوندد، می‌گذراند و به ساحل رهنمون می‌شود؛ قلمرو مردگان که تحت سیطره خدای دنیای زیرین است؛ «پلوتو» ی رومیان یا آنچنان‌که یونانیانش می‌خواندند؛ «هادس» (صفحه 8 کتاب). کارون اما مردگانی را که گوری نداشتند و مردگانی را که کرایه راه نداشتند، نمی‌پذیرفت و آنان الی‌الابد در آنجا سرگردان بودند.

رمان سال سی ام رضا نساجی

کتاب اما درباره شهیدان گمنام نیست یا شهیدانی مثل شوهر و برادر قهرمان داستان که حتی نامی از آنها روی کوچه‌هایی که در آن زندگی می‌کرده‌اند نمانده یا شهیدانی که به ظاهر زنده‌اند و از زندگی محرومند مثل برادرشوهری که سال‌هاست در زیرزمین خانه‌ اجاره‌ای دردهایش را فرومی‌خورد یا همسر شهیدی که نخواسته از سهمیه‌ها استفاده کند و هنوز معلمی پاره‌وقت در مدرسه‌ای غیرانتفاعی است که باید رانندگی کند تا خرج خودش را دربیاورد، بلکه علاوه بر اینها روایت همان زن و زن‌هایی مانند اوست در محله‌ای نه چندان مشهور در وسط شهری بزرگ که راه توسعه از وسط آن گذشته و این اتوبان او و همسایه‌هایش را نسبت به هم غریبه کرده و گذشت این سال‌ها این محله و این آدم‌ها را در شهرشان گم و گور کرده است و مهم‌تر از این‌ها روایت گمنام بودن زن‌ها در جامعه‌ای مردانه است.

این‌هاست که وجه اجتماعی و تاریخی داستان را به مدد عینی شدن قهرمانان آن و محل زیستشان که شامل روایت تاریخی بسیاری از شهدای این محله در انقلاب و جنگ از زبان شاهد عینی است (که شامل روایت‌های کمتر گفته شده از شهیدان مسیحی ارمنی و آشوری هم هست و نیز شهیدی جوان که زیر شکنجه زندان مجنون شد و خودش را سوزاند)، جدی می‌کند و چون قهرمان داستان به طور مداوم به خود بازمی‌گردد تا خود زنانه‌اش را نیز روایت کند، بُعد روانشناختی و فلسفی هم می‌یابد.

نویسنده، این کتاب را تقدیم به یکی از شهیدان جنگ کرده که سال‌ها پس از پایان جنگ و با تحمل رنج‌های بسیار خداحافظی کرد: شهید داوود کریمی و بدین ترتیب خواننده را به سفری می‌برد که میوه شیرین یک صبر تلخ را بچشد.

نویسنده : سحر سلطانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا